به روز شده در
کد خبر: ۱۷۵۰۰
فریاد آزادی یک ملت

سالروز آزادی نگین خونین ایران

سوم خرداد ۱۳۶۱، خرمشهر از اشغال بعثی‌ها آزاد شد و قلب ۳۶ میلیون ایرانی با غرور تپید. از «آمدیم، نبودید» تا تابلوی «جمعیت ۳۶ میلیون نفر»، این شهر نماد اتحاد و ایثار ملتی شد که تسلیم نشد.

سالروز آزادی نگین خونین ایران
گروه سیاسی آوش

در مهر ۱۳۵۹، ارتش بعث عراق به خرمشهر، «عروس جنوب» حمله کرد. صدام حسین، با خیال فتح چند روزه خوزستان و حتی ایران، تصور می‌کرد این بندر استراتژیک کنار اروندرود به‌راحتی سقوط خواهد کرد. اما ۳۴ روز مقاومت مردمی و نظامی، خرمشهر را به نمادی از ایستادگی تبدیل کرد.

گردان دژ به فرماندهی علی قمری، تکاوران دریایی ارتش به رهبری ناخدا هوشنگ صمدی، دانشجویان دانشگاه افسری با هدایت حسین حسنی سعدی و نیروهای مردمی و سپاهی به رهبری محمد جهان‌آرا، با کمترین امکانات در برابر ۱۲ لشکر زرهی و پیاده عراق ایستادند.

از هر ۱۰ رزمنده، ۹ نفر شهید شدند، اما خرمشهر تا آخرین نفس جنگید. عراقی‌ها پس از اشغال، روی دیواری در شهر نوشتند: «جئنا لنبقی» (آمدیم که بمانیم). آن‌ها حتی جنازه دختری جوان، که روایت‌ها او را از تک‌تیراندازان مقاومت می‌دانند، بر فراز تیر چراغ‌برق آویزان کردند تا روحیه مردم را بشکنند. اما خرمشهر تسلیم نشد؛ حتی وقتی صدای اذان از مسجد جامع خاموش شد.

مقاومت خونین‌شهر: داستان‌های ایثار و غیرت

خرمشهر در اشغال بود، اما روحش آزاد ماند. داستان‌های مقاومت، مانند تار و پود یک فرش ایرانی، در هم تنیده شدند تا حماسه‌ای بی‌نظیر خلق کنند. سه تک‌تیرانداز ایرانی، به روایت رزمندگان، جان خود را فدا کردند تا جنازه آن دختر جوان را از تیر چراغ‌برق پائین بیاورند؛ عملی که نه‌تنها شجاعت، بلکه غیرت و انسانیت آن‌ها را نشان داد. یکی از رزمندگان گفته است: «نمی‌توانستیم تحمل کنیم دشمن به ناموس‌مان توهین کند. آن سه نفر، با علم به شهادت، رفتند و او را پائین آوردند.» بهنام محمدی‌راد، نوجوانی ۱۳ ساله خوزستانی، در کوچه‌های خرمشهر برای رزمندگان مهمات و آب می‌رساند و بارها زیر آتش دشمن به خط مقدم رفت تا اینکه در مهر ۱۳۵۹ شهید شد و به نماد کودکان قهرمان خرمشهر تبدیل شد.

17112135842TBM37R332302

زنان خرمشهری نیز پا به پای مردان جنگیدند. آمنه وهاب‌زاده و دیگران در مقابل مسجد جامع تظاهرات کردند تا اجازه یابند بجنگند. زهرا حسینی، راوی کتاب «دا»، می‌گوید: «ما جنازه‌ها را جمع می‌کردیم، مهمات می‌رساندیم و حتی تفنگ به دست گرفتیم. خرمشهر، خانه ما بود.» در روزهای مقاومت، وقتی عراقی‌ها به مسجد جامع نزدیک شدند، یک رزمنده جوان پرچم ایران را بر فراز مناره مسجد برافراشت و زیر آتش دشمن، با فریاد «الله‌اکبر»، آن را تکان داد تا نشان دهد خرمشهر هنوز ایرانی است. نخلستان‌های سوخته خرمشهر نیز به نمادی از مقاومت بدل شدند. یکی از رزمندگان می‌گوید: «نخل‌ها سر نداشتند، اما هنوز ایستاده بودند، مثل ما.»

عملیات بیت‌المقدس: فتحی که جهان را مبهوت کرد

دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، عملیات بیت‌المقدس با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» آغاز شد. بیش از ۷۰ هزار رزمنده ارتش و سپاه، به فرماندهی مشترک علی صیاد شیرازی و محسن رضایی، در محور اهواز- خرمشهر- دشت آزادگان به دشمن یورش بردند.

عراقی‌ها با موانع مهندسی‌شده توسط کارشناسان غربی و شرقی، خرمشهر را به دژی نفوذناپذیر تبدیل کرده بودند. اما رزمندگان ایرانی، با ایمان و استراتژی‌های غافلگیرکننده، معادلات را برهم زدند. نقش نیروی هوایی، به‌ویژه خلبان محمود اسکندری که پل ارتباطی عراقی‌ها را منهدم کرد، حیاتی بود. در ساعت ۱۲ ظهر سوم خرداد ۱۳۶۱، خرمشهر آزاد شد.

حدود ۱۹ هزار نیروی عراقی به اسارت درآمدند و ۱۶ هزار نفر کشته یا زخمی شدند. ایران ۳ هزار شهید و ۱۲ هزار مجروح داد. رزمندگان در مسجد جامع نماز شکر خواندند. یکی از آن‌ها می‌گوید: «دیوارهای مسجد پر از گلوله بود، اما حس کردیم خدا آنجاست.»

آزادی_خرمشهر

نمادهای آزادی: پاسخ‌هایی که تاریخ را نوشتند

آزادی خرمشهر، نه‌تنها یک پیروزی نظامی، بلکه یک فریاد ملی بود. پس از آزادی، شهید بهروز مرادی زیر شعار عراقی‌ها («جئنا لنبقی») نوشت: «آمدیم، نبودید»؛ پاسخی طنزآمیز و کوبنده که غرور دشمن را در هم شکست.

رزمندگان در ورودی شهر تابلویی نصب کردند: «به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت ۳۶ میلیون نفر»؛ تابلویی که نماد وحدت ملتی بود که خرمشهر را قلب ایران می‌دانست. محمد جهان‌آرا، فرمانده سپاه خرمشهر که پیش از آزادی شهر در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، به‌عنوان «علمدار خرمشهر» در یادها ماند.

رزمندگان در روز آزادی، با یاد او وارد شهر شدند و گفتند: «جهان‌آرا، خرمشهرت را پس گرفتیم.» وقتی رزمندگان وارد مسجد جامع شدند، کفش‌هایشان را پشت در گذاشتند، گویی به خانه خودشان برگشته‌اند.

پس از ۵۷۸ روز، اولین اذان در مسجد جامع طنین‌انداز شد. رزمندگان می‌گویند: «وقتی اذان پخش شد، انگار روح خرمشهر زنده شد.»

images

شادی یک ملت: غروری که خیابان‌ها را پر کرد

خبر آزادی خرمشهر، ایران را به جوش و خروش آورد. مردم در تهران، مشهد، شیراز، و همه شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاهای دورافتاده به خیابان‌ها ریختند. ماشین‌ها با چراغ‌های روشن و برف‌پاک‌کن‌های رقصان، شادی کردند.

در تبریز، مردم شیرینی پخش کردند و در اهواز، صدای «الله‌اکبر» از پشت‌بام‌ها بلند شد. یکی از شاهدان می‌گوید: «آن روز، همه ایران خرمشهر بود. خودی و غیرخودی نداشتیم.» یکی از بسیجیان می‌گوید: «در روزهای آخر عملیات، طوفان خاک دشمن را کور کرد. هواپیماهای عراقی، به اشتباه نیروهای خودشان را بمباران کردند. این معجزه بود.»

خرمشهر: حافظه‌ای که هرگز خاموش نمی‌شود

خرمشهر آزاد شد، اما داستانش هرگز کهنه نمی‌شود. هنوز هم مادری قاب عکس فرزندش را غبارروبی می‌کند. هنوز هم رزمنده‌ای با دیدن نخل سوخته‌ای، به خاکریزهای خونین‌شهر بازمی‌گردد.

داستان بهنام ۱۳ ساله، جنازه‌ای که با ایثار پائین آمد، پرچمی که بر مناره مسجد جامع برافراشته شد، تابلوی ۳۶ میلیون نفر، و پاسخ «آمدیم، نبودید»، تکه‌هایی از هویت یک ملت‌اند. جنگ شاید در جغرافیا پایان یافته باشد، اما در حافظه پایان ندارد. تا زمانی که آخرین بازمانده از آن روزهای آتش و ایستادگی زنده است، جنگ هم زنده است و شاید، فقط شاید، پس از مرگ آخرین کسی که خاطره‌ای از آن در دل دارد، جنگ به تاریخ بپیوندد؛ نه پیش از آن.

خرمشهر، فقط یک شهر نیست؛ آئینه غرور ملی است. سوم خرداد، روزی است که ایران نشان داد هیچ اشغالگری نمی‌تواند قلبش را تسخیر کند. امروز، اگر بر این خاک قدم می‌زنیم، به پارسی سخن می‌گوییم، و از آزادی و هویت حرف می‌زنیم، به خاطر خون‌هایی است که در خرمشهر ریخته شد. خرمشهر، هنوز زنده است، چون ایران زنده است حتی تگر هنوز نخل‌های بی‌سر بسیارند.

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار