EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۳۳۵۵

نیویورک و چراغ جادو

بعید است ملاقات با ترامپ در دستورکار دولت ایران و ایالات متحده امریکا باشد اما گره زدن همه مشکلات و یافتن راه‌حل آن در نیویورک نیز جزو کج فهمی‌های شیک یک دهه اخیر است.

نیویورک و چراغ جادو
زینب اسماعیلی / گروه سیاسی آوش

از گفت‌وگوی تلفنی 15دقیقه‌ای باراک اوباما و حسن روحانی در مهرماه سال 92 تاکنون هر ساله در موعد برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک تبی در جامعه ایران به ویژه رسانه‌ها اوج می‌گیرد که «با رئیس‌جمهور آمریکا ملاقات کنید». البته سابقه تقاضای چنین ملاقاتی به دولت اصلاحات می‌رسد. گویی این ملاقات حلال همه مشکلات است. رسانه‌های اصلاح‌طلب که عمدتا نسخه چنین ملاقاتی را می‌پیچند امسال بر این دیدگاه تاکید دارند که بهتر است رئیس‌جمهور پیش از عزیمت به نیویورک در تهران مجوز چنین ملاقاتی را گرفته و در نیویورک با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، ملاقات کند تا گره رابطه ایران و آمریکا و تحریم‌های کشور باز شود. اما اگر این توصیه و پیشنهادی را در ظرف واقعیت بنگریم کمتر می‌توان به آن امید بست چه به انجام چنین ملاقاتی و چه به نتایج احتمالی آن.

در نگاهی از منظر کلان هنوز به نظر می‌رسد بازگشت رابطه ایران و آمریکا به شرایط قبل از گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در سال 58 و لغو تحریم‌های کشور از سوی آمریکا تاثیری شگرف و غیر قابل کتمان در سپهر سیاسی و بین‌المللی ایران داشته باشد اما اگر کمی دقیق‌تر به شرایط نگاه کنیم به نظر می‌رسد این تصویر، فانتزی و رویا‌فروشانه است و با واقعیت صحنه تطابق چندانی ندارد. 

می‌توان نکات زیر را در راستی آزمایی این استدلال مطرح کرد: 

اول- اندکی دقت در اخبار نشان می‌دهد ایران و توافق با ایران مدتی است که از دستور کار دونالد ترامپ خارج شده است. او پیش از جنگ 12 روزه و در دوره‌ای که سیدعباس عراقچی و استیو ویتکاف به مذاکره هر چند نیم بند با یکدیگر مشغول بودند، در مورد اینکه می‌توانند با ایران توافق کنند و مفاهیمی نظیر این چه هشدار‌آمیز و چه انگیزشی مطرح می‌شد اما تقریبا یکی، دو هفته بعد از جنگ تاکنون دیگر دونالد ترامپ در مورد ایران سخنی مطرح نکرده است. 

دقیقا شبیه این وضعیت در دور اول ریاست‌جمهوری او نیز سابقه دارد. در حالی‌که تا دوره‌ای مشتاق تعامل با ایران بود از اواسط دوره ریاست جمهوری و به ویژه بعد از ملاقات با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، ایران از دستور کار او خارج شد و دیگر تلاشی برای ملاقات با مقامات ایرانی نکرد. 

در شرایطی‌که مسئله ایران از روی میز سیاست‌خارجی ریاست جمهوری آمریکا خارج شده دنبال ملاقات با رئیس‌جمهور این کشور بودن به نظر نمی‌آید از منظر دیپلماتیک خیلی ثمربخش باشد.     

دوم- روزگاری نه چندان دور حسن روحانی، رئیس‌جمهور دولت دوازدهم، گفت برای حفظ منافع مردم هر کاری می‌کند و بسیاری از ما در مطبوعات و رسانه‌ها نوشتیم او برای ملاقات با ترامپ پالس مثبت می‌دهد اما روحانی که باب گفت‌وگو با اوباما را باز کرده بود بعدتر گفت دونالد ترامپ تنها دنبال عکس یادگاری گرفتن با طرف ایرانی است و نه حل‌و‌فصل واقعی مسئله با ایران. از همین‌رو آن ملاقات هیچ‌گاه انجام نشد که حتی اجازه ملاقات ترامپ با محمدجواد ظریف هم داده نشد درحالی که ترامپ علاقمند بود در حاشیه نشست بیاریتز در فرانسه با وزیر خارجه وقت ایران ملاقات کند. 

آیا اکنون مساله فرا پیچیده ایران و آمریکا با ملاقات با ترامپ حل خواهد شد؟/ آیا او تنها دنبال «یک عکس یادگاری» برای تیتر «مسئله ایران را حل کردم» نیست؟   

سوم - در شرایطی‌که ایران آماده بود تا دو روز دیگر ششمین دوره مذاکرات ایران و آمریکا را برگزار کند، کشور هدف حمله موشکی و پهبادی اسرائیل قرار گرفت. دوازده روز جنگ تحمیلی همراه با حمله موشکی  و بمباران آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، چه موقعیتی برای ما ایجاد کرد؟ در موقعیت موجود و در ملاقات احتمالی چه چیزی می‌توانیم بگوئیم و احتمالا چه چیزی خواهیم شنید؟ 

وقتی مذاکرات در نقطه غنی‌سازی صفر متوقف و بعد جنگ به کشور تحمیل شد و در شرایطی‌که هنوز نمی‌دانیم چه میزان از تاسیسات هسته‌ای کشور از بین رفته سناریوی ملاقات احتمالی چه دستورکاری خواهد داشت؟ طبیعتا کار دیپلمات‌ها این است که چنین سناریویی را بچینند و همه احتمالات را بررسی کنند. آیا ترامپ در ملاقات احتمالی به چیزی غیر از غنی‌سازی صفر رضایت خواهد داد؟ اگر قرار باشد غنی‌سازی صفر را بپذیریم وقت آن قبل از تحمل خسارت هنگفت مادی و معنوی جنگ نبود؟ اکنون در ملاقات احتمالی چه چیزی می‌توانیم بدهیم و چه چیزی بستانیم؟  

چهارم- مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا و همراهانش تفکرات ضد‌ایرانی شدید همراه با گرایش عمیق به سمت اسرائیل دارند  با این تیم و وضعیت پیش آمده به نظر می‌رسد، حتی اگر ملاقاتی انجام شود هم بهتر از ملاقات زلنسکی و ترامپ در اسفندماه گذشته نخواهد بود. 

پنجم- برخی معتقدند ملاقات ترامپ و پزشکیان فرصت عادی‌سازی روابط را به ایران خواهد داد اما این گزاره بیش از چهار دهه بی‌اعتمادی شدید بین دو کشور را در محاسباتش نادیده می‌گیرد. علاوه بر آن اینکه بازی قدرت‌های دیگر شرایط منطقه و بازیگران تاثیرگذار موجود هم در این معادله تاثیرگذار است. برخی بازیگران در منطقه هیچ‌گاه عادی سازی روابط خارجی ایران را برنخواهند تافت و بازیگری مانند اسرائیل نیز بقایش در ادامه این دشمنی‌هاست.  

نیویورک در امتداد دیپلماسی است 

دعوا بر سر اینکه علت کدام‌یک از مشکلات کشور به تحریم و قطع ارتباط جدی با جهان مرتبط بوده، بیش از یک دهه است در محافل فکری و رسانه‌ها و ... به شکلی پرملات ادامه دارد. شاید هنوز نتوان گفت چقدر تحریم موجب فساد داخلی شده و چقدر از فساد نتیجه روح اداری ایرانی خودمان است. در شرایط فعلی اینکه تصور کنیم با ملاقات در نیویورک چراغ جادویی روشن خواهد شد و غول‌های متراکم بر سر اقتصاد کشور را خواهد بلعید بیشتر شبیه سناریوی کارتون علی بابا و چهل دزد ... است. بعید است ملاقات با ترامپ در دستور کار دولت ایران و ایالات متحده امریکا باشد اما گره زدن همه مشکلات و یافتن راه‌حل آن در نیویورک نیز جزو کج فهمی‌های شیک یک دهه اخیر است. موعد مجموع عمومی سازمان ملل مانند هر مناسبت بین‌المللی دیگری در ادامه دیپلماسی آن کشور است. وقتی چراغ دیپلماسی در طول یک سال کم فروغ بوده به یکباره نمی‌توان انتظار معجزه داشت. چه آنکه همین انتظارات می‌تواند بار دیگر افکار عمومی را از مسیری که دیپلماسی طی می‌کند، دلسرد کند. 

به جای ایجاد انتظار برای ملاقات با ترامپ باید یک صدا از وزیر‌ امور خارجه، رئیس‌جمهور و همراهانش بخواهیم صدای مردم ایران که دوازده روز بدون هیچ دلیل منطقی و واقعی زیر آماج حمله رژیم اسرائیل قرار گرفتند، به جهان برسانند. در کنگره و اندیشکده‌های آمریکایی با چهره‌های نزدیک به ایران یا شخصیت‌هایی که دیدگاه‌های متعادل‌تری دارند هم کلام شوند و از سواستفاده اروپا از موقعیت حضورش در برجام تا پایان تاریخ انقضایش بگویند. از حمله به اماکن و افراد غیرنظامی و کشتن شهروندان عادی از کودک خردسال تا زن و مرد جوان و کهنسال و ... از تلاش برای ایجاد اشوب سیاسی در داخل کشور تا ضرباتی که همچنان از تحریم به ما تحمیل شده است.  

ایران همیشه در چنین موقعیت‌هایی از بهره‌نبردن از توان دیپلماسی ضربه دیده و این‌ می‌تواند یک قاعده نباشد.   

ارسال نظر

آخرین اخبار