جفری ایستین، ترامپ و باجگیری اطلاعاتی نتانیاهو
حسین اقبالی

آنچه در اتاقهای دربسته رخ میدهد، همیشه در سکوت نمیمیرد. گاهی برای دفن حقیقت، باید شاهدان را هم دفن کرد.
در آگوست ۲۰۱۹، جهان با خبر "خودکشی" جفری ایستین، سرمایهگذار میلیاردری که به سازماندهی شبکهای پیچیده از قاچاق جنسی، سوءاستفاده از دختران زیر سن قانونی و ارتباط با چهرههای برجسته قدرت متهم بود، شوکه شد. اما آنچه بیش از مرگ او تکاندهنده بود، سکوت مرگبار و هماهنگ پس از آن بود — سکوتی که هنوز ادامه دارد.
نام ایستین در کنار دهها چهرهی قدرتمند سیاسی، تجاری، سلطنتی و امنیتی آمده بود؛ اما شاید هیچکس به اندازه دونالد ترامپ در مرکز این طوفان نبوده باشد.
ترامپ و ایستین: دو چهره، یک نمایش قدرت و فساد
ترامپ بارها در مهمانیهای خصوصی ایستین شرکت کرده بود. ویدیوهای مربوط به میهمانیهای دهه ۹۰ که ترامپ در آنها با ایستین در حال خندیدن، معاشرت با دختران جوان و تبادل زمزمههایی مشکوک است، هنوز در آرشیو رسانهها موجود است. ترامپ خود در مصاحبهای گفته بود:
"او (ایستین) مرد خوبیست. عاشق دخترهای زیباست، حتی اگر خیلی کمسن باشند."
جملهای که بعدها، تبدیل به سندی نانوشته برای کشف یک زنجیرهی پلید شد.
وقتی امتیازها بوی باج میدهند
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، یک موج بیسابقه از تصمیمات ضدحقوقبشری به نفع دولت اسرائیل رخ داد:
انتقال سفارت به بیتالمقدس
به رسمیت شناختن بلندیهای جولان
فشار بر دولتهای عربی برای عادیسازی رابطه با اسرائیل (پیمان ابراهیم)
حذف کمک به آژانس پناهندگان فلسطینی
سکوت در برابر شهرکسازیهای غیرقانونی و خشونت ارتش اسرائیل علیه غیرنظامیان
همراهی با حملات ارتش رژیم صهیونیستی به ایران و حمله غیرقانونی به مراکز صلح آمیز هسته ای ایران
این تصمیمات نه تنها از نظر استراتژیک و حقوقی زیر سؤالاند، بلکه با شدت، بیمنطقی و شتابی گرفته شدند که بسیاری از تحلیلگران را به تعجب واداشت: چه چیز پشت این امتیازدهیهای بیمنطق بود؟
پاسخ احتمالی، ترسناکتر از آن چیزیست که به زبان میآید.
نقش موساد؟ اطلاعاتی که باید مدفون میشدند
منابع اطلاعاتی مختلف، از جمله برخی گزارشهای غیررسمی و افشاگریهای سالهای اخیر، احتمال دست داشتن موساد — سرویس اطلاعاتی اسرائیل — در پرونده ایستین را تقویت میکنند. برخی گمانهها از این میگویند که ایستین نه تنها یک مجرم جنسی، بلکه ابزاری در یک پروژه پیچیده اطلاعاتی برای بهدام انداختن و مستندسازی فساد جنسی چهرههای سیاسی و استفاده از آن به عنوان ابزار باجگیری بوده است.
اگر این فرضیه صحیح باشد، سوال اساسی اینجاست:
آیا ترامپ زیر فشار این اطلاعات، دست به امتیازدهیهای خائنانه به تلآویو زد؟
ایستین باید میمرد — چون زیادی میدانست
مرگ ایستین — با وجود دوربینهای خراب، نگهبانانی که خواب بودند، گزارش پزشکی قانونی پر از تناقض، و حذف لحظهای کلیدی از فیلمهای امنیتی — بیشتر به یک حذف هدفمند شبیه است تا خودکشی.
بسیاری بر این باورند که او قرار بود لب به سخن بگشاید. فهرستی از چهرهها، فایلهایی رمزگذاریشده، و ارتباطاتی که میتوانستند بقای سیاسی بسیاری را نابود کنند. اما او دیگر نیست. و پروندهای که در نبود او بازماند، هر روز خاکسترتر میشود.
تاریخ را با دروغ نمیتوان فریب داد
سؤال این است: چرا هنوز هیچ نهاد قضایی آمریکا حاضر به باز کردن کامل پرونده نیست؟ چرا ترامپ، که بارها در دیگر پروندهها به دادگاه کشیده شده، در این ماجرا حتی مورد بازجویی جدی قرار نگرفته؟ و مهمتر از آن — چرا جامعه جهانی این "همدستی در سکوت" را تاب آورده است؟
پاسخ شاید روشن باشد: چون پای حقیقتی در میان است که اگر افشا شود، چهره واقعی نظم جهانی پس از جنگ سرد را برهنه خواهد کرد — نظمی که بر پایه نفت، جنایت، بدن، و معاملهی حقیقت بنا شده است.