ایران تشنهتر از همیشه؛ رودخانهها و تالابها یکی پس از دیگری میمیرند
طی روزها و ماههای گذشته هر روز خبری از خشکی رودخانهها و تالابهایی که روزگاری شریانهای حیات این سرزمین بودند، به گوش میرسد. گرمای بیسابقه، کاهش بارندگی و سوء مدیریت منابع آبی، ایران را در سالهای اخیر به مرز بحران کشانده است. هر ساله فهرست قربانیان خشکسالی در کشور طولانیتر می شود.

خشک شدن رودخانهها، تالابها و دریاچهها نتیجه کاهش کمسابقه بارشها، گرمای شدید و برداشت بیرویه از منابع آبی است. خشکسالی دیگر برای ایران یک پدیده گذرا نیست؛ به معضلی دائمی و تهدیدی جدی برای آینده این سرزمین تبدیل شده است.از ارومیه تا سیستان و از اصفهان تا کرمان، آثار این بحران در قالب زمینهای ترکخورده به چشم میخورد. در ادامه این گزارش نگاهی داریم به فهرست رودخانهها و تالابهایی که در ماههای اخیر قربانی خشکسالی شدهاند و تصویری روشن از ابعاد این فاجعه ترسیم میکند.
خشکی رودخانه سجرو یا سجاد رود بابل
رودخانه سجرو یا سجاد رود بابل که همزمان با مردادماه کمترین آبدهی را دارد این روزها به خاطر کشت دوم برنج و ایجاد بندهای انحرافی متعدد توسط شالیکاران در آستانه خشکی کامل قرار گرفت. رودخانه «سجرو» یا سجادرود در گذشته از رودهای پرآب شهرستان بابل در استان مازندران محسوب میشد اما با کاهش پوششهای جنگلی و گیاهی در مناطق بالادست هیرکانی آبدهی این رودخانه کاهش یافت و هر روز که میگذرد بیشتر با خطر خشکی مطلق دست و پنجه نرم میکند.
خشکی تالاب هامون، گاوخونی، هورالعظیم و بختگان
در سالهای اخیر، کاهش بارندگی، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و بیتوجهی به حقآبه زیستمحیطی، بسیاری از تالابهای مهم کشور مانند هامون، گاوخونی، هورالعظیم و بختگان را بهطور کامل خشک کرده است. این وضعیت نهتنها حیات وحش و جوامع محلی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه کانونهای جدیدی از گردوغبار ایجاد کرده است که با کوچکترین وزش باد، صدها کیلومتر را درگیر میکنند.
خشکی رودخانه جاجرود در اردیبهشت 1404
دومین ماه بهار بود که خبر رسید در پی تداوم خشکسالی و کاهش بارندگیها، رودخانه جاجرود که یکی از منابع مهم تامین آب در شرق استان تهران به شمار میرود، به طور کامل خشک شده است. این رودخانه که در پاییندست سد لتیان قرار دارد و تا سد ماملو امتداد مییابد، اکنون با بستر خشک و ترکخورده خود، نشانهای آشکار از بحران آب در منطقه است.
جاجرود به عنوان منبع اصلی تغذیه سدهای لتیان و ماملو، نقش کلیدی در تأمین آب شرب و کشاورزی شرق تهران دارد. خشکی کامل این رودخانه میتواند پیامدهای زیستمحیطی گستردهای در پی داشته باشد؛ از جمله تهدید جدی برای پوشش گیاهی و جانوری حاشیه رود، کاهش تنوع زیستی، و افزایش خطر آتشسوزی در اراضی خشک و جنگلی اطراف.
در همان روزها وزیر نیرو، از خالی بودن سد لتیان خبر داد. خبری که جدی گرفته نشد و در حال حاضر که در دومین ماه تابستان قرار داریم برخی مناطق تهران با قطعی آب روبرو هستند.
خالی شدن سد کرج
طی روزهای و هفته های گذشته تصاویری از خالی بودن سد کرج در رسانه ها منتشر شد و حواشی بسیاری را به دنبال داشت.
سد کرج به دلیل کاهش شدید بارشها و ذخایر آبی، وارد بحران جدی شده و تأمین آب شرب تهران و شهرستانهای اطراف را با چالش مواجه کرده است. این سد که تأمینکننده آب شرب حدود پنج میلیون نفر در استان تهران است. پایتخت را با مشکلاتی مانند افت فشار آب و محدودیت در تامین آب شرب در تابستان مواجه کرد.
نابودی دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه بهطور کامل در حال خشکشدن است و به گفته مسئولان محیط زیست، تا پایان تابستان ۱۴۰۴ اثری از آب در این پهنه آبی باقی نخواهد ماند. اکنون در بخش شمالی فقط لایهای نازک از آب وجود دارد که طی چند روز آینده ناپدید میشود و جنوب دریاچه نیز در آستانه خشکشدن کامل قرار دارد.
تصاویر جدید منتشر شده در رسانهها از وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه حکایت دارند. حجت جباری، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی، در گفتوگو با تسنیم تأیید کرد که وضعیت دریاچه در شرایط بحرانی قرار دارد و حتی در حال حاضر نیز نمیتوان آن را «آبدار» تلقی کرد.
جباری گفت: «در بخش شمالی دریاچه که حدود نیمی از وسعت آن را شامل میشود، آب بسیار ناچیزی باقی مانده که فقط در سطحی نزدیک به ۱۰۰ کیلومترمربع دیده میشود؛ لایهای به ضخامت ۴ تا ۵ سانتیمتر که بیشتر شبیه نمنم پراکنده است. این منطقه به زودی بهطور کامل خشک میشود.»
بهنظر میرسد که روند خشکشدن دریاچه ارومیه اکنون به نقطه بازگشتناپذیر رسیده باشد؛ موضوعی که میتواند پیامدهای محیطزیستی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای در پی داشته باشد. دریاچه ارومیه که زمانی دومین دریاچه شور جهان بود، امروز دیگر تنها خاطرهای در میان نمکزارهاست. اگر برنامهای فوری و عملی برای احیای آن تدوین نشود، باید در سالهای آینده با پیامدهای فاجعهبار طوفان نمک، مهاجرت اجباری، نابودی اکوسیستم منطقه و بحران سلامت مواجه شویم.
استاندار آذربایجانغربی نیز مدعی شد که دریاچه ارومیه عملاً از منابع آبی خود جدا شده و عملا هیچ کدام از رودخانههای استان مستقیما به این پیکره آبی نمیریزند.
او با اشاره به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه، از عدم تحقق وعدههای گذشته و ترک فعلهای مدیریتی در یک دهه اخیر انتقاد کرد و افزود: متأسفانه بسیاری از طرحهای تصویبشده در سالهای گذشته یا به اجرا نرسیدهاند یا با کیفیت مطلوب پیش نرفتهاند.
خشکی رودخانههای لرستان
احمد گودرزی، معاون شرکت آب منطقهای لرستان، در گفتوگو با تسنیم سال شروع یک دوره از خشکسالی ممتد در این استان میخواند.
استان لرستان که زمانی بهدلیل گستردگی رودخانههای دائمیاش، دروازه زاگرس خیس نامیده میشد، هویت آبیاش را از دست داد. در مرکز این بحران رودخانه کشکان قرار دارد. این رودخانه در محدوده پل کشکان، بهطور کامل خشکیده است و فقط در برخی پهنهها، با قطع برق پمپهای آب، با نوبتبندی دقیق، با مدیریت آبی آب به پاییندست میرسد.
دیگر رودخانههای لرستان نیز از سرنوشت بیرمقی و خشکی در امان نماندهاند. رودخانههای کاکاشرف، مادیانرود، و دهها شاخه دیگر، یا بهطور کامل خشک شدهاند یا تا 80 درصد کاهش آبدهی نسبت به میانگین تاریخی را تجربه میکنند.
افزایش دمای میانگین، کاهش چشمگیر بارش برف و جایگزینی بارشهای منظم با بارانهای تند و سیلابی، از عواملی است که بهگفته معاون شرکت آب منطقهای لرستان نظام طبیعی آبگیری زمین را مختل کردهاند.
رودخانه کارون در معرض نابودی کامل
استاندار خوزستان نسبت به تداوم برداشت آب از رودخانه کارون هشدار داد و خواستار بازنگری در سیاستهای انتقال آب از سرشاخههای این رودخانه شد.
او افزود: کارون دیگر توان برداشت از بالادست را ندارد. این رود که زمانی پرآبترین رود کشور بود، امروز به دلیل برداشتهای مکرر، سدسازیهای متعدد و بیرویه، و بیتوجهی به ظرفیت زیستمحیطی، دچار افت جدی شده است. ادامه این روند میتواند آثار جبرانناپذیری بر پایداری منابع طبیعی، مهاجرتهای اجباری و بحرانهای اجتماعی در جنوب کشور برجای بگذارد.
نتایج خشکسالی و نابودی رودخانهها
ادامه روند خشکشدن رودخانهها، تالابها و کاهش منابع زیرزمینی، منجر به کاهش شدید توان کشاورزی و بیکاری در مناطق روستایی خواهد شد. احتمال مهاجرت میلیونی از استانهای خشک به مناطق شمالی یا به خارج از کشور وجود دارد؛ مشابه آنچه در برخی کشورهای آفریقایی و خاورمیانه رخ داده است.
این خشکسالیها و از بین رفتن پهنههای آبی باعث فرونشست زمین در بسیاری از استانها (بهویژه اصفهان، تهران و کرمان) میشود.این پدیده میتواند زیرساختهای شهری، خطوط لوله، جادهها و حتی بناهای تاریخی را در معرض تخریب تدریجی قرار دهد.
فشار بر منابع آب، محدودیت کشاورزی و از دست رفتن معیشت مردم ممکن است اعتراضات گسترده در استانهایی مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و اصفهان را شدت بخشد. بحران آب در طول تاریخ، همواره یکی از محرکهای اصلی ناآرامیهای اجتماعی بوده است.
ماجرای بی آبی از بین رفتن تالابها و رودخانهها طی سالهای گذشته،همواره مطرح بوده است اما بهجای اقدامات بنیادی، بیشتر طرحها یا نیمهکاره ماندند یا بهدلیل نبود مدیریت یکپارچه آب شکست خوردند. اگر همین روند ادامه یابد، خشکسالی دیگر به یک رویداد غیرعادی تلقی نمیشود بلکه به وضعیت پایدار ایران بدل شده و حتی مناطق شمالی که تاکنون پناهگاه آبی به شمار میرفتند، تحت فشار شدید قرار خواهند گرفت. ایران به زودی وارد مرحلهای میشود که برخی کارشناسان از آن با عنوان "بیابانزایی برگشتناپذیر" یاد میکنند.