«مذاکرات»؛ حاصل اراده جمعی مردم
با آغاز دور جدیدی از مذاکرات ایران و آمریکا، بار دیگر موضوع گفتوگوهای دیپلماتیک در صدر اخبار سیاسی کشور قرار گرفته است.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
با آغاز دور جدیدی از مذاکرات ایران و آمریکا، بار دیگر موضوع گفتوگوهای دیپلماتیک در صدر اخبار سیاسی کشور قرار گرفته است. مذاکراتی که به باور بسیاری از تحلیلگران، نهتنها در سیاست خارجی ایران تأثیرگذار خواهد بود، بلکه نشانههایی روشن از تغییر رویکرد در سیاست داخلی نیز به همراه دارد.
تصمیم به بازگشت به میز مذاکره را نمیتوان صرفاً یک تاکتیک دیپلماتیک دانست. این تصمیم، حاصل نوعی اراده جمعی است که هم از دل خواست عمومی مردم برمیخیزد و هم با خرد حاکمیتی در سطح کلان همراه شده است. این نگاه، پیوند میان سیاست خارجی و داخلی را برجسته میسازد و از لزوم انعطاف در حوزه داخلی نیز سخن میگوید.
برخی ناظران سیاسی معتقدند انعطاف در عرصه سیاست خارجی، بازتابی از ضرورت انعطاف در سیاست داخلی است. این انعطاف میتواند در قالبهایی چون گشایشهای اجتماعی، بازنگری در نحوه مواجهه با اعتراضات، و افزایش مشارکت عمومی جلوهگر شود. در واقع، پیام ضمنی این مذاکرات، حرکت به سوی عقلانیت و واقعگرایی در مواجهه با چالشهای داخلی از جمله اقتصاد و معیشت است.
از سوی دیگر، شکسته شدن تابوی گفتوگو با آمریکا، ولو به شکلی غیررسمی و غیرعلنی، این معنا را به همراه دارد که دیگر نمیتوان گفتوگو با برخی کشورها را یک خط قرمز همیشگی دانست. اکنون منافع ملی بیش از پیش در تعیین مسیر سیاست خارجی نقش یافتهاند و این تغییر نگاه، ممکن است اثرات دامنهداری در فضای داخلی نیز بر جای بگذارد.
در شرایطی که آثار تحریمها مستقیماً بر زندگی روزمره مردم سایه انداخته، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گفتوگو و تعامل با جهان، نه تنها یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. از همین رو، میتوان این مذاکرات را نتیجه ضرورتهای اجتماعی و مطالبات عمومی دانست، نه صرفاً ابتکار یک نهاد یا جریان خاص در حاکمیت.
گرچه هنوز جزئیات و نتایج این گفتوگوها بهصورت رسمی منتشر نشده، اما آنچه از فضای عمومی سیاست در کشور برمیآید، حاکی از این است که مسیر گفتوگو، اگر با تدبیر و هماهنگی پیش برود، میتواند زمینهساز برخی تغییرات معنادار در ساختار تصمیمگیری داخلی نیز باشد.
محمود میرلوحی، فعال سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در ایران، شیوههای متعارفی برای سنجش نظر افکار عمومی وجود دارد که میتواند شامل برگزاری رفراندوم یا نظرسنجیهای دقیق و علمی باشد. یکی از شواهد تجربی برای تحلیل دیدگاه مردم، انتخابات سال گذشته است؛ انتخاباتی که بهویژه در مرحله دوم، تفاوت معناداری میان دو نامزد اصلی، یعنی آقای دکتر پزشکیان و آقای جلیلی، به چشم آمد.
وی ادامه داد: در مرحله دوم، انتخابات حالت دوقطبی به خود گرفت و شاهد افزایش ۲۵ درصدی مشارکت نسبت به مرحله نخست بودیم. این در حالی است که در اغلب انتخاباتها، مشارکت در مرحله دوم کاهش مییابد. این افزایش چشمگیر، حاوی پیامی روشن بود؛ جامعه تفاوت میان دو نامزد را بهخوبی درک کرد و بخش قابل توجهی از مردم، با حضور در پای صندوقهای رأی، انتخابی آگاهانه انجام دادند.
این فعال سیاسی اظهار کرد: این انتخاب، علاوه بر بُعد سیاسی، با توجه به موقعیت حساس سال ۱۴۰۴ و رسیدن به سال پایانی توافق برجام نیز حائز اهمیت بود. در مهرماه امسال و همزمان با اکتبر ۲۰۲۵، نقطهای تعیینکننده فرامیرسد؛ یا ایران بهعنوان کشوری دارای حق غنیسازی در چارچوب برجام به رسمیت شناخته خواهد شد، یا با فعالسازی مکانیزم ماشه (Snapback) از سوی یکی از سه کشور اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه، بریتانیا)، توافق عملاً از بین خواهد رفت. از آنجا که این روند سهماهه است، فرصت تصمیمگیری و اقدام تا پایان اردیبهشت ماه وجود دارد.
وی افزود: از منظر افکار عمومی، نگرانی اصلی در این انتخابات، بازگشت به رویکردی بود که طی سالهای گذشته، کشور را از مسیر تعاملات بینالمللی دور کرد. دیدگاهها و مواضع جریان فکری نزدیک به آقای جلیلی نیز بهوضوح نشان میدهد که تمایلی به مذاکره، حتی در چارچوب منافع ملی، وجود ندارد؛ برخی از آنان حتی به صراحت پیشنهاد خروج از معاهده NPT یا حرکت به سمت ساخت سلاح هستهای را مطرح کردهاند. در مقابل، جامعه با رأی به آقای دکتر پزشکیان، پیامی روشن داد: مردم خواستار حل مسئله هستهای، رفع تحریمها و پایان دادن به وضعیت موجود هستند.
میرلوحی متذکر شد: از سال ۱۳۹۷ و خروج دولت ترامپ از برجام، کشور با تحریمهای یکجانبه آمریکا مواجه شد. فشار اقتصادی آمریکا باعث شد که مسیر فروش نفت، انتقال ارز و مراودات مالی بهشدت محدود شود. از سوی دیگر، عدم پذیرش FATF که جریان نزدیک به آقای جلیلی در آن نقش مؤثر داشت، اقتصاد کشور را بیش از پیش به گروگان گرفت. در نتیجه، طی هفت سال اخیر، اقتصاد ایران دچار تلاطمهای جدی شد؛ از تورم مزمن و بالای ۴۰ درصد گرفته تا نوسانات ارزی و بحران اشتغال.
وی گفت: در این شرایط، شعارهایی مانند «بیاثر کردن تحریمها» یا «دور زدن تحریم» عملاً ناکارآمد بودند. شواهد عینی نشان داد که سیاستهای اتخاذشده نهتنها مانع فشارهای اقتصادی نشد، بلکه موجب تشدید آن نیز شد. در چنین بستری، جامعه به این جمعبندی رسید که حل مسئله هستهای و بازگشت به تعاملات بینالمللی، تنها راهکار معقول و مؤثر برای خروج از بحرانهای موجود است.
میرلوحی در نهایت خاطر نشان کرد: بدیهی است که گفتوگو با کشورهای اروپایی و درنهایت با آمریکا، اجتنابناپذیر است. هرچند این کشورها در موضوعات دیگر نظیر اوکراین، ناتو یا تعرفهها با یکدیگر اختلاف دارند، اما در قبال ایران، همراستا و هماهنگ عمل میکنند. در نتیجه، ضرورت دارد که از فرصتهای محدود پیش رو در سال ۱۴۰۴ برای حلوفصل نهایی پرونده برجام استفاده شود.