به روز شده در
کد خبر: ۷۲۷۹

مذاکره با استاندارد ایرانی

ایران با تعیین محل و شیوه مذاکره دست برتر را در دیدار مسقط دارد

مذاکره با استاندارد ایرانی
روزنامه ایران

"روزنامه ایران" در یادداشتی نوشت:

این که امروز مذاکره با آمریکا به عامل شکاف یا دوقطبی‌های سیاسی تبدیل نشد، از آن وضعیت‌های سیاسی است که فقط در دولت وفاق ملی دیده شد.

درست است که راهبرد مذاکره (مستقیم یا غیرمستقیم) تقریباً در همه دولت‌ها تجربه شده است.  این نیز درست است که در همه این تجربه‌ها، آن که با بدعهدی و رفتارهای خلاف حقوق بین‌الملل مانع پیشرفت مذاکرات شد، آمریکا بود. اما این هم درست است که در دو دهه گذشته، هر بار که بحث مذاکره مطرح می‌شد، شکاف‌ها هم حول این موضوع تازه می‌شد. از درون این شکاف‌ها گدازه‌هایی خارج می‌شد که در حرکت خود سرمایه‌های سیاسی و اجتماعی را می‌سوزاند و با القای تردید در سیاست‌گذاران، مانع تصمیم‌گیری‌های تعیین کننده در مقاطع سرنوشت ساز می‌شد. این وضعیت حتی در زمستان 1400 هم دیده شد.

اما امروز پس از دو دهه تجربه دوقطبی سرمایه سوز حول مسأله مذاکره، این وضعیت دوگانه، دست‌کم تا حد بسیار زیادی، رخت بربسته یا کاهش یافته است.  مسأله را می‌توان قدری بالاتر هم دید. به این معنی که نه فقط مذاکره، بلکه این «سیاست خارجی و مسائل مربوط به آن» است که ارتقا یافته و به جای اینکه موضوع بحث‌های داغ «طرفداری» یا «مخالفت» باشد، به امری اجماعی و ملی بدل شد.

فرق نمی‌کند 3 ماه پیش و زمانی باشد که اصل مذاکره با پیش شرط های زیاده خواهانه آمریکا رد شد، یا الان که تصمیم ایران به از سرگیری مذاکرات اعلام شد. در سه ماه پیش یا حالا، مسائل مربوط به سیاست خارجی و مذاکره با آمریکا دیگر موضوع درگیری‌های داخلی نیست. البته این امر به معنی نادیده گرفتن تلاش‌های بی‌وقفه برخی جریان‌ها برای تکرار قطب بندی های دهه 90 حول مذاکره و مسائل مرتبط با سیاست خارجی نیست. اما امروز با قطعیت می‌توان گفت که این صدا دیگر نمی‌تواند خود را به عنوان صدای غالب در عرصه جامعه یا سیاست جا بزند.

سازوکار شکل‌گیری وفاق

در سیاست خارجی

تبدیل شدن مسائل مربوط به سیاست خارجی، از جمله مذاکره با آمریکا، به عنوان بستری برای وفاق، نه عاملی برای شقاق، دلایلی دارد. دلیل اول در نگاه و رویکرد پزشکیان به این مسأله نهفته است. از دید پزشکیان و دولتش، سیاست خارجی، مذاکره یا مسائلی از این دست، فی نفسه دارای اهمیت نیست. مذاکره راه و ابزار است برای رسیدن به مقصدی و مسیر این مقصد در این مرحله رفع تحریم‌های ظالمانه است.

دوم اینکه در دولت وفاق ملی، مسأله مذاکره آفتابی نیست که نور آن بر بقیه مسائل داخلی یا خارجی بتابد و باقی مسائل ذیل این نور معنا یابند. پیش از مذاکره و حالا که اصل مذاکره پذیرفته شده‌است، کارها، برنامه‌ها و طرح‌های دولت به قوت خود باقی است و دنبال می‌شود. وقتی که ناترازی برق عریان شد و قرار شد با سرمایه‌گذاری در انرژی‌های خورشیدی این ناترازی رفع شود، نه پای مذاکره به میان آمد و نه طرح‌ها و اقدامات به انجام مذاکره موقوف شد. چه در زمان رد مذاکرات و چه در شرایط جدید، سایر کارها و برنامه‌ها، بدون تأثیرپذیری از مسأله‌های مرتبط با سیاست خارجی دنبال شده‌است.

سوم اینکه مذاکره به ابزاری برای کسب حمایت‌های اجتماعی یا ابزاری برای رقابت با دیگر تجربه‌های مذاکراتی و دیگر رویکردهای سیاست خارجی تبدیل نشد. به عبارت دیگر، اگر سیاست خارجی به موضوع موافقت‌ها و مخالفت‌های داخلی تبدیل نشد، به این دلیل بود که خود دولت هم ارج این مسأله را نگه داشت و آن را به سطح زنده بادها و مرده بادها، فرو نکاست.

مذاکره به مثابه سیاست‌گذاری

مجموعه این شرایط است که سبب شد امروز در دولت مسعود پزشکیان، مذاکره از یک مسأله مرتبط با سیاست داخلی که درگیری سیاسی و جناح بندی‌های داخلی را اجتناب ناپذیر می‌کرد، به یک موضوع سیاست‌گذاری ارتقا یافت.

بر اثر این ارتقا است که امروز همگان پذیرفته‌اند که نفس مذاکره و اصل این رفت و آمد، چیزی نیست که بتوان در حوزه عمومی درباره آن تصمیم گرفت. حوزه عمومی از اخبار و رویدادهای مرتبط با آن مطلع است، اما در عمق، مسأله‌ای مربوط به حوزه‌های کلان سیاست‌گذاری است.

فارغ از اینکه مذاکرات به چه نتیجه‌ای منتهی شود، موفق شود و ادامه یابد، یا خلف وعده‌های مجدد آمریکا مذاکرات را به شکست بکشاند، یک چیز از همین حالا مشخص است اینکه مذاکره به مثابه سیاستگذاری ارتقا یافته است.

دو دستاورد؛ پیش از مذاکره

دولت پزشکیان با رویکردی که در سیاست داخلی و سیاست خارجی درباره مسأله مذاکره اتخاذ کرد، بهانه‌ها را از دست طرف خارجی یا عناصری در داخل خارج کرد.

این امر درنهایت سبب شد که دستگاه تعیین کننده چهارچوب سیاست خارجی و اصول مذاکراتی ایران تا اینجای کار، دو رهاورد مهم داشته باشد؛ یکی اینکه چهارچوب مذاکرات، یعنی غیرمستقیم بودن آن را تعیین کرد و دیگر اینکه مکان آن را مشخص کرد و به جای امارات، همسایه عمانی را به عنوان واسطه تعیین کرد. اینها می‌تواند دستاوردی تلقی شود که خود از مجرای وفاق در سطوح عالی و سطوح میانی کشور حاصل شده است. در حقیقت ما شاهد گفت و گوها در مسقط با استانداردهای ایرانی خواهیم بود.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار