انقلاب آمریکاییها علیه اسرائیل به تدریج شعلهور میشود
شکافی که از حزب جمهوریخواه آغاز شده، ممکن است برای نخستین بار پس از سال ۱۹۴۸ معادله بنیادین روابط ایالات متحده و اسرائیل را تغییر دهد. این تحول، اگر ادامه یابد، نهتنها بر انتخابات ۲۰۲۶ و ۲۰۲۸ اثر میگذارد، بلکه احتمالاً بر آینده آمریکا نیز اثر میگذارد.
اطلاعات آنلاین در گزارشی نوشت:
در ماههای اخیر، فضای سیاسی ایالات متحده شاهد یکی از مهمترین و بیسابقهترین تغییرات در رویکرد جناح راست نسبت به اسرائیل بوده است؛ تغییری که بسیاری از تحلیلگران آن را «بیداری ضداسرائیلی در آمریکا» مینامند. این تحول بیش از هر چیز از بروز شکاف عمیق در داخل حزب جمهوریخواه خبر میدهد؛ حزبی که طی دهههای گذشته ستون اصلی حمایت از اسرائیل در ساختار سیاسی آمریکا محسوب میشد.
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی هشدار داد که شکاف تازه در حزب جمهوریخواه، بهویژه میان نسل جوان و نسل قدیمیتر این حزب، میتواند آینده روابط آمریکا و اسرائیل را دگرگون کند. در گذشته، چپگرایان آمریکایی و جناح پیشرو حزب دموکرات بیشتر منتقد اسرائیل شناخته میشدند و راستگرایان همواره پایدارترین پشتیبان تل آویو بوده اند؛ اما تحولات پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ معادلات را برهم زد. اکنون چهرههایی از درون جناح راست و جنبش «اول آمریکا» در حال طرح پرسشهای اساسی درباره نقش اسرائیل در سیاست و منافع ملی آمریکا هستند؛ پرسشهایی که زمانی در اتمسفر حاکم بر حزب محافظهکار یک «تابو» محسوب میشد.
پیشتازان جریان جدید
نیک فوئنتس، چهره جنجالی و ملیگرای راست افراطی، پس از حمله ۷ اکتبر با جهش قابل توجهی در محبوبیت روبرو شده است. برنامه او که «اول آمریکا» نام دارد، با وجود محدودیتها ماه گذشته به متوسط یک میلیون بیننده در هر قسمت رسید. کندیس اوونز نیز حدود ۲.۳ میلیون مخاطب دارد و تاکر کارلسون، مجری مشهور سابق فاکسنیوز که اکنون در شبکه «ایکس» فعالیت میکند، همچنان بیش از یک میلیون بیننده ثابت دارد. گفتگوی او با فوئنتس بیش از ۶.۵ میلیون بار دیده شد.
فوئنتس در برنامهها و مصاحبههای خود بهطور صریح دو جریان جناح راستی را در مقابل هم قرار میدهد: جناح طرفدار اسرائیل و جناح مخالف حمایت بیقیدوشرط از آن. او در گفتگو با کارلسون تأکید کرد که سیاست خارجی آمریکا نباید بر «وفاداری کور به اسرائیل» استوار باشد و هرگونه حمایت باید تنها در چارچوب «اول آمریکا» توجیه شود. او همچنین ادعاهایی درباره هویت یهودیان و نسبت آنان با اسرائیل مطرح کرد که این موضوع با واکنشهای گسترده همراه شد. مخالفان فوئنتس این سخنان را یهودستیزانه خواندند؛ اما قسمتی از راستگرایان او را نماینده صدای جدیدی میدانند که از «تابوشکنی» درباره اسرائیل استقبال میکند.
تاکر کارلسون نیز در این روند نقشی تعیینکننده دارد. او در سالهای اخیر مواضع تند و علنی علیه حمایتهای نظامی و سیاسی آمریکا از اسرائیل اتخاذ کرده است. کارلسون معتقد است که ادامه این حمایتها، منافع ملی آمریکا را به خطر میاندازد و ایالات متحده باید سیاست «بیطرفی راهبردی» را در پیش بگیرد. او نه از فلسطینیها حمایت میکند و نه از اسرائیل؛ بلکه آمریکا را تنها نقطه تمرکز تحلیل خود قرار میدهد.
کارلسون در گفتوگو با نالین هیلی – پسر نیکی هیلی –تأکید کرد که اسرائیل تبدیل به «باری بر دوش آمریکا» شده است. نالین هیلی که خود بهعنوان چهرهای جوان در جریانِ راستِ نوین آمریکا مطرح می شود، استدلال میکند که اسرائیل نباید «همپیمان استثنایی» آمریکا تلقی شود و نسل جدید راستگرایان از روابط سنتی محافظهکاران با اسرائیل رضایت ندارد.«کندیس اوونز» نیز در برنامههای خود بویژه پس از بحران غزه، به صراحت علیه نقش لابیهای صهیونیستی سخن گفته و حتی ادعاهایی درباره دستداشتن این جریانها در پروندههایی داخلی مطرح کرده است.
تغییر نسلی، درون حزب جمهوریخواه
پژوهشهای متعدد از تغییر روندهای عمیق در نگرش نسلهای مختلف حزب جمهوریخواه خبر میدهد. نسل قدیمیتر همچنان با اکثریت قاطع حامی اسرائیل است؛ اما نسل جوان این حزب با سرعت در حال فاصله گرفتن از این مواضع سنتی است.مطالعهای در دانشگاه «نورثوسترن» نشان داد تنها ۴۳ درصد جوانان جمهوریخواه از اسرائیل حمایت میکنند، در حالی که ۷۲ درصد افراد مسنتر،همچنان باور به لزوم حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل دارند. نظرسنجی واشنگتنپست نیز نشان میدهد محبوبیت اسرائیل در میان جمهوریخواهان زیر ۵۰ سال از ۶۳ درصد به ۴۸ درصد کاهش یافته است.براساس نظرسنجی آسوشیتدپرس، ۵۷ درصد جمهوریخواهان معتقدند حمایت آمریکا باعث تداوم حملات اسرائیل در غزه شده است. این نخستین بار است که بخش قابل توجهی از پایگاه محافظهکاران چنین موضعی اتخاذ میکند.
شکاف در جریان «ترامپیسم»
در میانه این تحولات، استعفای ناگهانی «مارجوری تیلور گرین»، نماینده راستگرای تندرو و حامی سابق ترامپ، پیام مهمی داشت. گرین، اسرائیل را به «نسلکشی در غزه» متهم کرد و گفت:حزب جمهوریخواه انتقاد از اسرائیل را با برچسب «یهودستیزی» سرکوب میکند. او تأکید کرد نمیخواهد در سیستمی بماند که «وفاداری کور» به دیگران را بر منافع انسانی ترجیح میدهد.
استعفای او بازتابدهنده شکافی عمیق در جنبش «عظمت را دوباره به آمریکا باز می گردانیم» تلقی می شود؛ شکافی که برخلاف گذشته نه بر سر مسائل داخلی، بلکه بر سر روابط آمریکا با اسرائیل شکل گرفته است. مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان، در واکنش خواستار حذف «انزواطلبان» از حزب شد؛ منظور او طیف مخالف حمایت از اسرائیل بود. رهبران نزدیک به آیپک اعلام کردند در انتخابات آینده با این طیف مقابله خواهند کرد.
تغییر در معماری فکری راست آمریکا
دو اندیشکده مهم و تأثیرگذار در جریان محافظهکار ــ بنیاد هریتیج و مؤسسه سیاستگذاری «اول آمریکا» ــ اخیراً مواضع غیرمنتظرهای اتخاذ کردهاند. هریتیج از قطع تدریجی کمکهای آمریکا به اسرائیل حمایت میکند و AFPI (مؤسسه سیاستگذاری اول آمریکا) یک گزارش رسمی منتشر کرده که در آن خواستار کاهش جدی حمایت اقتصادی و امنیتی آمریکا از اسرائیل است.این مواضع نشان میدهد تغییر رویکرد نسبت به اسرائیل تنها محدود به سیاستمداران یا فعالان رسانهای نیست، بلکه در سطح نظریهپردازی و سیاستگذاری نیز این دگردیسی آغاز شده است.
بازخوانی تاریخی روابط جمهوریخواهان و اسرائیل
از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، هر دو حزب اصلی آمریکا تقریباً اجماعی کامل در حمایت از آن داشتند. در دهه ۱۹۸۰، ائتلاف میان راست انجیلی و حزب جمهوریخواه نقش آیپک را در سیاستگذاریها تقویت و این روند، اسرائیل را به یک «همپیمان بدون چون و چرا» برای جمهوریخواهان آمریکا تبدیل کرد.
با این حال، محبوبیت اسرائیل در میان دموکراتها طی دهههای اخیر کاهش یافته بود و سخنرانی نتانیاهو در کنگره علیه سیاستهای اوباما در سال ۲۰۱۵ این فاصله را تشدید کرد. اما امروز اتفاق مهمتری در حال وقوع است که ما آن را تزلزل جدی حمایت از اسرائیل در میان خود جمهوریخواهان می نامیم؛ حمایتی که ستون اصلی رابطه ویژه واشنگتن–تلآویو بود.
چشمانداز آینده
آمارها نشان میدهد بخش قابل توجهی از جمهوریخواهان و بخش بسیار بزرگی از مستقلها و دموکراتها، معتقدند آمریکا نباید وارد جنگ احتمالی اسرائیل با ایران شود و باید راه مذاکره را انتخاب کند. همچنین شخصیتهایی مانند «دن کالدوِل» هشدار میدهند که ماجراجویی های اسرائیل، آمریکا را به درگیریهای منطقهای میکشاند و جان نیروهای ایالات متحده را به خطرمیاندازد.چهرههای فرهنگی و رسانهای پرمخاطب مانند«تئو وان» نیز این روایت را تقویت میکنند و میگویند اقدامات آمریکا بیش از آنکه منافع خودش را تأمین کند، به سود اسرائیل است. این دیدگاهها سبب شده بحث درباره لابی آیپک وارد جریان اصلی سیاست راستگرا شود؛ امری که تا همین چند سال پیش غیرقابل تصور بود.
همه این نشانهها بیانگر انتقال تدریجی یک محور اصلی سیاست خارجی آمریکا به مرحلهای تازه است. شکافی که از حزب جمهوریخواه آغاز شده، ممکن است برای نخستین بار پس از سال ۱۹۴۸ معادله بنیادین روابط ایالات متحده و اسرائیل را تغییر دهد. این تحول، اگر ادامه یابد، نهتنها بر انتخابات ۲۰۲۶ و ۲۰۲۸ اثر میگذارد، بلکه احتمالاً بر سیاست خارجی چند دهه آینده آمریکا نیز تأثیر گذار خواهد بود.