مقدمهچینی دیپلماتیک در شرق و غرب
دیدارهای عارف با نخستوزیران روسیه، چین، هند و پاکستان فرصتی برای فعالسازی توافقات اقتصادی و راهبردی است. بهویژه دیدار با نخستوزیر روسیه میتواند به رفع موانع عملیاتی توافقات موجود کمک کند.
حسن بهشتی پور در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت:
دیدارهای عارف با نخستوزیران روسیه، چین، هند و پاکستان فرصتی برای فعالسازی توافقات اقتصادی و راهبردی است. بهویژه دیدار با نخستوزیر روسیه میتواند به رفع موانع عملیاتی توافقات موجود کمک کند. همچنین سخنرانی در اجلاس، از منظر دیپلماسی عمومی، بازتاب رسانهای مثبتی برای ایران به همراه دارد.
سازمان شانگهای با حضور چین، روسیه و هند حدود ۴۳% جمعیت جهان و یکسوم مساحت خشکی را در بر میگیرد. ایران و روسیه نیز با سهم قابلتوجه در انرژی، وزن ژئوپلیتیکی سازمان را افزایش میدهند.
اما مسئله اصلی این است که این ظرفیتهای ژئوپلیتیکی چه زمانی به اعداد و ارقام مشخص اقتصادی تبدیل میشوند. بهعنوان نمونه، حجم تجارت ایران با اعضای شانگهای هنوز با ظرفیتهای واقعی فاصله دارد و نبود سازوکارهای مالی کارآمد، مانع بهرهبرداری کامل از فرصتهاست. در نتیجه، شانگهای هنوز از تبدیلشدن به یک هژمون اقتصادی–سیاسی فاصله دارد.
در برابر تلاش آمریکا و اروپا برای فشار بیشتر بر ایران، همراهی روسیه و چین در شورای امنیت اهمیت ویژهای دارد. مخالفت این دو کشور با ادعاهای غرب میتواند تحریمهای احتمالی را از کارایی بیندازد. این حمایتها نه صرفاً سیاسی، بلکه بخشی از رقابت ساختاری آنها با غرب است.
در کنار این تحولات، ارسال پیام میان ایران و آمریکا نشان میدهد هنوز دری برای مذاکره نیمهباز است. طبق اظهارات کمال خرازی و وزیر امور خارجه ایران، آمریکاییها پیشنهادهایی برای مذاکره مطرح کردهاند.
با این حال، خطوط قرمز دو طرف پابرجاست:
ایران بر رفع تحریمهای مؤثر و ارائه تضمینهای معتبر تأکید دارد.
آمریکا بر محدودیتهای پایدار در برنامه هستهای و نقش منطقهای ایران پافشاری میکند.
قرار گرفتن نشست شانگهای در چنین فضایی، ترکیب پیچیدهای از فشار، فرصت و دیپلماسی ایجاد کرده است.
سفر عارف به روسیه و حضور در اجلاس شانگهای، همزمان با ارسال پیامهای آمریکا برای مذاکره، نشاندهنده ورود ایران به مرحله تازهای از دیپلماسی ترکیبی است؛ مرحلهای که در آن تهران تلاش میکند با استفاده از ظرفیتهای سازمان شانگهای و حمایت روسیه و چین فشارهای غرب را مهار کند و همزمان مسیرهای احتمالی گفتوگو با آمریکا را نیز باز بگذارد.
آینده روابط ایران با غرب و شرق، بیش از هر زمان دیگر، به اراده سیاسی طرفها برای عبور از خطوط قرمز و حرکت به سمت تفاهم عملی بستگی دارد. اینکه چگونه با وجود اختلافات بنیادین، مذاکرهای شکل بگیرد و به توافقی پایدار برسد، موضوعی است که رخدادهای ماههای آینده آن را روشن خواهد کرد.