رمزگشایی از خواسته های حداکثری و فراهستهای آمریکا
استراتژی حداکثری آمریکا در مذاکرات ریشه در مسائل متعددی دارد. تمرکز بر لبنان و خلع سلاح حزبالله به عنوان اهرم امتیازگیری منطقهای در دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده که عمدتاً از طریق واسطههای اروپایی و عمانی پیش میرود، این روزها مورد توجه قرار گرفته است.
آرمان امروز در گزارشی نوشت:
استراتژی حداکثری آمریکا در مذاکرات ریشه در مسائل متعددی دارد. تمرکز بر لبنان و خلع سلاح حزبالله به عنوان اهرم امتیازگیری منطقهای در دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده که عمدتاً از طریق واسطههای اروپایی و عمانی پیش میرود، این روزها مورد توجه قرار گرفته است.
واشنگتن بار دیگر سیاست «فشار حداکثری» را به «خواستههای حداکثری» تبدیل کرده است. برخلاف دورهای قبلی که تمرکز اصلی بر برنامه هستهای، غنیسازی اورانیوم و نظارت آژانس بود، اکنون آمریکا فهرستی طولانی از مطالبات فراهستهای را روی میز گذاشته که بخش اعظم آن به مسائل منطقهای اختصاص دارد.
برجستهترین و پرتکرارترین این خواستهها، «خلع سلاح کامل حزبالله لبنان» و «قطع کامل حمایت ایران از محور مقاومت در لبنان» است. این تأکید بیسابقه نشان میدهد که هدف واقعی واشنگتن نه فقط محدودسازی برنامه هستهای ایران، بلکه گرفتن امتیازات راهبردی در کل خاورمیانه است. سوال این است که چرا لبنان در مرکز خواستههای آمریکا قرار گرفته؟
حزبالله تنها بازوی نظامی مؤثر در منطقه است که هنوز شکستناپذیر مانده
درحالیکه حماس در غزه به شدت تضعیف شده، حشدالشعبی در عراق تحت فشار قوانین داخلی و حضور نظامی آمریکا محدود شده و حوثیها در یمن با بمباران مداوم سعودی-آمریکایی مواجهاند، حزبالله لبنان همچنان قدرتی بلامنازع دارد. بیش از ۱۵۰,۰۰۰ موشک و راکت دقیقالاهداف
تجربه جنگ ۳۳ روزه که اسرائیل را مجبور به عقبنشینی کرد.
توانایی فلج کردن زیرساختهای اسرائیل در کمتر از ۷۲ ساعت در آن مقطع رخ داد.
آمریکا میداند که اگر حزبالله خلع سلاح شود، ایران عملاً «عمق استراتژیک» خود را در برابر اسرائیل از دست خواهد داد. به همین دلیل، در پیشنویسهای پیشنهادی آمریکا که از طریق عمان به ایران منتقل شده، بند خلع سلاح حزبالله حتی مقدم بر محدودیتهای هستهای ذکر شده است.
تکرار مداوم لبنان در اظهارات مقامات آمریکایی سوال برانگیز است.
در مقابل، درباره یمن فقط دو بار، درباره عراق یک بار و درباره فلسطین اصلاً نامی برده نشده. این تفاوت فاحش نشاندهنده اولویت واقعی واشنگتن است. استفاده از لبنان به عنوان اهرم فشار اقتصادی نیز در این روزها مطرح است.
آمریکا میداند که بحران اقتصادی لبنان بدترین بحران تاریخ مدرن این کشور عمدتاً ناشی از تحریمهای وزارت خزانهداری علیه بانکها و شرکتهای مرتبط با حزبالله است. در مذاکرات غیرمستقیم، پیشنهاد شده که در ازای «خلع سلاح تدریجی حزبالله»، تحریمهای لبنان برداشته شود. این یعنی واشنگتن حتی حاضر است رفاه ۶ میلیون لبنانی را گروگان بگیرد تا ایران را وادار به عقبنشینی کند.
داده ها نشان میدهد که لبنان نه فقط یک موضوع، بلکه «کلید طلایی» استراتژی آمریکا برای تغییر توازن قوا در منطقه است.
وقتی آمریکا در ازای محدودسازی موقت غنیسازی تا ۳.۶۷ درصد، خواستار نابودی کامل توان دفاعی ایران در لبنان میشود، دیگر نمیتوان این را «مذاکره هستهای» نامید؛ این یک «معامله قرن منطقهای» است که هدفش تبدیل ایران به کشوری بدون عمق استراتژیک در برابر اسرائیل است. تأکید بیسابقه بر لبنان و سکوت نسبی درباره سایر جبههها، گواه روشنی است که واشنگتن به دنبال یک چیز است: خلع سلاح حزبالله به عنوان بزرگترین امتیاز منطقهای از ایران. تا زمانی که ایران این خط قرمز را حفظ کند، هر توافقی فقط یک «آتشبس موقت» خواهد بود، نه یک «توافق پایدار».