نسخه روسی برای توافق هستهای
در حالی که جهان با تنشهای فزایندهای در خاورمیانه دست و پنجه نرم میکند، اظهارات اخیر سفیر روسیه در تهران، الکسی ددوف، توجهها را به روابط دوجانبه مسکو و تهران جلب کرده است.
آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در حالی که جهان با تنشهای فزایندهای در خاورمیانه دست و پنجه نرم میکند، اظهارات اخیر سفیر روسیه در تهران، الکسی ددوف، توجهها را به روابط دوجانبه مسکو و تهران جلب کرده است.
ددوف در مصاحبهای با خبرگزاری تاس، تأکید کرده که تهران و مسکو در تماس مداوم برای حلوفصل وضعیت پیرامون برنامه هستهای ایران هستند؛ وضعیتی که به گفته او، به دلیل اقدامات یکجانبه و فشارهای بیاساس کشورهای غربی ایجاد شده است.
این تماسها نه تنها در سطح دیپلماتیک، بلکه در سطوح کارشناسی و فنی نیز ادامه دارد و هدف اصلی آن، یافتن یک راهحل سیاسی و دیپلماتیک بلندمدت برای بحران فعلی است. روسیه، به عنوان یکی از شرکای ایران، در حال ارائه کمکهای جامع به تهران است و این حمایت را تا دستیابی به توافقی پایدار ادامه خواهد داد.
سفیر روسی خاطرنشان کرده که رایزنیها بین دو کشور در سطوح مختلف – از وزرای خارجه تا کارشناسان اتمی – بدون وقفه پیش میرود و هر اقدامی که ممکن است برای دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک مؤثر لازم باشد، در حال انجام است.
این رویکرد، روسیه را به عنوان یک میانجی معتبر در صحنه بینالمللی معرفی میکند که، به جای تحریم و تهدید، بر گفتوگو و همکاری تمرکز دارد.
این اظهارات در بستری مطرح میشود که برنامه هستهای ایران بار دیگر به کانون توجهات جهانی تبدیل شده است. پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸، ایران گامهایی برای حفظ حقوق خود برداشته و سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش داده است.
غنیسازی تا ۶۰ درصد، که ایران آن را پاسخی به نقض تعهدات غربی میداند، یکی از نقاط حساس این بحران است. سفیر ددوف با اشاره به این مسئله، تأکید کرده که روسیه آماده است تا در حوزه نگهداری و مدیریت این ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی به ایران کمک کند.
بر اساس توافقات فنی، روسیه میتواند این مواد را دریافت و رقیقسازی کند، یعنی سطح غنیسازی را به سطوح پایینتر – مانند ۳.۶۷ درصد برای سوخت راکتورهای صلحآمیز یا ۲۰ درصد برای تحقیقات پزشکی – بازگرداند. این فرآیند، نه تنها به کاهش تنشهای بینالمللی کمک میکند، بلکه نشاندهنده تعهد مسکو به حفظ تعادل در برنامه هستهای ایران است.
در گذشته، روسیه در چارچوب برجام، بیش از ۱۱ تن اورانیوم غنیشده ایران را دریافت و رقیق کرده بود، و اکنون نیز این نقش را به عنوان بخشی از حمایت جامع خود ایفا میکند.
این کمک فنی، میتواند به عنوان پلی برای بازگشت به مذاکرات چندجانبه عمل کند و ایران را از اتهامات دور نگه دارد.
با این حال، بررسی تاریخچه روابط روسیه و ایران در زمینه هستهای، تصویری پیچیدهتر را ترسیم میکند. روسیه از دهه ۱۹۹۰، شریک اصلی ایران در توسعه انرژی اتمی صلحآمیز بوده است. ساخت نیروگاه بوشهر، که در سال ۲۰۱۱ راهاندازی شد، نمادی از این همکاری است؛ جایی که روسیه سوخت لازم را تأمین میکند و ایران را از وابستگی به غنیسازی داخلی برای اهداف غیرنظامی بینیاز میسازد.
مسکو همچنین در مذاکرات برجام نقش فعالی داشت و به توافق ۲۰۱۵ کمک کرد. اما انتقادهایی وجود دارد که روسیه در گذشته، به جای حمایت کامل، کارشکنیهایی انجام داده است.
برای نمونه، در سالهای منتهی به برجام، گزارشهایی از سوی مقامات ایرانی – از جمله محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت – منتشر شد که نشان می دهد روسیه به تلاش برای به شکست کشاندن مذاکرات اقدام میکرد.
به گفته ظریف در نوارهای صوتی افشاشده در ۲۰۲۱، روسیه علاقهای به موفقیت کامل برجام نداشت، زیرا نرمالسازی روابط ایران با غرب، نفوذ مسکو در تهران را کاهش میداد.
این گفته ها، هرچند توسط کرملین رد شد، نشاندهنده نگرانیهای ژئوپلیتیکی روسیه است: از ترس از دست دادن بازار تسلیحاتی و انرژی ایران، تا حفظ تعادل قدرت در برابر نفوذ آمریکا در خاورمیانه.
این سابقه، سؤالاتی را درباره نیتهای فعلی روسیه برمیانگیزد. در حالی که مسکو امروز از دیپلماسی حمایت میکند، باید مراقب بود که مذاکرات را به چه سمتی هدایت میکند. روسیه، که پس از حمله به اوکراین در ۲۰۲۲، روابط خود با ایران را عمیقتر کرده، ممکن است از بحران هستهای ایران به عنوان اهرمی برای فشار بر غرب استفاده کند.
در مارس ۲۰۲۲، روسیه حمایت از احیای برجام را مشروط به لغو تحریمهای خود کرد، که این امر مذاکرات وین را به بنبست کشاند. اکنون، مسکو میتواند نقش دوگانهای ایفا کند: از یک سو، رقیقسازی اورانیوم را پیشنهاد دهد تا تنش را کاهش دهد؛ از سوی دیگر، با تأخیر در توافقات، زمان بخرد تا ایران را بیشتر به سمت شرق، به ویژه روسیه و چین، سوق دهد.
این استراتژی، که کارشناسان آن را “بازی دوگانه” مینامند، میتواند به نفع منافع اقتصادی روسیه باشد، مانند صادرات سوخت اتمی یا قراردادهای نظامی، اما به ضرر یک راهحل واقعی برای ایران تمام شود.
در نهایت، اظهارات سفیر ددوف، هرچند امیدوارکننده به نظر میرسد، باید در چارچوب واقعیات تاریخی ارزیابی شود. تماس مداوم تهران و مسکو، و کمکهای فنی روسیه در رقیقسازی اورانیوم ۶۰ درصدی، گامهایی مثبت هستند، اما بدون شفافیت کامل، ممکن است به تکرار الگوهای گذشته منجر شود. ایران، که سالها قربانی سیاستهای حداکثری بوده، نیاز به شرکایی دارد که منافع مشترک را اولویت دهند، نه اینکه از بحران برای کسب امتیاز استفاده کنند. دیپلماسی واقعی، فراتر از کلمات، نیازمند اقدامات ملموس است.