EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۵۸۱

نگاه جهان به ایران سیاسی است

رسانه‌های غربی تصویر عجیب و غریبی از ایران و ایرانیان برای مردم خود ساخته‌اند. البته حالا کمی متفاوت شده است، منتهی همچنان تحت‌تأثیر سیاست و بسیار متغیر است

نگاه جهان به ایران سیاسی است
ایران

روزنامه ایران گفت‌وگوئی را با پاتریک رینگنبرگ پژوهشگر و استاد دانشگاه لوزان سوئیس منتشر کرده است:

 پروفسور رینگنبرگ چرا بخش عمده‌ای از مطالعات شرق‌شناسی شما به ایران اختصاص یافته است؟

ایران خودش به زندگی‌ام آمد. حدود بیست و چهار سال قبل فرصتی برای سفر به ایران پیدا کردم. پیش‌تر درباره کشورتان خوانده و به فلسفه‌اش علاقه‌مند بودم. اما آن‌ سفر کنجکاوی و علاقه‌مندی‌ام را بیشتر کرد، بعد از آن بود که شروع به تحقیق و نوشتن آثاری درباره ایران کردم.

  فقط بحث علاقه‌مندی درمیان بود یا تفاوت واقعیت ایران با تصورات قبلی‌تان؟

هر دو دلیل مؤثر بودند، اما بیشتر آن که فهمیدم ما در اروپا درباره کشوری صحبت می‌کنیم که اطلاعات درستی درباره‌اش نداریم! بر موضوعات مختلف فرهنگی و هنری ایرانی از جمله نقاشی، ‌معماری و ادبیات فارسی متمرکز شدم و طی این دو دهه کارهای متعددی نوشتم؛ از جمله اثری درباره شاهنامه و فردوسی. طی دوازده-سیزده سال گذشته، بخشی از پروژه‌های کاری‌ام در همکاری با انتشارات ایرانی- انگلیسی «شمع و مه» به سرانجام رسیده است؛ همکاری‌ خوبی که همچنان نیز ادامه دارد. تازه‌ترین نمونه آن همین کتاب «پرشیا» است که به فرانسه و در همکاری با این مؤسسه انتشاراتی منتشر شده است.

چطور به فلسفه ایرانی علاقه‌مند شده بودید؟

تقریباً بیست ساله بودم که کتابی از هانری کربن، فیلسوف و اسلام‌شناس فرانسوی درباره شیعه و فلسفه ایرانی خواندم. بعد از آن توجهم به نقاشی و معماری ایرانی هم جلب شد. همزمان در حوزه گردشگری هم فعالیت می‌کردم و اولین سفرم در نتیجه فعالیت‌هایی که در زمینه توریسم داشتم شکل گرفت. آن موقع زمان ریاست‌جمهوری آقای خاتمی بود.

 

 با چه تصوری به ایران سفر کردید؟ شما هم تحت‌تأثیر سیطره رسانه‌های غربی و نگاه منفی به ایران بودید؟

راستش حتی مطمئن نبودم ایران کشور امنی هست یا نه! رسانه‌های غربی تصویر عجیب و غریبی از ایران و ایرانیان برای مردم خود ساخته‌اند. البته حالا کمی متفاوت شده است، منتهی همچنان تحت‌تأثیر سیاست و بسیار متغیر است. بعد از امضای توافقنامه هسته‌ای ایران با گروه 1+5 در سال 2015 رسانه‌های غربی تحت‌تأثیر این اتفاق، همگی از بازگشت کشورتان به صحنه تجارت بین‌المللی نوشتند اما وقتی ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش از برجام خارج شد، دوباره شاهد تلاش رسانه‌های غربی برای ارائه تصویری منفی و گسترش آن بر افکار عمومی کشورهای غربی و آمریکایی بودیم. این نگاه با انتخاب رئیس‌جمهورهای مختلف ایرانی فراز و فرود زیادی را پشت سر گذاشته است، در دوره خاتمی تصویر خارجی ایران کمی بهبود پیدا کرد. اما در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، دوباره بد شد. با روی کار آمدن دولت روحانی، به خصوص در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، نگاه رسانه‌های غربی برای چند سال خیلی خوب شد ولی دوباره شرایط تغییر کرد. همه اینها در نتیجه پروپاگاندا و دنباله‌روی‌ غرب از سیاست‌های‌آمریکایی است. با روی کار آمدن مجدد ترامپ، تلاش رسانه‌ها دوباره معطوف به ارائه تصویری منفی شد.

 

 سیطره سیاست‌های آمریکایی بر فعالیت‌های فرهنگی هم سنگینی می‌کند؟

بله، حتی در فضای دانشگاهی و فرهنگی هم از ما توقع دارند که با چنین نگاهی سراغ ایران رفته و به آن دامن بزنیم. آنان نمی‌خواهند چیزی از واقعیت ایران بگوییم چراکه درآن صورت شرکت‌های اروپایی علاقه‌مند تجارت با ایران می‌شوند.

 

 اولین سفرتان به ایران چه تغییراتی در نگاه شما ایجاد کرد؟

درباره پیشینه تاریخی و تمدنی ایران خوانده‌ بودم. اما نمی‌دانستم چه چیزی در آن سفر انتظارم را می‌کشد. از طریق همکاری با یک آژانس مسافرتی راهی ایران شدم. کشورتان را متفاوت از آن چیزی دیدم که رسانه‌های غربی تحت‌تأثیر سیاست‌های آمریکایی و اسرائیلی برای ما ساخته‌ بودند. در اروپا چنین مشکلی را با روسیه هم داریم و درباره آنها نیز با تصویرسازی‌های مشابه کشورتان روبه‌رو هستیم و از ما خواسته‌های مشابهی دارند.

 

 با تجربه‌ای که دراین دو دهه از طریق فعالیت‌های پژوهشی کسب کرده‌اید، تأثیر این فضاسازی رسانه‌ای را در عرصه فعالیت‌های آکادمیک، به خصوص در حیطه ایران‌شناسی تا چه اندازه می‌دانید؟

البته من ایران‌شناسی را از طریق تحصیلات دانشگاهی دنبال نکرده‌ام، تحصیلات دانشگاهی‌ام مرتبط با تاریخ هنر و ادیان است. مطالعه درباره وجوهی از فرهنگ و هنر ایران، علاقه‌مندی شخصی و پژوهشی‌ام است. در سوییس که بجز من کسی در این حوزه کار نمی‌کند. در دانشگاه‌هایی مثل برن یا ژنو دانشجویانی هستند که درباره ایران مطالعه می‌کنند اما با نگاه کلی. در فرانسه هم تا جایی که می‌دانم تنها دو نفر هستند که در رسانه‌ها درباره ایران صحبت می‌کنند و تا اندازه‌ای هم آن را می‌شناسند. اغلب ایران‌شناسان اروپایی اگر هم به کشورتان سفر کرده‌اند، سفرشان برای سال‌ها قبل و محدود بوده است. خب این در کسب اطلاعات درست تأثیر دارد. اغلب محققان از دفتر خودشان در نیویورک، لندن یا پاریس درباره ایران می‌نویسند. ایران امروز را حتی ایران‌شناسان غربی هم آن‌طور که باید نمی‌شناسند.

 

 با این تفاسیر بخش اعظمی از مواجهه منفی محققان از کسب اطلاعات نادرست هم نشأت می‌گیرد؟

به نظر من حدود هفتاد درصد از این مواجهه منفی تحت تأثیر سیاست است. البته این نگاه تحمیلی را می‌توان خیلی سریع تغییر داد اما خودتان کار چندانی برای این تغییر نگاه انجام نداده‌اید. حداقل طی این بیست‌وپنج سال که من تلاش خاصی ندیده‌ام. درصورتی که با راه‌کارهایی از جمله تقویت صنعت توریسم قادر به تغییرات زیادی هستید. تقویت گردشگری برای ایران رهاوردهای سیاسی و فرهنگی زیادی به دنبال خواهد داشت. هر توریستی که به کشورتان سفر کند می‌تواند به سفیری برای معرفی ایران واقعی تبدیل ‌شود. سفارت‌خانه‌ها و دفاتر نمایندگی ایران در کشورهای دیگر هم قادر به انجام کارهای مؤثری دراین زمینه هستند.

 

 با آنکه نمی‌توان منکر سیطره نگاه‌های سیاسی بر فضای دانشگاه شد اما حداقل از محققان و افرادی که در حیطه علوم مختلف‌، به خصوص علوم انسانی فعالیت می‌کنند انتظار مواجهه‌ منصفانه و تلاش بیشتری برای درک حقیقت می‌رود!

بله، اما رسانه‌‌ها در القای خواسته‌های خود قدرت عجیبی دارند. حتی مباحث علمی هم به لحاظ سیاسی جهت‌دهی می‌شوند و از محققان انتظار دارند در مسیر مورد نظرشان حرکت کنند. حالا بماند که علاقه چندانی هم به کار در زمینه ایران‌شناسی ندارند، معدود کارهایی که انجام می‌شود از دریچه چند کانال خصوصی یا چند تولیدکننده پادکست است. آنها هم اغلب سراغ مهاجران ایرانی یا محققانی می‌روند که اطلاعاتی قدیمی و ناکافی درباره ایران فعلی دارند. مواجهه منصفانه با تلاش یکی- دو نفر که رخ نمی‌دهد. من با آنکه ایران امروز را می‌شناسم اما به تنهایی کار بزرگی از عهده‌ام ساخته نیست. حدود پنج سال قبل در دیداری با وزیر امور خارجه سوییس متوجه شدم که علاقه زیادی برای شناخت ایران واقعی ندارند. برخلاف آنچه به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها و غربی‌ها دیپلماسی بسته‌ای دارند، آنان فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند. تأثیر این نگاه تا آنجاست که در اروپا و به خصوص در کشورهایی نظیر فرانسه اگر کسی خواهان صحبت درباره ایران واقعی باشد به او اتهام می‌زنند که تو مدافع ایرانی هستی! حتی ممکن است به همکاری با ایران متهم شود.

 

 چندی قبل نادر انتصار، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای آمریکا در یکی از سخنرانی‌های خود گلایه کرده بود که اغلب مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی با نگاه منفی سراغ ایران می‌روند؛ دلیل آن را هم اداره این مؤسسات از سوی رسانه‌هایی خوانده بود که ارتباط خوبی با شرق و ایران ندارند. نگاهی که البته در اروپا هم حاکم است.

بله و فراموش نکنید که شناخت کشور پیچیده‌ای مثل ایران نیازمند مطالعه چندجانبه حوزه‌هایی نظیر تاریخ، مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی و کاری بسیار دشوار است. در این بین سیطره سیاست هم اجازه مطالعات درست را نمی‌دهد. سیاستی که به دنبال افزایش فشار حداکثری به ایران است منابع اطلاعاتی لازم را دراختیار محققان نمی‌گذارد.

 

 تازه‌ترین اثری که از شما به فرانسوی و در سوییس منتشر شده، کتاب «پرشیا» است. مجموعه تصاویر این کتاب را می‌توان تلاشی برای معرفی ایران واقعی به مخاطبان غربی دانست؟ اصلاً چه شد که دوربین به دست گرفته و به شهرهای مختلف ایران سفر کردید؟

پاسخ این سؤال به سال‌ها قبل بازمی‌گردد؛ موقعی که بسیار جوان و شیفته عکاسی بودم. عکاسی آماتور می‌کردم اما برای ورود به دانشگاه، رشته سینما را انتخاب کردم. طی این سال‌ها در زمینه سینما کار نکردم اما در سفرهای متعدد به نقاط مختلف ایران، دوربین همراه همیشگی‌ام بوده و همیشه عکاسی کرده‌ام. حالا یک آرشیو بیست‌وپنج‌ ساله از نقاط مختلف ایران دارم، عکس‌هایی که در ابتدا با دوربین آنالوگ و بعدتر هم با دوربین‌های دیجیتال ثبت شدند. بله. می‌خواستم ایران واقعی را به مخاطبان معرفی کنم.

 

 در سفرهایی که منتهی به انتشار کتاب «پرشیا» شده با چه نگاهی عکاسی کرده‌اید؟ نگاه توریستی یا کاوشگرانه؟

سفرهایی‌ که برای ثبت تصاویر این کتاب انجام شده اغلب در همراهی با افشین شحنه‌تبار، ناشر آن بوده است؛ هر دو ما در ثبت تصاویر کتاب «پرشیا» به دنبال نگاهی مدرن و امروزی به ایران بودیم که تنها به ارائه وجوهی از میراث فرهنگی محدود نشود. هدف‌مان بیشتر ارائه تصویری واقعی از زندگی امروزی ایرانیان به دیگر کشورها بود. ایران برای من هم تخت جمشید و هم کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران امروز است، به همین منظور در این کتاب هم تصاویری از تخت جمشید و هم تصاویری از کافه‌های ایران آمده است. وجوه مختلفی از میراث فرهنگی، تصاویری از ایران مدرن و حتی سیاسی یا اقتصادی هم در این تصاویر درج شده است. این کتاب هفتصد صفحه‌ای در قالب عکس‌های مختلف به این سؤال که ایران امروزی چگونه است می‌پردازد.

 

 برای تهیه تصاویر«پرشیا» به چه شهرهایی سفر کردید؟

شاید بهتر است بگویم به چه نقاطی سفر نکرده‌ام! هرچند که ایران کشور بزرگی است و شاید ادعای بزرگی باشد که بگویم به همه جا.

 

 مواجهه ایرانیان در سفرهایی که برای ثبت تصاویر پرشیا رفتید با شما چطور بود؟

با وجود نگاه بدبینانه‌ سیاست غربی و آمریکایی به ایرانیان، اما من در مواجهه با مردم‌تان هرگز با مشکلی روبه‌رو نشده‌ام. طی همه این سال‌ها ارتباط بسیار خوبی با ایرانیان داشته‌ام. خودم را جدا یا متفاوت از مردم‌تان نمی‌بینم، آنقدر که در برخی موارد شبیه خودتان شده‌ام. سوار تاکسی که می‌شوم به راننده تاکسی غر می‌زنم که چرا اینقدر زیاد کرایه می‌گیری.

 

 جالب است که تا این اندازه با فرهنگ ایرانی آشنا شده‌اید!

برای یک محقق، آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ کشوری که سراغ آن می‌رود خیلی مهم است. یکی از مشخصه‌های بارز فرهنگ شما ایرانیان، جایگاهی است که تعارف در زندگی‌تان دارد. خب من تا وقتی اطلاعات درستی درباره همه اینها نداشته باشم، درک درستی از جامعه ایرانی پیدا نمی‌کنم. از اولین روزی که به کشورتان قدم گذاشتم تا همین حالا که در رفت‌وآمد مداوم هستم با مشکلی از سوی مردم روبه‌رو نشده‌ام. هرچند که با سختی‌ها و موانعی در مسیر کارم روبه‌رو شده‌ام اما هیچ‌کدام از آنها مرتبط با مردم نبوده‌اند. این در شرایطی است که برخی اروپایی‌ها، تحت‌تأثیر سیاست‌هایی که اشاره شد نگاهی منفی پیدا کرده‌اند و اگر هم فرصتی برای سفر به ایران پیدا کنند به محض ورود به کشورتان دنبال وجوه منفی می‌گردند. اما من از ابتدا به دنبال کشف فرهنگ و سرزمین‌تان بودم.

 

 کاری به آن خواسته‌‌ای که تأکید کردید سیاست غربی از محققان دارد نداشته‌اید؟

از نگاه آکادمیک به سیاست علاقه‌مند هستم اما هرگز فعالیت سیاسی، به خصوص با آن نگاه تحمیلی را نداشته‌ام. خودم را یک محقق سوییسی بی‌طرف می‌دانم. در کارم حتی به دنبال قضاوت نیستم چراکه کار محقق چیز دیگری است. وقتی دنبال شناخت نقاشی ایرانی می‌روم فقط خواهان درک معنای نهفته در آن و حتی عواملی که منجر به خلق آن شده است می‌روم. از همان روز اول سفرم به ایران درصدد آشنایی و درک وجوه مختلف تمدن ایرانی بودم. البته که بهتر است محقق به سراغ شناخت تمدنی برود که به آن علاقه‌ هم دارد که خب این مسأله هم درباره‌ام صادق است، من ایران و تمدن ایرانی را دوست دارم.

 

 اغلب محققان از دریچه تاریخ و برخی هم ادبیات به سراغ ایران‌شناسی می‌روند، شما چرا هنر را انتخاب کردید؟

فقط به هنر اکتفا نکرده‌ام، برای شناخت یک تمدن به تمام عوامل مؤثر در آن باید توجه کرد. از هنر و معماری آن گرفته تا حتی مردم‌شناسی و از سویی ساختار سیاسی‌اش. کشور پیچیده‌ای نظیر ایران را نمی‌توان بدون مطالعه تاریخ و گذشته‌اش شناخت.

 

 حقیقت دارد که آثار تحقیقی شما درباره معماری حرم امام رضا منجر به راه‌اندازی بخشی در شرق‌شناسی دانشگاه لوزان شده است؟

انتشار این کتاب به راه‌اندازی بخش ایران‌شناسی دانشگاه لوزان کمک کرد. سفر به مشهد و مطالعه معماری حرم تجربه جالبی بود. معماری شگفت‌انگیزی دارد که یک میراث فرهنگی بسیار ارزشمند به شمار می‌آید. جالب است که در آن سازه‌هایی از دوره‌های مختلف تاریخی دیده می‌شود؛ از دوره سلجوقیان گرفته تا روزگار معاصر. هشتصد سال معماری در یک‌محل اتفاق کمی نیست! به نظر من یک بنای زنده است. سالانه حدود پانزده میلیون نفر زائر به مشهد سفر می‌کنند. آمار عجیب و قابل توجهی است که مشابه آن را در اروپا نداریم. البته در شهر رم چند زیارت‌گاه معروف دایر است اما هیچ‌کدام با چنین حجمی از زائران روبه‌رو نیستند. در عرصه جهان کم‌نظیر است. حرم امام رضا(ع) یک میراث فرهنگی زنده و پویاست.

 

 واکنش همکارانتان در دانشگاه لوزان به آثاری که درباره ایران نوشته‌اید چیست؟

در دانشگاه لوزان فقط چند نفر هستند که درباره ایران‌شناسی مطالعه می‌کنند، مابقی کاری به این موضوع ندارند. شرق‌شناسان بیشتر به اسلام‌شناسی توجه دارند که آن هم بیشتر مرتبط با کشورهایی نظیر اندونزی و کشورهای شمال آفریقاست اما ایران‌شناسی نه.

 حدود بیست‌وپنج‌سال از آغاز مطالعات شما درباره ایران می‌گذرد؛ ربع قرن زمان کمی نیست. این مطالعات چه تأثیری بر زندگی و نگاه خودتان داشته است؟

بیست‌وپنج‌سال است که من درباره ایران مطالعه می‌کنم اما همیشه اینجا نبوده‌ام. با توجه به آن که در زمینه گردشگری هم فعالیت دارم به کشورهای مختلفی سفر کرده‌ام، از هند و ازبکستان گرفته تا عربستان، ترکیه و ارمنستان.درباره آنها هم خوانده‌ام اما آشنایی با هنر ایرانی- اسلامی تأثیری زیادی بر زندگی‌ام گذاشته است. هنر اسلامی در ایران بی‌نظیر است. طی تمام این سال‌ها در تلفیق تاریخ ادیان و هنر به نکات جالبی دست پیدا کرده‌ام؛ از جمله آن که وجوه مختلف فرهنگ و هنر در ایران معنایی عرفانی دارند. در همه آنها فلسفه، متافیزیک و عرفان در جریان است. نمونه‌اش آثار شاعران مشهوری نظیر نظامی. لیلی و مجنون را که بخوانید در نگاه اول مجموعه اشعاری عاشقانه‌اند اما درآنها نیز عرفان حضور پررنگی دارد. درباره دیگر بخش‌های فرهنگ نیز اینچنین است، عرفان به تار و پود نقاشی ایرانی هم رسوخ کرده. در مکان‌های دیگری نظیر سمرقند، بخارا و هند که ایرانیان حضور داشته‌اند، تحلیلی عرفانی از هنر و ادبیات را شاهد هستیم که مشابه آن را در جای دیگری نمی‌توان دید. در حالی که در نقاشی غربی فقط بحث زیبایی‌شناختی و هنر درمیان است.

 

 حالا بعد از سال‌ها مطالعات میدانی، ایران و ایرانیان را برای سوییسی‌ها و غربی‌ها چطور معرفی می‌کنید؟

 در شرایط فعلی و با تلاشی که رسانه‌های اروپایی و آمریکایی علیه ایران انجام می‌دهند معرفی ایران واقعی کار دشواری است، از آنان برای سفر به ایران و مشاهده واقعیتی که در جریان است دعوت می‌کنم. به نظرم این بهترین کار است. از آنان می‌خواهم که ویزا بگیرند، به ایران سفر کنند و هرچه هست را از نزدیک ببینند. این تجربه‌ای است که خود من بیست‌وپنج‌سال قبل در همان یکی دو روز اولین سفرم کسب کردم. ایرانی که دیدم تفاوت زیادی با شنیده‌های من داشت. این تجربه مشترک اغلب اروپایی‌هایی است که به ایران سفر کرده‌اند و درباره آن صحبت می‌کنند. باید بیایند و ببینند. برای همین است که تأکید دارم مسئولان ایرانی از دریچه تقویت صنعت گردشگری قادر به خنثی کردن تبلیغات منفی علیه کشورتان هستند. ایران کشور بسیار زیبایی است که سفر به آن با کسب تجربیاتی فراموش نشدنی و انسانی همراه می‌شود. به گمانم در تمام دنیا فقط یک کشور است که آن را می‌توان یک باغ بزرگ دانست. برای من آن کشور ایران است، یک باغ دیدنی که باید زیبا باقی بماند.

 

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار