زمین خاورمیانه برای توافق هموار شد؟
پذیرش شروط پیشنهادی دونالد ترامپ توسط حماس، توافق احتمالی میان حوثیها و دولت های غربی و شکلگیری اجماع سیاسی در لبنان میتواند خاورمیانه را به سوی آرامشی بیسابقه هدایت کند.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
پذیرش شروط پیشنهادی دونالد ترامپ توسط حماس، توافق احتمالی میان حوثیها و دولت های غربی و شکلگیری اجماع سیاسی در لبنان میتواند خاورمیانه را به سوی آرامشی بیسابقه هدایت کند.
این تحولات، با کاهش تنشهای منطقهای، بستری برای مذاکرات گستردهتر میان ایران و آمریکا فراهم میآورد. فضای کنونی برای توافق آماده است و طرفین با ارسال سیگنالهای پیدرپی، نشان میدهند که برای رسیدن به مصالحه تمایل دارند. حماس، در مواجهه با فشارهای بینالمللی و طرح صلح پیشنهادی ترامپ، گامهایی برای پذیرش مشروط آتشبس برداشته است. این طرح شامل توقف درگیریها در غزه، آزادی گروگانها، و انتقال اداره غزه به نهادی غیرنظامی است.
این اقدام، که با استقبال محتاطانه رهبران فلسطینی همراه شده، به کاهش خشونتها در نوار غزه منجر شده و امیدی برای پایان یافتن مناقشهای طولانی ایجاد کرده است. کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی نیز از این روند حمایت کردهاند، و این اجماع جهانی به حماس نشان میدهد که مسیر دیپلماسی تنها گزینه پایدار است.
توقف حملات اسرائیل و آغاز گفتوگوهای غیرمستقیم، نشانهای از تغییر فضای سیاسی در این منطقه حساس است.
در یمن، مذاکرات میان حوثیها و دولت های عربی، که از حمایت غرب برخوردار هستند، به پیشرفتهایی منجر شده است. آتشبس اخیر، که حملات حوثیها به مسیرهای تجاری دریای سرخ را متوقف کرد، راه را برای گفتوگوهای جامعتر هموار کرده است.
حوثیها، با درک فشارهای اقتصادی و نظامی، به مذاکره برای تبادل زندانیان و بازگشایی بنادر تمایل نشان دادهاند. این تحول، نه تنها به ثبات داخلی یمن کمک میکند، بلکه تنشهای منطقهای را که تجارت جهانی را تحت تأثیر قرار داده بود، کاهش میدهد.
چنین توافقی میتواند یمن را از چرخه جنگ خارج کرده و به بازیابی اقتصادی این کشور کمک کند، ضمن اینکه فشارهای نیابتی بر حامیان حوثیها را کم میکند.
لبنان نیز در مسیری مشابه قرار دارد. پس از سالها بنبست سیاسی و تنشهای فرقهای، اجماع کمسابقهای میان گروههای سیاسی این کشور در حال شکلگیری است. توافق برای تقویت نقش ارتش لبنان در مناطق مرزی و کاهش نفوذ گروههای شبهنظامی، بهویژه پس از آتشبس با اسرائیل، نشاندهنده ارادهای جمعی برای بازسازی ثبات است. رهبران لبنانی، از گروههای مختلف شیعه، سنی و مسیحی، بر لزوم وحدت ملی تأکید دارند. این اجماع، که با میانجیگری بینالمللی تقویت شده، لبنان را از لبه پرتگاه سیاسی و اقتصادی دور کرده و زمینه را برای تشکیل دولتی فراگیر فراهم میآورد.
چنین تحولی، لبنان را به عنوان نمونهای از همزیستی مسالمتآمیز در منطقه معرفی میکند.
این سه تحول کلیدی در غزه، یمن و لبنان، خاورمیانه را به سوی آرامشی نسبی سوق داده است. کاهش درگیریهای نیابتی و محلی، فشار بر بازیگران منطقهای را برای بازنگری در استراتژیهای خود افزایش داده است.
ایران، اکنون با فضایی متفاوت روبهروست. آرامش نسبی در منطقه، تهران را به دیپلماسی روی آورد. از سوی دیگر، آمریکا تحت رهبری ترامپ، با ترکیبی از فشارهای اقتصادی و پیشنهادهای دیپلماتیک، سیگنالهایی برای مذاکره ارسال کرده است. مذاکرات غیرمستقیم در ماههای اخیر، که در کشورهای بیطرف برگزار شده، نشاندهنده پیشرفتهایی در موضوعات حساس مانند برنامه هستهای ایران است.
ایران در اظهارات مقامات خود، تأکید بر دیپلماسی به جای رویارویی نظامی، نشان داده که آماده بررسی گزینههای مصالحه است. در مقابل، آمریکا نیز با پیشنهادهایی برای کاهش تحریمها در ازای محدودیتهای هستهای، تمایل خود را به توافق نشان داده است.
این سیگنالهای متقابل، از تماسهای دیپلماتیک تا اظهارات عمومی، فضایی مثبت برای مذاکره ایجاد کرده است. یک طرف، که با چالشهای اقتصادی داخلی و انزوای بینالمللی روبهروست، دیپلماسی را فرصتی برای بهبود شرایط خود میبیند. در عین حال، طرف دیگر با هدف کاهش تنشها در خاورمیانه و جلوگیری از رقابت تسلیحاتی، به دنبال توافقی جامع است که منافع هر دو طرف را تأمین کند.
این فضای مساعد، نتیجه زنجیرهای از تحولات منطقهای است. صلح در غزه، ثبات در یمن، و وحدت در لبنان، فشارهای نیابتی را کاهش داده و ایران را به سوی مذاکره با آمریکا سوق داده است.
توافقی میان تهران و واشنگتن نه تنها میتواند برنامه هستهای ایران را حفظ کند، بلکه به بهبود روابط اقتصادی و سیاسی منطقه منجر خواهد شد.
خاورمیانهای آرام، با کاهش درگیریها و تقویت همکاریهای منطقهای، میتواند به عصری جدید از صلح و توسعه منجر شود، جایی که دیپلماسی جایگزین جنگ شده و همه طرفها از ثبات بهرهمند میشوند. این روند، نویدبخش آیندهای است که در آن گفتوگو بر تقابل غلبه کند.