عملگرایی ایرانی و ضرورت های راهبردی روسیه
ارزیابی آثار و پیامدهای توافق جامع تهران و مسکو

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
مقدمات تنظیم و امضای توافق راهبردی ایران و روسیه در 17 ژانویه 2024 و در روند دیدار رییسجمهور پزشکیان از مسکو فراهم شد. توافق یاد شده بر ضرورتهایی از جمله: «حسن همجواری»، «دوستی» و «تلاش برای تامین منافع مشترک دو کشور» تاکید داشته است. توافق راهبردی ایران و روسیه در روز پنجشنبه مورخ 10 مهر ماه 1404 در شرایط عملیاتی و اجرایی قرار گرفت. «لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه در مورخ 2 اکتبر 2025 بر ضرورت اجرایی شدن توافق یاد شده تاکید داشت. اجرای این توافق در شرایطی که امریکا و اروپا از سازوکارهای اسنپ بک برای اعاده تحریمهای شورای امنیت علیه ایران بهره گرفتهاند، موضوعی مهم و تعیینکننده برای کاهش فشارهای اقتصادی و راهبردی علیه ایران میباشد. هماکنون میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا اجرایی شدن قرارداد جامع همکاری راهبردی ایران و روسیه میتواند مانع کنش عملیاتی جدید امریکا و اسراییل علیه ایران باشد؟ پرسش دوم آن است که اگر امریکا و اسراییل موج جدیدی از اقدام نظامی علیه ایران را سازماندهی کردند و بار دیگر ایران در معرض تهدیدات نظامی دشمن قرار گرفت، روسیه از چه سازوکارهایی برای تحقق «دفاع مشروع» از سوی ایران بهره میگیرد؟ پرسش سوم را میتوان در ارتباط با اثربخشی پیمان جامع همکاری برای سنجش «اراده تاکتیکی»، «تحرک عملیاتی» و «کنش متقابل روسیه در برابر سیاست تهاجمی اسراییل و امریکا» مطرح نمود.
1. ضرورتهای عملگرایی تاکتیکی ایران برای ائتلافسازی در فضای تهدیدات امنیتی
ایران در شرایط تهدیدات امنیتی تصاعدیابنده قرار دارد. اگرچه جنگ 12 روزه با درخواست آتشبس اسراییل و امریکا در وضعیت تعلیق قرار گرفت، اما واقعیت آن است که هنوز بسیاری از نشانههای تهدید علیه ایران وجود دارد. مقابله با تهدیدات نیازمند بهرهگیری از «عملگرایی تاکتیکی» است. یکی از شاخصهای اصلی عملگرایی تاکتیکی را میتوان در اجرای قرارداد اجرای همکاری راهبردی ایران و روسیه مورد توجه قرار داد؛ پیمانی که میتواند از قابلیت لازم برای بهینهسازی ساختار دفاعی و تاکتیکی ایران برخوردار شود. اجرا و عملیاتیسازی قرارداد جامع همکاریها از این جهت اهمیت دارد که زمینه «ائتلافسازی تاکتیکی» در روابط ایران و روسیه را فراهم میسازد. کشورهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده به همراه ترکیه، بر ضرورت اعمال محدودیتهای اقتصادی علیه ایران تاکید داشته و در این ارتباط بسیاری از منابع اقتصادی و راهبردی ایران را در وضعیت توقیف و مسدودسازی قرار دادهاند. ایران برای عبور از چنین تهدیداتی، نیازمند کسب حمایت متحدانی است که از قدرت موثر برای بیاثرسازی تحریمهای اقتصادی برخوردار باشند. اجرای این توافق با ضرورتهای «موازنه تهدید» پیوند داشته و میتواند شرایط لازم برای ائتلافی با قدرت متوسط در جهت تحقق «راهبرد بقا» برای جمهوری اسلامی را به وجود آورد. هرگونه سازوکار همکاریجویانه مبتنی بر موازنه تهدید ایران و روسیه میتواند «ضریب مقاومت» جمهوری اسلامی در برابر «یکجانبهگرایی ستیزهجویانه امریکا» را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد. ایران همواره تلاش داشته است تا امنیت خود را از طریق سازوکارهای دفاعی و همکاریجویانه ارتقا دهد. ضرورت اجرای این امر در دورانی که هنوز سایه جنگ و کنش عملیاتی امریکا و اسراییل علیه ایران وجود دارد، به عنوان موضوعی اجتنابناپذیر محسوب میشود. اجرای توافق راهبردی ایران و روسیه میتواند اهداف مشترکی را در روابط دو کشور منعکس سازد. ایران و روسیه همواره در تبیین راهبردهای منطقهای و بینالمللی خود بر نشانههایی از «ساختار چند قطبی» و ضرورتهای «موازنه قدرت» در برابر انگاره معطوف به یکجانبهگرایی تهاجمی دونالد ترامپ تاکید داشتهاند. در این ارتباط هرگونه همکاری تاکتیکی ایران با روسیه یا برخی دیگر از قدرتهای بزرگ میتواند نشانههایی از «ظهور محور مقاومت» در برابر «یکجانبهگرایی تاکتیکی و راهبردی» امریکا را به وجود آورد.
2. ماهیت و ضرورت اجرای قرارداد جامع همکاری ایران و روسیه
هرگونه همکاری دفاعی و تاکتیکی را میتوان تابعی از ضرورتهای امنیت ملی کشورها در محیط منطقهای و سیاست بینالملل دانست. در شرایطی که «خوداتکایی تاکتیکی» قادر به پاسخگویی به اقدامات و منازعه پرشدت در برابر تهدیدات نمیباشد، بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی برای کنترل تهدیدات و کاهش ضریب منازعات نیازمند بهینهسازی روابط خود با قدرتهای بزرگ به ویژه روسیه جهت تقویت فرآیند بازدارندگی و محدودسازی امکان جنگ خواهد بود. اگر ائتلافسازی ماهیت تاکتیکی و اجرایی داشته باشد، در آن شرایط هرگونه کنش امریکا در قالب «دیپلماسی اجبار» و «سیاست محدودسازی و فشار» به گونه اجتنابناپذیر با واکنشهایی روبهرو میشود. واقعیت آن است که پیمان همکاریهای جامع ایران و روسیه اولا ماهیت تدافعی دارد، ثانیا با ضرورتهای موازنه تهدید بازیگر مهاجم هماهنگی و همبستگی خواهد داشت و ثالثا از قابلیت لازم برای گسترش سطح همکاریهای اقتصادی و تکنولوژیک برخوردار است. همکاریهای تاکتیکی ایران و روسیه میتواند زمینه لازم برای «سنگربندی تاکتیکی» در برابر «اقدامات تهاجمی» اسراییل و امریکا را به وجود آورد. روسیه در شرایطی به کنش همکاریجویانه تاکتیکی با ایران مبادرت نمود که هزینههای چنین اقدامی برای روابط آن کشور با امریکا و اروپا پرمخاطره خواهد بود. در این شرایط، بسیاری از متحدین امریکا که در دوره جدید ریاستجمهوری دونالد ترامپ در وضعیت ارعاب قرار گرفتهاند، تلاش دارند تا خود را با سیاستهای رییسجمهور امریکا تطبیق دهند. واقعیتهای موجود سیاست بینالملل بیانگر وضعیتی میباشد که بسیاری از واحدهای سیاسی اروپایی و حتی قدرتهای بزرگ از سیاست تهاجمی ترامپ حمایت به عمل میآورند. این گروه از کشورها راهبرد سازش و دنبالهروی از سیاستهای ترامپ را در دستور کار قرار داده و در نتیجه ایران را با فشارهای اقتصادی و تهدیدات امنیتی پرشدت روبهرو میسازند. در شرایط موجود تاریخی، بسیاری از واحدهای سیاسی تمایلی به انجام همکاریهای اقتصادی، تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی با ایران ندارند. ایران پس از جنگ 13 ژوئن 2025 در وضعیت تهدید امنیتی قرار دارد. اگرچه هماکنون جنگ 12 روزه اسراییل و امریکا علیه ایران در وضعیت آتشبس قرار دارد، اما هیچ نشانهای از پایان تهدیدات امنیتی علیه ایران مشاهده نمیشود. سیاست امریکا در ارتباط با جمهوری اسلامی مبتنی بر «ابهام تاکتیکی» بوده و این امر به منزله تداوم چالشهای امنیتی ایران در حال گذار خواهد بود. عبور از چالشهای امنیتی نیازمند بهرهگیری از سازوکارهای کنش تاکتیکی و همچنین «راهبرد بقا» میباشد.
3. پیامدهای تاکتیکی اجرای پیمان جامع همکاریهای ایران و روسیه
اجرای قرارداد جامع همکاریهای راهبردی ایران و روسیه در اکتبر 2025 با ضرورتهای کنش عملگرایانه در سیاست خارجی ایران و همچنین شاخصهای مربوط به راهبرد بقا هماهنگی و همبستگی دارد. راهبرد بقا دارای 3 شاخص بنیادین «ائتلافسازی»، «خودیاری و مقاومت» و «دیپلماسی عملگرایانه» در فضای منطقهای و بینالمللی خواهد بود. اجرای این توافق به گونه اجتنابناپذیر با ضرورتهای راهبردی ایران برای مقابله و خنثیسازی تهدیدات پایانناپذیر و تصاعدیابنده امریکا همگون میباشد. بسیاری از نشانههای تاکتیکی و فرآیندهای منطقهای بیانگر این واقعیت است که ایران و روسیه در فضای تهدیدات ژئوپلیتیکی و راهبردی مشترک قرار دارند. بنابراین ضرورتهای راهبردی دو کشور ایران و روسیه ایجاب میکند که از شاخصهای مربوط به «سیاست سد نفوذ» و «سنگربندی تاکتیکی» در برابر یکجانبهگرایی امریکا استفاده نمایند. تحقق و اجرای هرگونه سنگربندی تاکتیکی صلحآمیز نیازمند ایجاد نشانههایی از همبستگی و همکاری ایران و روسیه برای خنثیسازی دیپلماسی اجبار امریکا و بیاثرسازی دنبالهروی تاکتیکی تروییکای اروپایی در جهت اعاده تحریمهای سازمان ملل علیه ایران میباشد. اجرای این تحریمها به گونه اجتنابناپذیر چالشهای امنیتی جدیدی را برای ایران، روسیه و چین به وجود میآورد. هرگونه ائتلافسازی و کنش تاکتیکی ایران در محیط منطقهای بدون توجه به سازوکارهای حمایتی روسیه و چین، نتیجه مطلوب امنیتی نخواهد داشت. برگزاری اجلاسیه شانگهای در پکن، فرصت مناسبی برای ایران بود تا بتواند از سازوکارهای کنش ارتباطی موثر، مطلوب و دقیقتری برای ارتقای سطح همکاریها و جلب حمایت چین و روسیه استفاده نماید. الگوی کنش ارتباطی ایران با چین و روسیه را میتوان محور اصلی ائتلافسازی تاکتیکی در شرایط بحران و چالشهای امنیتی دانست. در فرآیند گسترش بحرانهای تصاعدیابنده منطقهای علیه ایران، کشورهای چین و روسیه از قابلیت موثری برای میانجیگری و سازوکارهای مدیریت بحران جهت کاهش تضادهای امنیتی امریکا و اسراییل علیه ایران برخوردارند. «اسنپ بک» را میتوان به عنوان یکی از نشانههای اصلی سیاست امنیتی کشورهای اروپایی دانست که زمینه لازم برای محدودسازی قدرت ایران در فضای بحران و منازعه منطقهای را به وجود آورده و تشدید میکند. هرگونه فشار تاکتیکی علیه ایران به گونه اجتنابناپذیر نقش موثری در ارتقا و تصاعد چالشهای امنیتی جدید در محیط منطقهای ایفا میکند. روسیه به مثابه قدرت بزرگ جهانی بعد از ارسال نامه اروپا معطوف به برگشتپذیری تحریمهای قطعنامه 2231 درصدد برآمد تا با سیاست معطوف به محدودسازی قدرت فراساختاری امریکا مقابله نموده و چنین انگارهای را به عنوان بخشی از سازوکارهای فراقدرت امریکا که نظم و موازنه جهانی را تحت تاثیر قرار میدهد، محدود سازد. در این فرآیند، پوتین و لاوروف از کنش حمایتی ایران بهره گرفته و در قالب اجرای قرارداد جامع همکاری ایران و روسیه تلاش نمودند تا زمینه تداوم موازنه در قابلیت اثربخشی بازیگران منطقهای از جمله ایران حفظ شود.
4. شرایط و عوامل اثربخش در اجرای پیمان همکاریهای راهبردی ایران و روسیه
هرگونه کنش عملیاتی روسیه در حمایت از ایران نیازمند «اراده تاکتیکی» رهبران سیاسی روسیه است. توضیح آنکه روسیه در شرایط موجود با نشانههایی از تهدید امنیتی روبهرو بوده و به نوعی درگیر جنگ در اوکراین میباشد. بسیاری از کشورهای اروپایی برای محدودسازی قدرت روسیه در اوکراین از سازوکارهای کنش حمایتی بهره گرفته و به گونهای روسیه را درگیر جنگ منطقهای تصاعدیابنده نمودهاند؛ منازعهای پر دامنه که در قالب سازوکارهای «جنگ نیابتی» و «جنگ کم شدت» قرار گرفته است. هرگاه قدرتهای بزرگ درگیر جنگهای منطقهای نیابتی میشوند، طبیعی است که بخشی از قابلیت و اثربخشی خود را از دست میدهند. روسیه در سالهای دهه 1980 در فضای جنگ کمشدت امریکا قرار گرفت. در روند جنگ کم شدت امریکا و اروپا، نیروی نظامی روسیه بخشی از قابلیتهای دفاعی و تاکتیکی خود را از دست داد. تداوم بحران و جنگ روسیه و اوکراین میتواند چالشهای پرمخاطرهای را برای تمامی بازیگران درگیر به وجود آورد. اگرچه از زمان شکلگیری جنگ اوکراین در حدود سه سال سپری شده است، اما نشانهای از اثربخشی «شکلبندیهای ساختاری موازنه قدرت» در محیط منطقهای مشاهده نمیشود. جنگهای پر دامنه و فرسایشی عموما برای قدرتهای بزرگ پر مخاطره خواهد بود.
نتیجه
٭ ضرورتهای دفاع هوشمند ایجاب میکند که ایران برای مقابله با تهدیدات از سازوکارهای همکاری و ائتلاف برای مقابله با تهدیدات استفاده کند.
٭ واقعیتهای سومین دهه قرن 21، نشانههایی از بحران تصاعدیابنده را منعکس میسازد. در چنین شرایطی، هرگونه کنش تاکتیکی ایران نیازمند بهرهگیری از سازوکارهایی است که زمینه مشارکت منطقهای و جهانی را از طریق ائتلاف و همکاریهای سازنده بینالمللی برای مقابله با تهدیدات فراهم آورد.
٭ روسیه یا سایر قدرتهای بزرگ در شرایطی از ایران برای امنیتسازی منطقهای بهره میگیرند که از اراده و قابلیت تاکتیکی مناسب برای مقابله با تهدیدات برخوردار باشد. چنین نشانههایی را میتوان در روند جنگ 12 روزه مشاهده نمود.
٭ هویت ایرانی در روند جنگ 12 روزه توانست قدرت خود را بازیابی نموده و نشان دهد که برای مقابله با تهدیدات قادر خواهد بود تا سطح جدیدی از منازعه را برساخته سازد.
٭ اثربخشی هرگونه پیمان راهبردی در شرایطی حاصل میشود که ماهیت موسع و چندجانبه داشته باشد. در شرایطی که روسیه ریاست دورهای شورای امنیت سازمان ملل را عهدهدار است، هرگونه کنش عملیاتی علیه جمهوری اسلامی با واکنش روسیه روبهرو خواهد شد.
٭ روسیه در اکتبر 2025 فرصت مناسبی دارد تا زمینه صلحسازی منطقهای را از طریق بازتولید موازنه قدرت فراهم سازد. هرگونه وقفه تاکتیکی یا تاخیر در امور میتواند چالشهای امنیتی بیشتر و فراگیرتری را علیه جمهوری اسلامی به وجود آورد.
٭ راهبرد روسیه در کنش همکاریجویانه با ایران، ماهیت قانونی، دفاعی و صلحجویانه دارد. روسیه تلاش دارد تا سازوکارهایی شکل گیرد که الگوی کنش رفتاری امریکا قانونمند و متناسب با منشور ملل متحد باشد، در حالی که امریکا همواره نشانههایی از یکجانبهگرایی را در دستور کار خود قرار داده است.
٭ تاریخ روابط بینالملل به ویژه در سالهای پس از جنگ دوم جهانی بیانگر این واقعیت است که امریکا هرگونه کاربرد قدرت نظامی را برای خود مشروع میداند. مشروعیت جنگ در اندیشه و تفکر امریکا رابطه مستقیم با معادله قدرت دارد.
٭ در اندیشه امریکایی هرگونه کاربرد قدرت میبایست منجر به تسهیل فرآیندهای سیاست خارجی شود. دونالد ترامپ از ابزار نظامی برای تسهیل روندهای سیاست خارجی بهره گرفته و این امر منجر به ظهور نشانههایی از «جنگ دایمی» و «منازعه پر مخاطره» برای بسیاری از کشورها شده است.
٭ ارتقای سطح همکاریهای ایران با روسیه و چین میتواند ضریب قدرت ملی ایران در شرایط ابهام امنیتی و تهدیدات در حال گسترش را افزایش دهد. هرگونه همکاری دفاعی و تاکتیکی ایران با قدرتهای بزرگ در شرایط تهدیدات پرمخاطره را میتوان به عنوان تلاشی برای صلحسازی، امنیتسازی و کنترل تهدیدات نوظهور دانست.