آغاز ماشهپایاندیپلماسینیست
دستگاه دیپلماسی کشورمان قادر است با تغییر پارادایمها، تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و از سیاستهای مخرب غرب مشروعیتزدایی کند

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
مسعود پزشکیان، رییسجمهور کشورمان در راس هیاتی بلندپایه روز سهشنبه (اول مهر ماه سال جاری) به منظور حضور در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد وارد نیویورک شد. سفری که بسیاری از تحلیلگران آن را آخرین فرصت دیپلماتیک تهران برای مدیریت تنشها در آستانه بازگشت تحریمهای شورای امنیت توصیف میکنند. در همین حال این سفر در شرایطی انجام شد که تنها چند روز تا فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای ششگانه شورای امنیت علیه ایران باقی مانده است. گفتنی است پزشکیان که در این سفر عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان، محسن حاجیمیرزایی رییس دفتر، مهدی طباطبایی معاون اطلاعرسانی، مهدی سنایی مشاور سیاسی و سیدعباس موسوی معاون تشریفات را در کنار خود دارد، قرار است در نخستین روز اقامتش در نیویورک (چهارشنبه) ساعت 18 به وقت تهران در مجمع عمومی سخنرانی کند. پیشتر رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان روز دوشنبه راهی نیویورک شد و تاکنون رایزنیهای فشردهای را با مقامات بینالمللی آغاز کرده است؛ ازجمله نشستی مهم با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در آن دو طرف ضمن بررسی آخرین وضعیت همکاریهای ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بر ضرورت استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید بحران تاکید کردند. وزیر امور خارجه کشورمان همچنین در این دیدار با تاکید بر حسننیت تهران و تفاهم قاهره، هرگونه پیشرفت در روند هستهای را منوط به توقف زیادهخواهیهای طرفهای مقابل دانست. این درحالی است که مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در واکنش به مواضع ایران، همچنان بر اهمیت تداوم تعامل سازنده تاکید کرد! با این همه اما تحرکات دیپلماتیک ایران در نیویورک محدود به این دیدارها نیست.
براساس گزارشهای نشریات غربی، عراقچی قرار است با وزرای خارجه سه کشور اروپایی و کایا کالاس، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشستهایی جداگانه داشته باشد. در همین رابطه منابع غربی ازجمله خبرنگار والاستریت ژورنال مدعی شد تروییکای اروپایی صبح چهارشنبه جلسهای اختصاصی با وزیر خارجه کشورمان برگزار خواهد کرد.
ذیل گزارههای مهم و حساسی که در خلال این سفر مورد توجه ناظران قرار گرفته، همچنان گروهی از تحلیلگران ضمن دشواری شرایط پیش روی ایران در مقطع کنونی، همچنان به رفع تنشها و مدیریت بحران میان تهران و کشورهای غربی در واپسین روزهای منتهی به پایان مهلت قطعنامه ۲۲۳۱، اشاره کرده و مدعیاند خروج از شرایط کنونی مشروط به ارایه ابتکار عملهای دیپلماتیک با لحاظ کردن خطوط قرمز تهران است. در عین حال، فضای داخلی کشور نیز بر این تحولات سایه انداخته است.اخیرا بیش از ۷۰ نماینده مجلس طی نامهای به شورای عالی امنیت ملی خواستار بازنگری در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی شدند. این نامه ضمن تاکید بر حرمت بهکارگیری سلاح هستهای براساس فتوای مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۹، بر ضرورت ساخت و نگهداری آن به عنوان عامل بازدارندگی تاکید کرده است. این بحثها همزمان با افزایش حساسیت افکار عمومی نسبت به مساله هستهای و ادعاهایی مبنی بر رشد چشمگیر گرایش به دستیابی به توان بازدارندگی اتمی در پی تحولات اخیر منطقه، بازتاب گستردهای یافته است.
با این حال، اما شواهد حاکی از آن است که مسیر دیپلماسی همچنان باز است و به اعتقاد گروهی از تحلیلگران، سفر پزشکیان و دیدارهای احتمالی او با رهبران و وزرای کشورهای غربی میتواند روزنهای برای کاهش تنشها بگشاید؛ به شرط آنکه تهران با مجموعهای از طرحهای خلاقانه وارد گفتوگوها شود. در همین راستا، برخی بر این باورند که تهران با استفاده از اهرمهایی همچون تعلیق مشروط همکاری با آژانس یا ارایه مجوزهای محدود برای بازرسی، میکوشد فشار سیاسی را مدیریت کند و در عین حال مسیر تعامل را باز نگاه دارد. با این وجود، بدبینیها نیز کم نیست. مخالفان این نگاه نیز تاکید دارند که زمان اندک، اختلافات عمیق و فشارهای فزاینده امریکا و اسراییل بر اروپا، مسیر مصالحه را دشوار کرده است. آنان هشدار میدهند که حتی توافقهای موقت نیز ممکن است نتواند مانع از بازگشت تحریمها شود و ایران را در چارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد قرار دهد. به این ترتیب، در این مقطع حساس، چشمها به نیویورک دوخته شده تا مشخص شود آیا دیپلماسی تهران قادر خواهد بود بنبست موجود را بشکند یا اینکه فضای بینالمللی وارد مرحلهای تازه از تنش و تقابل خواهد شد.
به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف واکاوی و ارزیابی تحرکات دیپلماتیک تهران در برهه حساس کنونی، شرایطی که کشورمان در آستانه بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته و چشمانداز رایزنیهای ایران با تروییکای اروپایی با علی نصری، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. نصری در گفتوگوی اختصاصی با «اعتماد» ضمن تاکید بر اینکه در فاصله کوتاه باقیمانده تا فعال شدن مکانیسم ماشه و همزمان حضور آقای پزشکیان در نیویورک، نباید انتظار توافق جدی داشت. با این حال این کارشناس مسائل بینالملل همزمان بر این باور است که بازگشت تحریمها به معنای پایان دیپلماسی نیست و ایران باید همچنان بر مشروعیتزدایی از اقدامات غرب و حفظ مسیر گفتوگو تمرکز کند.
نصری در عین حال هشدار داده که واکنش تهران باید حسابشده باشد تا حمایت کشورهایی مثل چین و روسیه از دست نرود، از همین رو سیاست خارجی ایران در بلندمدت نیازمند تغییر پارادایم از «تهدیدمحوری» به «فرصتمحوری» است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
علی نصری، کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به سوال «اعتماد» در این باره که هیات ایرانی با چه ابتکارعملهای احتمالی راهی نیویورک شدند، گفت: واقعیت این است که فاصله زمانی میان سفر رییسجمهور به نیویورک و موعد بازگشت قطعنامهها بسیار کوتاه است. در چنین بازه زمانی انتظار دستیابی به توافقی که باعث تعویق ماشه و بازگشت تحریمها شود، غیرواقعبینانه است و نمیتوان چنین توقعی از رییسجمهور و دستگاه دیپلماسی کشورمان داشت. اگرچه در حوزه سیاسی هیچ چیز محال نیست و چه بسا توافق احتمالی از طریق برخی ملاقاتها و رایزنیها محقق شود، اما روند فعلی به این سمت است که تحریمهای سازمان ملل از ۲۷ سپتامبر اجرایی شوند.
به باور نصری با این حال، حضور رییسجمهور و وزیر خارجه کشورمان در مجمع عمومی در نوع خود اهمیت دارد، چراکه میتواند زمینهساز اقدامات بعدی در جهت کاهش فشارهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی بر کشور شود. فراموش نکنیم که حتی پس از بازگشت قطعنامههای ششگانه، امکان تعویق آنها از طریق صدور یک قطعنامه جدید وجود دارد و اسنپبک به معنی پایان دیپلماسی نیست.
نصری درپاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» درباره چرایی رویکرد غرب بالاخص تروییکای اروپایی در قبال کنشهای دیپلماتیک تهران خاطرنشان کرد: دولتهای غربی، امروز خود را در موضع قدرت در برابر ایران میبینند و تصور میکنند که مضاف بر تهدیدهای امنیتی رژیم صهیونسیتی، موفق شدند که کشورمان را از نظر سیاسی و اقتصادی نیز در انزوا قرار بدهند، اما واقعیت این است که این کشورها خودشان نیز اکنون با چالشها و بحرانهای قابل توجه خارجی و داخلی مواجه هستند و قطعا مستحضرند که افزایش تنش با ایران و تبدیل یک موضوع قابل حل و فصل از طریق دیپلماسی به یک کانون بحران جدید، سیاست عاقلانهای نیست. در هر حال آنها عزمشان را جزم کردهاند که ایران را به امتیازدهی حداکثری وادارند و تهران نیز همواره اعلام کرده که تنها از موضعی برابر وارد مذاکره خواهد شد و این شیوه امتیازگیری از طریق فشار و تهدید کارساز نخواهد بود و این درکی است که دولتهای غربی باید به آن دست یابند تا در این پرونده پیشرفتهایی حاصل شود.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره رویکرد واشنگتن در قبال تشدید بحران میان ایران و سه کشور اروپایی نیز تاکید کرد: «تحریم» در ذات خود عملکرد دوگانه و بعضا متفاوتی دارد؛ از یکسو میتواند به عنوان اهرم فشار برای کسب امتیاز حداکثری از دستگاه دیپلماسی کشور به کار گرفته شود و از سوی دیگر میتواند به عنوان یک ابزار «جنگ اقتصادی» در کنار «جنگ روانی» و در راستای «جنگ نظامی» و مداخلهگریهای امنیتی، با هدف ازبین بردن زیرساختهای اقتصادی، تضعیف انسجام ملی، بیثباتسازی کشور و سقوط نظام سیاسی، مورد استفاده قرار بگیرد.
به گفته نصری واقعیت این است که در درون ساختار سیاسی کشورهای غربی، جریانها و لابیهایی هستند که میکوشند سیاست تحریم را به یکی از این دو سر طیف، سوق بدهند. به عنوان مثال لابی اسراییل در امریکا، قطعا به دنبال این نیست که «تحریم» به عنوان یک اهرم فشار مذاکراتی بهکار گرفته شود. به واقع آنها با اصل مذاکره میان ایران و غرب مخالف هستند و تمام تلاششان این است که تحریم به عنوان یک «سلاح» در کنار سایر ادوات جنگی استفاده شود، به همین دلیل هم در ادبیات این جریانها معمولا واژه «تحریم» با صفتهایی مانند «فلجکننده (crippling) «خردکننده» (crushing) یا «وحشیانه»/بیرحمانه» (brutal) همراه است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: اما استفاده اینچنینی از تحریمها، لزوما منطبق با سیاست کلی این دولتها در قبال ایران نیست و عمدتا تحریمها را به عنوان همان اهرم فشار دیپلماتیک میبینند. با این حال مهم است که دستگاههای تصمیمگیر در کشورمان نیز به این تفاوت رویکرد به تحریم در غرب توجه کنند، و اجازه ندهند فرآیند حاکم از چارچوب دیپلماسی خارج شود.
نصری در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره واکنش احتمالی تهران به کنشهای مخرب غرب و سناریوهای پیش رو توضیح داد: به باور من پاسخ ایران باید بهگونهای باشد که نه موجب سرریز تنش از حوزه هستهای به سایر عرصهها گردد و نه منجر به آن شود که کشورهایی که در نشست اخیر شورای امنیت از مواضع ایران حمایت کردند ازجمله چین، روسیه و پاکستان، به صف مخالفان بپیوندند. به گفته نصری به عنوان مثال اگر تصمیم نظام بر خروج از پیمان عدم اشاعه هستهای (انپیتی) باشد، این اقدام باید با پیام و هدف مشخص «بازگشت به مسیر مذاکره» مطرح شود و نه در قالب تهدید به تسلیحاتی کردن برنامه هستهای. در غیر این صورت هم تنش را از حوزه سیاسی به میدان نظامی گسترش خواهیم داد و هم انسجام کشورهای حامی را به اجماع منفی علیه خودمان بدل خواهیم کرد.
نصری در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره اهرمهایی که ایران میتواند در مقابل زیادهخواهیهای غرب دراختیار داشته باشد، گفت: واقعیت این است که در روزهای اندک باقیمانده تا موعد اجرای ماشه، نمیتوان انتظار داشت با رویکرد«اهرمسازی» صحنه تحولات دگرگون شود. بدیهی است که ظرف چند روز امکان خلق اهرمی جدید و اثرگذار که مسیر سیاستهای اروپا و امریکا را تغییر دهد، وجود ندارد و اگر چنین اهرمی پیشتر دراختیار داشتیم، وضعیت به نقطه کنونی نمیرسید.
به گفته این کارشناس روابط بینالملل، در این مقطع اما آنچه اهمیت بسزایی دارد تمرکز بر مشروعیتزدایی از اقدام سه کشور اروپایی و برجستهسازی غیرقانونی، غیرمنطقی و غیراخلاقی بودن آن در افکار عمومی و محافل حقوقی بینالمللی است. همچنین و همزمان باید بر این نکته تاکید شود که با اجرایی شدن تحریمهای سازمان ملل، سطح همکاریهای ایران با اروپا، چه در حوزه هستهای و چه در زمینه مسائل منطقهای، به طور طبیعی و اجتنابناپذیر کاهش چشمگیری خواهد یافت. این پیام باید صریحا منتقل شود که تداوم فشار و تحریم، مسیر تعامل سازنده را محدود میکند و عملا نقش اروپا را به حداقل میرساند.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در ادامه و در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره سناریوهای احتمالی میان ایران و غرب در شرایط پساماشه و در ادامه بازگشت تحریمهای سازمان علیه کشورمان گفت: قرار گرفتن ایران در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، رخدادی بسیار مهم است که نباید کماهمیت تلقی شود، اما به اعتقاد من همچنان این رخداد به معنای پایان دیپلماسی یا ورود اجتنابناپذیر به مسیر تقابل مستقیم نیست، بلکه بالعکس، چنین شرایطی اقتضا میکند که دستگاه دیپلماسی کشورمان فعالتر از گذشته نیز عمل کند. به گفته نصری طبیعی است که با بازگشت ایران به فصل هفتم، دولت ایالاتمتحده همانند دورههای پیشین تلاش خواهد کرد تا با استفاده از فشارهای مستقیم و غیرمستقیم، دیگر کشورها را به کاهش روابط تجاری و سیاسی با تهران وادار سازد و کشور را هر چه بیشتر در عرصه بینالمللی منزوی سازد. در چنین شرایطی، در کوتاهمدت، ضرورت کاهش آثار فشارها، تعمیق روابط با بازیگران غیرغربی و بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای حقوقی و سیاسی در مجامع بینالمللی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه گفتوگویش با«اعتماد» خاطرنشان کرد: اما در چشمانداز بلندمدت، سیاست خارجی ایران نیازمند یک پوستاندازی، نوسازی و تغییر پارادایم است. ما باید از یک رویکرد تدافعی و واکنشی که طی سالهای گذشته همواره درگیر اهرمسازی و مدیریت بحران بوده، به سوی سیاستی حرکت کنیم که در آن سایر کشورها ثبات، امنیت و رونق تجارت خود را در گرو همکاری با ایران ببینند. به باور نصری چراکه موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران، همراه با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی آن، ظرفیت منحصربهفردی فراهم میآورد تا کشورمان در جایگاه چهارراه تجارت، میاندار سیاست، ضامن امنیت و خاستگاه دانش و فناوری قرار بگیرد. تحقق این جایگاه اما نیازمند خودباوری عمیق و تغییر نگرش از «تهدیدمحوری» به «فرصتمحوری» است.
نصری اما در پاسخ به پرسش پایانی «اعتماد» درباره آینده روابط تهران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مقطع کنونی تشریح کرد: روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی چند دهه گذشته همواره با فراز و نشیب همراه بوده است، اما واقعیت این است که هر دو طرف به گونهای به یکدیگر نیاز دارند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اثبات کارآمدی و حفظ جایگاه خود به عنوان یک نهاد معتبر بینالمللی ناگزیر از همکاری با کشوری مانند ایران است و ایران نیز برای اثبات ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود و دور نگاه داشتن تهدیدهای نظامی، به تعامل سازنده با آژانس نیاز دارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: در عین حال نمیتوان نادیده گرفت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گاه از چارچوب ماموریتهای فنی و نظارتی خود فراتر رفته و رویکردی سیاسی و مغرضانه نسبت به ایران داشته است. همچنین دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به برخی مراکز حساس میتواند نگرانیهای مشروع امنیتی برای کشور ایجاد کند. با این وجود، این مسائل به معنای نفی امکان همکاری نیست، بلکه میتوان با طراحی تدابیر امنیتی ویژه تحت نظارت شورای عالی امنیت ملی و براساس پروتکلهایی که خود ایران در تدوین و اجرای آن نقش محوری دارد، همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به ابزاری در خدمت منافع ملی تبدیل کرد.