نبرد خاموش با پروژه تجزیه ایران
جامعه اطلاعاتی ایران چگونه یک طرح ضد ایرانی در جنگ ۱۲ روزه را خنثی کرد؟

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
اطلاعاتی که «ایران» به تازگی به آنها دست یافته است، نشان میدهد دشمن اسرائیلی در طول جنگ تحمیلی اخیر به طور قطع به دنبال تجزیه ایران بوده است. حالا براساس این اطلاعات، میتوان فهمید چرا این رژیم از روزهای سوم به بعد، به طور مدام پاسگاههای مرزی در نوار غربی کشور را بمباران میکرد. هدف روشن بود: خنثیسازی یگانهای نظامی ایران مستقر در نوار مرزی و بازکردن راه ورود گروهکهای مسلح و تجزیهطلب به کشور. مسأله اینجا است که این برنامه فقط برای نوار غربی کشور مهیا نشده بود، نوار شرقی هم از برنامههای صهیونیستها بیرون نماند. براساس شواهد، در هر دو سو گروهکهای مسلح آماده بودند تا پس از هموارکردن مسیر ورود پس از بمباران هواپیماهای اسرائیلی، وارد شوند و به زعم خود شهر به شهر را تسخیر کرده تا پس از آن منطقه به اصطلاح آزادشده اعلام و به این ترتیب ایران را تجزیه کنند؛ هر تکهای از این خاک برای یک گروهک. تنها این مسأله میماند که معلوم نیست رژیم اسرائیل اول درپی سقوط نظام بود و بعد تجزیه کشور، یا اول شروع به تجزیه و بعد سقوط نظام. فارغ از اول و دوم این طرح، یک چیز روشن بود؛ وقتی «ساعت صفر» فرا میرسید، یعنی ساعتی که صهیونیستها از قبل با گروهکها تعیین کرده بودند، دیگر قرار نبود ایران در حدود همین نقشه فعلی باقی بماند. غافل از اینکه پیش از فرارسیدن ساعت صفر، محل تجمع گروهکهای مسلح مورد ضربه قرار گرفت، چنان ضربهای که نتوانستند از آن قد علم کنند.
جنگی با همه نوع ابعاد
حدود سه ماه از پایان جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران میگذرد؛ جنگی که با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی و در مرحله بعدی، تجزیه ایران طراحی شده بود. این جنگ در قالب حملات نظامی، ترورهای هدفمند، و عملیات روانی-اطلاعاتی اجرا شد و تلاشی هماهنگ برای تضعیف بنیانهای سیاسی، نظامی و اجتماعی ایران بود. رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از ظرفیتهای اطلاعاتی، نظامی و شبکههای اپوزیسیون خارجنشین، بویژه گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب، برنامهای چندلایه برای بیثباتسازی ایران طراحی کرده بود. برنامه چندلایه بیثبات سازی، اینطوری دنبال میشد: این رژیم با هدف قرار دادن مراکز حساس نظامی و هستهای ایران و ترور فرماندهان ارشد نیروهای مسلح در موج اول حملات، قصد داشت ساختار تصمیمگیری و فرماندهی ایران را فلج کند. ترورهای هدفمند، بهعنوان بخشی از استراتژی اسرائیل برای تضعیف اتاق جنگ ایران و ایجاد خلأ در زنجیره فرماندهی طراحی شده بود.
در کنار این، رژیم صهیونیستی با تکیه بر گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب در مرزهای غربی و جنوب شرقی ایران، به دنبال ایجاد آشوب و ناامنی داخلی بود تا با تصرف شهر به شهر مناطق مرزی، پروژه تجزیه ایران را پیش ببرد.
کپیبرداری صهیونیست ها
از روی دست منافقین
بررسی رفتار گروهکهای تروریستی در طول جنگ اخیر نشان میدهد استراتژی رژیم صهیونیستی شباهت زیادی به عملیات «فروغ جاویدان» داشت که گروهک منافقین در سال 1367 اجرا کرد. در آن عملیات، منافقین با هدف فتح سنگر به سنگر شهرها و ایجاد جنگ داخلی به دنبال ساقط کردن نظام بودند. در جنگ اخیر نیز رژیم صهیونیستی با هدف ایجاد پایگاههای نظامی گروهکهای تروریستی در مناطق داخلی کشور نزدیک به نوار مرزی شمال غرب و جنوب شرق، به دنبال تکرار این الگو بود. این استراتژی ابتدا با حمله به مراکز حساس در این مناطق آغاز میشد، مرحله بعد ایجاد آشوب داخلی و سپس استفاده از رسانههای اپوزیسیون و شبکههای اجتماعی برای تضعیف روحیه مردم و مشروعیتزدایی از نظام بود.
چه چیز برنامه اسرائیل را خنثی کرد؟
با وجود این تفاوت اصلی این جنگ با عملیات «فروغ جاویدان»، در سطح بالای آمادگی و اشراف اطلاعاتی ایران بود. در حالی که در دهه 1360، ایران به دلیل درگیری در جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق از نظر اطلاعاتی و نظامی در موقعیت شکنندهتری قرار داشت، در جنگ اخیر هماهنگی بین دستگاههای اطلاعاتی، نظامی و سیاسی ایران، امکان واکنش سریع و قاطع به تهدیدات را فراهم کرد. و بالاتر از همه اینها، مردم ایران بودند که در مواجهه با دشمن خارجی، ترجیح دادند پشت کشور خود بایستند.
ظرفیتهای اسرائیل چه بود؟
رژیم صهیونیستی برای پیشبرد این پروژه به ظرفیت گروههای اپوزیسیون خارجنشین، بویژه گروهکهای تروریستی-تکفیری و تجزیهطلب مستقر در کشورهای همسایه ایران تکیه کرده بود. این گروهها با حمایت مالی و تسلیحاتی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای غربی آماده ورود به خاک ایران در «ساعت صفر» بودند تا با ایجاد ناامنی و درگیری مسلحانه، پروژه جنگ داخلی را کلید بزنند. بر اساس اطلاعات موجود گروههای تجزیهطلب در شمال غرب و گروههای تروریستی-تکفیری در جنوب شرق، مانند شاخههای وابسته به داعش یا «جیشالظلم» برای این عملیات آماده شده بودند. این گروهها با انباشت تسلیحات خود در نزدیکی مرزهای ایران، قصد داشتند با بهرهگیری از هرجومرج ناشی از حملات نظامی اسرائیل به شهرهای مرزی نفوذ کرده و به اصطلاح مناطق تحت کنترل خود را گسترش دهند. بیانیه تبیینی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، منتشر شده در ششم مرداد 1404، ابعاد گستردهای از این توطئه را روشن کرده بود. این بیانیه از «نبرد خاموش» دستگاههای اطلاعاتی ایران با «ناتوی اطلاعاتی»، ائتلافی از سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و برخی کشورهای غربی پرده برداشت که با هدف هماهنگی حملات نظامی، عملیات روانی و حمایت از گروههای تروریستی، پروژه براندازی و تجزیه ایران را هدایت میکرد.
ضربه به تروریستها قبل از ساعت صفر
با وجود این، وزارت اطلاعات با رصد دقیق فعالیت گروههای تروریستی و تجزیهطلب، موفق شد مراکز نگهداری انبوه سلاح در نزدیکی مرزهای کشور را شناسایی کند. همچنین با انجام عملیاتهای اطلاعاتی پیچیده، ضربات پیشدستانهای به گروههای تروریستی و تجزیهطلب وارد شد که مانع از اجرای برنامههای آنها شد. این عملیاتها شامل خنثیسازی شبکههای نفوذی، بازداشت عوامل داخلی و انهدام پایگاههای گروهکها بود.