صف طولانی میانجیهای ایران و آمریکا برای تسهیل مذاکرات
در روابط دیپلماتیک ایران و ایالات متحده، یکی از الگوهای تکراری که در سالهای اخیر به وضوح مشاهده میشود، ظهور مداوم میانجیهای جدید برای تسهیل مذاکرات است. هر روز به نظر میرسد که یک کشور یا نهاد تازهای به عنوان میانجی پیشنهاد میشود،

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در روابط دیپلماتیک ایران و ایالات متحده، یکی از الگوهای تکراری که در سالهای اخیر به وضوح مشاهده میشود، ظهور مداوم میانجیهای جدید برای تسهیل مذاکرات است. هر روز به نظر میرسد که یک کشور یا نهاد تازهای به عنوان میانجی پیشنهاد میشود، گویی که جهان دیپلماتیک در حال چرخش بیپایان حول این محور است، اما در عمل، پیشرفت ملموسی در مذاکرات هستهای یا کاهش تنشها حاصل نمیشود.
این وضعیت نه تنها خستگی و ناامیدی را در میان ناظران و سیاستمداران برمیانگیزد، بلکه نشاندهنده عمق شکافهای ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی میان دو کشور است. از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸، مذاکرات غیرمستقیم و تلاشهای میانجیگری به یک بازی بیپایان تبدیل شده که بیشتر به حفظ ظاهر دیپلماتیک میپردازد تا دستیابی به توافق واقعی.
در این میان، کشورهایی از سراسر جهان، از خاورمیانه تا اروپا و آسیا، به نوبت نقش میانجی را بر عهده گرفتهاند، اما نتیجه نهایی همچنان صفر است: هیچ توافقی رسمی و پایدار شکل نگرفته است.
این روند با پیشنهادهای متعدد از سوی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای آغاز شد و به سرعت به یک پدیده روزانه تبدیل گردید. برای مثال، عمان به عنوان یکی از قدیمیترین و قابل اعتمادترین میانجیها، از دهه ۹۰ نقش کلیدی در تسهیل گفتوگوهای پشتپرده میان تهران و واشنگتن ایفا کرده است.
در سال ۲۰۲۵، عمان میزبان دور اول مذاکرات غیرمستقیم در مسقط بود، جایی که هیئتهای آمریکایی و ایرانی در اتاقهای جداگانه نشسته و پیامها از طریق میانجی عمانی رد و بدل میشدند. این مذاکرات با حضور استیو ویتکوف، فرستاده ویژه آمریکا، و عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، برگزار شد، اما تنها به “پیشرفت محدود” منجر گردید و هیچ چارچوب جامعی برای توافق هستهای تدوین نشد. عمان که سابقهای طولانی در میانجیگری دارد – از جمله در مذاکرات منجر به برجام در ۲۰۱۵ – بارها تأکید کرده که مذاکرات “پیچیده” هستند و نمیتوان آنها را در چند جلسه حل کرد، اما این بهانهها نتوانستهاند عدم پیشرفت را توجیه کنند.
پس از عمان، نوبت به ایتالیا رسید. در آوریل ۲۰۲۵، دور دوم مذاکرات در رم، پایتخت ایتالیا، برگزار شد و عمان همچنان نقش میانجی را حفظ کرد، اما ایتالیا به عنوان میزبان جدید مطرح گردید. گزارشها حاکی از آن است که این جلسات نیز سازنده توصیف شدند اما باز هم به نتیجهای ملموس نرسیدند.
ایتالیا، با سابقه دیپلماتیک اروپایی خود، امیدوار بود که بتواند فضایی خنثی برای گفتوگو فراهم کند، اما تنشهای ناشی از تحریمهای آمریکا و جنگ، مانع از هرگونه پیشرفت شد. این الگو تکرار شد و ایتالیا به سرعت از کانون توجه خارج گردید، بدون اینکه نقشی پایدار ایفا کند.
نروژ و اتریش نیز به عنوان میانجیهای اروپایی پیشنهاد شدند. نروژ، با رویکرد صلحطلبانهاش در دیپلماسی، در ژوئن ۲۰۲۵ به عنوان گزینهای برای میانجیگری در مذاکرات هستهای مطرح شد، به ویژه پس از حملات اخیر و نیاز به کاهش تنشها. کارشناسان معتقدند که نروژ میتواند با تجربهاش در میانجیگریهای جهانی، مانند مذاکرات صلح در خاورمیانه، مفید باشد، اما تاکنون هیچ جلسه رسمی با حضور این کشور برگزار نشده و پیشنهاد آن بیشتر در حد گمانهزنیهای رسانهای باقی مانده است.
اتریش، که میزبان مذاکرات برجام در وین بود، بار دیگر در سال ۲۰۲۵ به عنوان میانجی بالقوه مطرح شد، اما نگرانیهای امنیتی – مانند تهدیدهای جاسوسی اسرائیل در هتلهای وین – مانع از پیشرفت گردید. سوئیس نیز، به عنوان کشور بیطرف سنتی، نقش مشابهی ایفا کرده است. سوئیس از سالها پیش کانال ارتباطی غیررسمی میان ایران و آمریکا بوده و در فوریه ۲۰۲۵، پیشنهاد داد که مذاکرات فنی را میزبانی کند، اما این پیشنهاد نیز به دلیل تحریمهای جدید، به تعویق افتاد.
روسیه، به عنوان جبهه مقابل آمریکا، نیز در این میان نقش میانجی را بر عهده گرفت. در مارس ۲۰۲۵، روسیه پیشنهاد داد که به عنوان واسطه عمل کند، به ویژه در چارچوب مذاکرات چندجانبه با حضور چین و اتحادیه اروپا. مسکو، که از خروج آمریکا از برجام انتقاد کرده، امیدوار بود که با سیاست، توافقی جدید را تسهیل کند، اما روابط پرتنش روسیه با آمریکا بر سر اوکراین، این تلاش را بیاثر کرد. چین، قدرت بزرگ آسیایی، نیز به عنوان میانجی برجسته ظاهر شد. پکن در سال ۲۰۲۳ میانجی احیای روابط ایران و عربستان بود و در ۲۰۲۵، پیشنهاد داد که مذاکرات ایران-آمریکا را در چارچوب “ابتکار کمربند و جاده” پیش ببرد. چین، با منافع اقتصادی عظیم در ایران، بر کاهش تحریمها تأکید دارد، اما عدم اعتماد متقابل و فشارهای آمریکا بر شرکتهای چینی، مانع از پیشرفت شده است.
در سطح خلیج فارس، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عراق و قطر به نوبت وارد میدان شدند. عربستان، پس از بهبود روابط با ایران در ۲۰۲۳ با میانجیگری چین و عراق، در فوریه ۲۰۲۵ پیشنهاد میانجیگری داد. ریاض، که نگران برنامه هستهای ایران است، امیدوار بود که با گسترش پیمان ابراهیم به سوریه و عربستان، تنشها را کاهش دهد، اما منافع متعارض در یمن و سوریه، این پیشنهاد را بیثمر کرد. امارات نیز، با روابط نزدیک به آمریکا، در آوریل ۲۰۲۵ نامه ترامپ به رهبر را تحویل داد و پیشنهاد میانجیگری داد.
عراق، به عنوان همسایه و میانجی سنتی، در مذاکرات ۲۰۲۳ نقش داشت و در ۲۰۲۵ پیشنهاد میزبانی داد، اما بیثباتی داخلیاش مانع شد.
حالا، بار دیگر قطر به عنوان میانجی جدید مطرح شده است. دوحه، که سابقهای طولانی در میانجیگری دارد – از جمله در تبادل زندانیان ۲۰۲۳ و آتشبس اخیر میان اسرائیل و ایران – در ژوئن ۲۰۲۵ پیشنهاد داد که مذاکرات را در دوحه میزبانی کند. امیر قطر، تمیم بن حمد، در بازدید از تهران، این پیشنهاد را مطرح کرد، اما وزارت خارجه ایران آن را تکذیب کرد. قطر، با میزبانی پایگاه هوایی العدید آمریکا و روابط نزدیک با ایران، موقعیت منحصربهفردی دارد، اما حملات اخیر ایران به این پایگاه، تنشها را افزایش داده است.
با وجود این همه میانجی – از عمان و ایتالیا تا چین و قطر – مذاکرات ایران و آمریکا همچنان در بنبست قرار دارد. دلایل متعددی برای این عدم پیشرفت وجود دارد: آمریکا بر غنیسازی صفر ایران اصرار دارد، در حالی که تهران حق غنیسازی را غیرقابل مذاکره میداند. تحریمها، حملات سایبری، و تنشهای منطقهای مانند یمن و غزه، اعتماد را از بین بردهاند. مقام ارشد ایران در ژوئن ۲۰۲۵ تأکید کرد که آمریکا به دنبال “تسلیم” ایران است و مذاکرات نباید با خوشبینی بیش از حد پیگیری شود. ترامپ نیز با لحن تهاجمی، ضربالاجلهایی وضع کرده که تهران آنها را رد میکند.
این چرخه میانجیگریهای بیپایان، نه تنها منابع دیپلماتیک را هدر میدهد، بلکه خطر تشدید تنشها را افزایش میدهد. بدون تغییر رویکرد اساسی – مانند بازگشت آمریکا به برجام یا امتیازدهی متقابل – این مذاکرات به یک نمایش دیپلماتیک تبدیل شدهاند. قطر ممکن است تلاش کند، اما تاریخ نشان میدهد که بدون اراده واقعی، پیشرفتی حاصل نخواهد شد. در نهایت، این وضعیت به ضرر هر دو طرف است: ایران با اقتصاد تحت فشار تحریمها دست و پنجه نرم میکند و آمریکا با بیثباتی خاورمیانه روبرو است. تا زمانی که میانجیها فراتر از انتقال پیام عمل نکنند، رویای توافق دور از دسترس باقی خواهد ماند.