روایت عکاس ایرانی - مسیحی از اربعین و تیسفون
هربرت کریممسیحی، عکاس آثار باستانی و شیفته ایران و تاریخ آن، در سفر به عراق به سراغ مراسم اربعین رفت. او همچنین توانست یکی از باشکوهترین عمارتهای باستانی ساسانیان، یعنی طاقکسری را از نزدیک ببیند و تصاویری بینظیر از آن ثبت کند.

روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:
مراسم اربعین از سنتهای شیعی ایرانیان است که طی دهه اخیر، پررونقتر از هر زمانی در تاریخ برگزار میشود؛ مراسمی که هویتبخش تشیع است و در زمان شکلگیری، یکی از عوامل استقلال هویت ملی ما از دنیای خلافت بود. پیوند میان ایرانی بودن و مراسم اربعین، پیوندی است که با کنکاش و دقت دیده میشود و چه کسی بهتر از یک عکاس ایرانی ـ مسیحی که فارغ از تعلقات دینی به کندوکاو در این موضوع بپردازد.
هربرت کریممسیحی، عکاس آثار باستانی و شیفته ایران و تاریخ آن، در سفر به عراق به سراغ مراسم اربعین رفت. او همچنین توانست یکی از باشکوهترین عمارتهای باستانی ساسانیان، یعنی طاقکسری را از نزدیک ببیند و تصاویری بینظیر از آن ثبت کند. به جز این دو، کریممسیحی به سراغ کلیساهای ارامنه در عراق رفت که تحتتأثیر فرهنگ و معماری میانرودان ساخته شدهاند.
*اربعین از نگاه غیرمسلمان
مراسم پیاده روی اربعین در این سالها توجه بسیاری از هنرمندان، جامعهشناسان و دینپژوهان را جلب کرده است. هربرت کریم مسیحی، عکاس آثار باستانی کشورمان میگوید: زمان سفرم به عراق با ایام اربعین مصادف شد و این برایم موقعیت فوقالعادهای ایجاد کرد، چون همیشه برای من جذاب بود که سنتهای مرتبط با محرم، به طور ویژه مراسم عاشورا و اربعین را مشاهده و ثبت کنم.
وی میافزاید: البته در ایران، مراسم محرم از نزدیک دیدهام اما چون سنتهای خانوادگیام وابستگی مذهبی به این موضوع ندارد، طبیعتا درکم از مراسم مرتبط با محرم با دیگر ایرانیان متفاوت است. وقتی جاذبه مراسم اربعین را در جامعه ایران دیدم برایم سؤالات زیادی ایجاد کرد، این که چرا اربعین ماندگار شد و این مراسم برای ایرانیان چه ویژگیهایی دارد؟
*عکاسی از اربعین
کریممسیحی را با عکسهای خوش و آب رنگش از آثار باستانی میشناسیم و کمتر پیش میآید از او عکسی با مضامین اجتماعی به انتشار برسد. با این حال خودش میگوید: واقعیت این است که دوستان، مرا به عنوان عکاس آثار باستانی میشناسند اما من پیشتر هم عکاسی اجتماعی کردهام.
او در مورد عکسهای سیاه و سفیدش از مراسم اربعین توضیح میدهد: همه عکسهایی که در مراسم اربعین گرفتم سیاه و سفید است. به دو دلیل، اول این که احساس کردم وقتی کسی به مراسم عزاداری میرود، لباس مشکی میپوشد.
رنگها در عکسهای من خیلی برجسته و زیادند، اگر میخواستم در این مراسم هم از رنگها استفاده کنم، ماهیت عزاداری آن تغییر میکرد. حس کردم اربعین، مراسمی است که من باید به جای پیراهن مشکی با قابهای سیاه و سفید به استقبال آن بروم.
دوم این که دوست نداشتم رنگ باعث شود تا مراسم از نگاه یک غیرایرانی یا غیرشیعه، شبیه به یک کارناوال باشد. اگر با ذهنیت ایرانی و شیعه به مراسم اربعین بروید، موضوع را میدانید.
من هم گرچه مسلمان نیستم این موضوع را میدانم، چون ما قرنها در ایران زندگی کردهایم و اعتقادات تشیع، اربعین و محرم را از نزدیک میشناسیم اما اگر این عکسها را با رنگ برای یک خارجی منتشر کنیم، احتمالا برایش یک کارناوال را تداعی خواهد کرد.
هربرت کریممسیحی تأکید میکند: برای من به عنوان عکاسی که میخواهد این مراسم را ثبت کند، مهم بود که به مخاطب بفهماند عکسها از یک مراسم سوگواری است.
*روایت عزاداران
عمده بازتابهای تصویری مراسم اربعین، تصاویر مناسک و انجام عبادات است، با این حال هربرت مضمون دیگری را برگزید. او توضیح میدهد: سعی کردم در این مراسم، مناسک را عکاسی نکنم، بلکه احساس کردم باید روایت آدمها را از نگاهشان به این مراسم ثبت کنم؛ عاری از سن و سال، قومیت یا طرز تفکرشان.
برخی روایتها اربعین را سیاسی جلوه میدهند اما من سعی کردم آدمهای عادی و کنشهای معمولی را به تصویر بکشم، نه شخصیتها، نه مناسک خاص و نه نشانههای قومیتی. یکی از دلایلش این بود که همه گروههای شرکتکننده را نمیشناسم. کریممسیحی میافزاید: بیشتر به این فکر میکردم که چه چیزی در این مراسم در گذشته ایران وجود داشته.
به گمان من ایرانیها پیش از این که اربعین اتفاق بیفتد، برخی از این رسوم را داشتند، مثل سوگ سیاوش که برخی از نمادهای آن در اربعین و محرم وجود دارد. به نظرم بین این مراسم و سنتهای ما شکلی از پیوستگی وجود دارد، نه ما این فرهنگ را به آنها دادهایم و نه آنها به ما، بلکه یک مداومت در سنتها حس میشود. من به دنبال ایرانی بودن در اربعین میگشتم. میخواستم بگردم و ببینم اربعین و عاشورا چقدر ایرانی هستند، چه چیزهایی وام گرفته یا وام داده شدهاند. برای همین سعی کردم دور از مسائل سیاسی، روی آدمها متمرکز شوم.
*کلیساهای عراق
ارامنه، قرنهاست که به عنوان یک اقلیت دینی ـ قومی در عراق حضور دارند. کریممسیحی در سفر خود به عراق، به کلیساهای مرتبط با ارامنه عراق هم سر زد. او میگوید: قدیمیترین کلیسایی که در بغداد دیدم، متعلق به قرن شانزدهم میلادی بود. با صحبتهایی که در آنجا با دوستان ارمنی کردیم، قرار شد تمامی کلیساهای عراق از شمال تا بصره که جنوبیترین کلیسای ارامنه در آن قرار دارد را مستندنگاری کنم.
وی میافزاید: ارامنه در عراق بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر جمعیت دارند که بعد از سرنگونی صدام و فشارهایی که به آنها آمد، برخی مهاجرت کردند. با این حال، نوع کلیساهایشان بسیار جالب بود. همان طور که در کلیساهای ایران، رگههای معماری ایرانی را میبینیم، آنجا نشانههایی از تمدن میانرودان در کلیساها وجود دارد. روی در و دیوارها به زبان عربی و ارمنی، دعا نوشته شده و ساختار داخلی کلیساها کمی با آنچه در ایران میبینیم، متفاوت است.
*تیسفون، دروازه تمدن ایران
سفر به شهر «سلمان پاک» و بازدید از تیسفون، بخش دیگری از سفر این عکاس ایرانی به عراق بود.
کریممسیحی از بی توجهی به این بنای فاخر نگران است و میگوید: احساس میکنم شاید تعمدی در بیتوجهی به طاقکسری وجود داشته باشد. به نظرم در نگاه عراقیها تیسفون، دروازه متجاوزین به عراق بود و البته این یک واقعیت تاریخی است. انگار چندان دوستش ندارند. اما باید بگویم ما هم بناهای زیادی از اعراب یا مغولها در ایران داریم، نمیتوانیم بگوییم چون آنها حمله کردند، پس این بناها را تخریب کنیم. خوشبختانه جامعه عراق، افراد تحصیلکرده و فرهیخته زیادی دارد که قدر این بنا را میدانند. تیسفون، دروازه ایران فرهنگی است. نباید سیاسی نگاه کنیم که امپراتوری ساسانی بوده یا هر سلسله دیگری، آنجا دروازهای است که نشان میدهد تمدن ایرانی تا کجاها پیش رفته بود.
وی ادامه میدهد: از بغداد که به سمت سوریه میروید، شهر «هترا» یک شهر اشکانی و پیش از ساسانی را میبینید. به نظرم حتی اگر دولت عراق مایل نیست یا امکان نگهداری از آن را ندارد، دولت ایران باید حفظ و مرمت بناهای مرتبط با تمدن ایران را وظیفه خود بداند و به خوبی انجام دهد. همان طور که تختجمشید، تاج و نشان اصیل هخامنشی یا زیگورات چغازنبیل، نشان اصالت دوره ایلامی به شمار میآید، از نظر من بزرگی و اصالت ساسانیان، با طاق کسری نشان داده میشود.
وقتی در مقابل این بنا میایستیم و آن را مثلا با کاخ اردشیر در فیروزآباد مقایسه میکنیم، شکوه آن غیرقابل وصف است. اولین بار بود که من در یک بنای خشتی، زیر یک طاق ایستاده بودم و با این که مرمت نشده و پر از داربست بود، زیر آن داربستها خودم را شبیه مولکول میدیدم. این تاج و چشم و چراغ تمدن ایران است، چه در عراق باشد یا نه. وی تأکید میکند که لازم است حاکمیت ایران، بخشی از مرمت و احیای آن را برعهده بگیرد.
هربرت کریممسیحی در پایان گفتگوی خود میگوید: وقتی در تیسفون عکاسی میکردم، متوجه شدم بسیاری از ایرانیانی که برای زیارت به عراق آمده بودند، پرسانپرسان خود را به آنجا رساندهاند. زائران اربعین از بغداد به سلمان پاک آمده بودند تا طاق کسری را ببینند. البته اجازه ورود به آنها داده نمیشد ولی ایرانیان از پشت دیوارهای سیمانی، آن را به عنوان نشانهای از ایران بزرگ تماشا میکردند.