صداوسیما ی طراز جمهوری اسلامی ایران؛ صدای همه مردم، نه یک جناح
در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با نبردی تمامعیار در میدان رسانهای روبهرو است، بار دیگر عملکرد سازمان صدا و سیما در مرکز توجه قرار گرفته و ضرورت بازتعریف جایگاه این رسانه با توجه به معیارهای انقلاب اسلامی احساس میشود.

«روزنامه آرمان امروز» گفتوگویی را با محمد صادق جوادی حصار منتشر کرده است؛
در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با نبردی تمامعیار در میدان رسانهای روبهرو است، بار دیگر عملکرد سازمان صدا و سیما در مرکز توجه قرار گرفته و ضرورت بازتعریف جایگاه این رسانه با توجه به معیارهای انقلاب اسلامی احساس میشود.
در هفتههای گذشته و بهویژه همزمان با جنگ ۱۲ روزه اخیر در منطقه، نقش و عملکرد صدا و سیما محل گفتوگو و چالش بوده است. هرچند حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان اصلی این سازمان، برای مدتی موجی از همدلی و حمایت عمومی از رسانه ملی را بهدنبال داشت، اما این مسئله باعث نشد که انتقادات گسترده نسبت به ساختار، رویکرد و کارکردهای آن فروکش کند.
طی سالهای گذشته، سازمان صدا و سیما بارها هدف نقد فعالان سیاسی، فرهنگی و حتی برخی مسئولان نظام قرار گرفته است. در جریان انتخابات، نحوه پوشش اخبار و برنامههای مرتبط با کاندیداها مورد انتقاد بوده و همواره این سوال مطرح بوده که آیا این سازمان توانسته است در قامت یک رسانه ملی، به رسالت خود عمل کند یا خیر.
یکی از اصلیترین محورهای انتقاد به صدا و سیما، تکصدایی در برنامهسازی و عدم توجه به تنوع سلایق و دیدگاهها در جامعه است. برخی منتقدان این نهاد را نه «رسانه ملی» که «رسانه میلی» مینامند؛ اصطلاحی که ناظر بر رویکرد جناحی و نادیده گرفتن صداهای مختلف سیاسی، قومی و فرهنگی در رسانه رسمی کشور است.
با توجه به این واقعیتها، پرسش مهمی که اکنون باید به آن پاسخ داد این است که: «صدا و سیمای تراز جمهوری اسلامی ایران» چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ در دورهای که جنگ نرم و عملیات روانی یکی از ارکان تهدید علیه کشور بهشمار میرود، آیا صدا و سیمای فعلی توان مقابله مؤثر با این هجمهها را دارد؟
کارشناسان معتقدند رسانهای که بخواهد در تراز ملی عمل کند، باید از نظر فنی، محتوایی، انسانی و ساختاری توانمند باشد؛ نگاهی ملی به مسائل داشته باشد، و با اتکا به منافع عمومی، به موقع و قاطع در عرصههای مختلف حضور یابد. چنین رسانهای باید بتواند ارزش افزوده برای کشور تولید کند و مرجعیت رسانهای خود را حفظ و تثبیت نماید.
از سوی دیگر، سازوکار نظارت بر این نهاد نیز محل بحث است. شوراهای ناظر بر صدا و سیما اگر متشکل از دیدگاههای متنوع و مستقل نباشند، عملاً نمیتوانند ضامن حرکت این سازمان در مسیر منافع ملی باشند.
با توجه به شرایط کنونی، شاید زمان آن فرا رسیده که تعریفی جامع، دقیق و روزآمد از رسانهای در تراز ایران ارائه شود؛ رسانهای که نه درگیر سیاستزدگی و تکصدایی، بلکه متعهد به حقیقت، تنوع فرهنگی، وحدت ملی و منافع مردم باشد.
محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی و سخنگوی حزب اعتماد ملی، با انتقاد از عملکرد صداوسیمای جمهوری اسلامی، تأکید دارد که رسانه ملی نهتنها نتوانسته بازتابدهنده صداهای متکثر در جامعه باشد، بلکه به بلندگوی یک جریان خاص بدل شده است. او در گفتوگو با آرمان امروز از نقش انکارناپذیر رسانهها در رضایت یا نارضایتی عمومی سخن گفت و تصریح کرد که ناکارآمدی سیاستگذاری رسانهای در کشور، از عوامل مهم تشدید شکاف اجتماعی و نارضایتی شهروندان بوده است.
جوادیحصار با اشاره به کاهش اعتماد عمومی به صداوسیما گفت: «اگر صداوسیما واقعیتهای جامعه را همانطور که هست به تصویر میکشید، اساساً امکان شکلگیری و گسترش رسانههای رقیب یا خارجی فراهم نمیشد. رسانههای بیگانه از خلأیی استفاده کردند که خود صداوسیما ایجاد کرد؛ آنها نارضایتیهای موجود را دریافت و بهسوی مخاطب ایرانی بازتاب دادند.»
او ادامه داد: «وقتی تلویزیون در پخش فیلمهای سینمایی یا مسابقات فوتبال –که امکان سانسور در آن وجود ندارد– مخاطب میلیونی دارد، این یعنی مردم هنوز رسانه را دنبال میکنند؛ اما نه هر رسانهای، بلکه رسانهای که به آنها دروغ نگوید.»
سخنگوی حزب اعتماد ملی معتقد است: «اگر رسانه ملی بستری فراهم کند که منتقدان و حتی مخالفان بتوانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند، چرا باید کسی سراغ رسانههای خارجنشین برود؟ صداوسیما باید فرصتی برابر برای همه جریانهای سیاسی، اجتماعی و فکری فراهم کند. هیچکس نباید بابت نقد، مجازات یا حذف شود؛ اگر این اصل رعایت شود، دیگر انگیزهای برای گفتوگو با رسانههای بیگانه باقی نمیماند.»
جوادیحصار با اشاره به نمونهای از تبعیض در نظام اداری گفت: «در یکی از شهرستانهای خراسان، خانم معلم جوانی را تنها بهدلیل لاک زدن و نمایان بودن مقدار اندکی از موی سرش از کار تعلیق کردهاند. این فرد، که از خانوادهای آسیبدیده و در آستانه ازدواج بوده، با این تصمیم گزینشی، زندگیاش بهکلی مختل شده است. چرا باید یک معلم زن در مدرسه دخترانه با چنین برخوردی مواجه شود، اما در پایتخت به رفتارهای مشابه چشمپوشی شود؟»
او با بیان اینکه «رسانه ملی حتی بازتابدهنده دیدگاههای متنوع جریانهای انقلابی هم نیست»، گفت: «تعداد زیادی استاد دانشگاه، روحانی، محقق و فعال سیاسی بارها هشدار دادهاند که صداوسیما راه نادرستی را میرود؛ اما هیچ تغییری حاصل نمیشود. سیاستگذاری رسانهای به گونهای است که تنها یک قرائت خاص از دین، امنیت و انقلاب در آن مجال بروز دارد.»
جوادیحصار با تمجید از تلاشهای برخی بدنه صداوسیما، تأکید کرد: «نیروهای شریف و تلاشگر زیادی در این مجموعه مشغولاند، اما مشکل اصلی به سیاستگذاری بازمیگردد. سیاستگذاری غلط رسانه ملی را از رسالت واقعیاش که رساندن صدای مردم است، دور کرده است. اگر همین صداوسیما در بزنگاههایی چون حمله به ساختمان شیشهای در فلسطین، شجاعت یک زن خبرنگار ایرانی را بهدرستی بازتاب میدهد و تحسین عمومی را برمیانگیزد، چرا نباید در سایر حوزهها نیز چنین عملکردی داشته باشد؟»
این فعال سیاسی در پایان گفت: «اگر همه نهادها –از صداوسیما گرفته تا دستگاه قضایی و اجرایی– پاسخگو باشند و در برابر نقد منطقی مصونیت نداشته باشند، عملکرد آنها بهطور طبیعی بهبود پیدا میکند. رسانه باید آینه تمامنمای جامعه باشد؛ چه آنکه اگر مردم باور کنند که تلویزیونشان، واقعی و ملی است، دیگر نیازی به رسانههای دیگر نمیبینند.»