لزوم ترمیم آسیب های روانیِ جنگ
جامعهای که در آتش جنگ سوخت، تنها زخمهای جسمانی او التیام پیدا نخواهد کرد، بلکه مشکلات روانی جامعه نیز تشدید می شود.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
جامعهای که در آتش جنگ سوخت، تنها زخمهای جسمانی او التیام پیدا نخواهد کرد، بلکه مشکلات روانی جامعه نیز تشدید می شود. اضطرابِ فراگیر، فروپاشی اعتماد اجتماعی و اختلالاتِ ماندگارِ روانتنی، سایههای سنگینِ درگیریهای نظامی بر ذهن انسان تا مدت ها می ماند. همین دیروز بود که مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران تجاوز نظامی اخیر اسرائیل را یک فاجعه زیستمحیطی و روانی برای تهران توصیف و بر ضرورت بررسی دقیق خسارات وارد شده تاکید کرد. او در ادامه گفت: «آسیبهای روحی به سالمندان، کودکان و خانوادهها بسیار جدی است و امنیت روانی مردم تهران خدشهدار شده است. این وضعیت به دلیل حمایت برخی قدرتهای جهانی از اسرائیل ایجاد شده و قابل پذیرش نیست.»
اما راههای فردیِ مقابله از «مدیریت استرس در بحران» تا «بازسازی امید در پساجنگ»، چراغهایی است که میتوان در تاریکترین لحظات روشن نگه داشت. اینجا هم جنگ تمامشدنی نیست، هم امید. روانشناسان شاید خون و جراحت نبینند، اما در اتاق مشاوره، زخم های روانی و تروماها را التیام می دهند. نازنین اصغری، روان درمانگر، سالهاست، با گوش دادن به دردها و رنج ها وگفتگو با مراجعانش، مشکلات روانی آنها را درمان می کند. اتاق درمان، مکان رهایی از بندها و ترسها و آشفتگیهای ذهن و روان است. جایی که می گویی و میشنوی و برای بغرنج ترین چالشها راه حل پیدا میکنی. گاهی در اتاق درمان چشم در چشم آدمهای غایب زندگیت که هر لحظه در درونت با آنها در جنگی و یا با تاریک ترین خاطراتت با کمک درمانگر روبرو می شوی و با کمک او بر همه این رنجها فائق می آیی. رنجهایی که گاهی خود هیچ نقشی در ایجاد آنها نداشتیم. اما گاهی این درد و رنج فردی نیست، جمعی است. گاهی تمام افراد یک جامعه در نتیجه حادثه ای مثل جنگ، دچار تروما می شوند. در این شرایط باید برای همه افراد جامعه بدنبال درمان بود. دکتر نازنین اصغری، روان درمانگر، در خصوص، خود مراقبتی در زمان بحران جنگ و پس از آن مواردی را بیان می کند و می گوید: «در هر جامعه ای وقوع جنگ نه تنها ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه اثری عمیق و حتی ماندگار بر روان انسان ها به جای خواهد گذاشت. بحران جنگی یکی از شدیدترین انواع بحران هایی است که می تواند توازن روانی فرد و جامعه را دچار اختلال کند. در چنین شرایطی احساس ناامنی، ترس از اینده، جدایی های ناخواسته و از دست دادن دلبستگی ها(عزیزان، اموال و دارایی و سایر) به احساساتی رایج و گاه مزمن تبدیل می شود. اصغری جنگ را تجربه تکراری جامعه ایرانی میداند و تاکید می کند: در بافت تاریخی ایران تجربه جنگ تحمیلی هشت ساله، و همچنین تنش های منطقه ای اخیر بارها جامعه را در معرض چنین بحران هایی قرار داده است. از نظر روانشناسی بحران وضعیتی است که فرد با یک رویداد یا موقعیت چالش برانگیز ناگهانی و غیرمنتظره مواجه می شود که باعث ایجاد احساس تهدید یا خطر می شود و توانایی او در کنار آمدن موثر و کارا ، تحت فشار قرار می گیرد. در این دوره ، وضعیت روانشناختی و عملکردی فرد مختل می شود و احساساتی در هم تنیده مانند اضطراب، غم، ناامیدی، پوچی، حسرت، احساس گناه و... تجربه خواهد شد .»
اما مفهومی دیگر به نام تروما در حوزه روانشناسی وجود دارد که طی سالیان اخیر بارها از سوی متخصصان این حوزه شنیده شده است. او در ادامه به ارائه تعریفی از تروما در تجربه اجتماعی می پردازد و ابراز می دارد: تروما به تجربه ای اطلاق می شود که فرد در آن با رویدادی شدیدا تهدید آمیز، دردناک یا وحشتناک رو به رو می شود و این تجربه توانایی روانی فرد را برای مقابله با آن، به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. تروما ممکن است به احساس ناامنی، ترس، بی پناهی و از دست دادن کنترل منجر شود و اثرات آن ممکن است طولانی مدت باشد. یکی از تروماهایی که ممکن است فرد در طول زندگی تجربه کند ترومای جنگ است.( بحران ممکن است بدون تروما رخ دهد اما تروما معمولا با تجربه ای بسیار شدید و آسیب زننده همراه است)روانشناسان باور دارند بحران میتواند به تروما تبدیل شود و زمینه ساز آسیب های گسترده ی روانی مانند اختلالت اضطرابی، اختلال افسردگی ، اختلال استرس پس از سانحه، فروپاشی اعتماد اجتماعی و… شوند. در انتها باید بدانیم جنگ تنها در میدان نبرد پایان نمی یابد، آثار روانی آن تا سال ها پس از خاموش شدن گلوله ها، در ذهن و جان انسان ها باقی می ماند. از نگاه روانشناسی، هر مرحله از جنگ چه در دوران درگیری چه در دوران آتش بس و چه در دوره بازسازی پس از آن نیازمند مداخلات دقیق و چند لایه برای حفظ سلامت روان افراد و جامعه است. بی توجهی به ابعاد روانی بحران جنگ می تواند به گسترش پدیده هایی چون افسردگی جمعی، خشم پنهان، فروپاشی روابط اجتماعی و تکرار خشونت در اشکال دیگر بینجامد. در این میان نقش افراد در حفظ تعادل روانی خود و اطرافیانشان بسیار کلیدی است. یادگیری مهارت های مقابله با استرس، حفظ روابط انسانی و پردازش هیجانات و مراجعه به روانشناسان متخصص نه تنها باعث بهبود فردی می شود، بلکه بازسازی روانی جامعه را سرعت می بخشد.
در نهایت بازماندن از آسیب جنگ، تنها به معنای زنده ماندن نیست، بلکه به معنای یادگیری زندگی با رنج، رشد از دل بحران و ساختن دوباره ی امید در ویرانه های روانی جنگ است. جامعه ای که به سلامت روان اولویت دهد، حتی در تاریک ترین روزها، بذر تاب آوری و بازآفرینی را در دل خود حفظ خواهد کرد. ما به گواه تاریخ، از پس بحرانها، جنگها و تاراج ها و غارتها سربلند بیرون آمدیم و دوباره و دوباره نغمه آبادی و آزادی سر می دهیم.
نازنین اصغری، روان درمانگر: بررسی پیامدهای روانی بحران جنگی، به ویژه در شرایطی که تهدیدهای نظامی در حال گسترش هستند ضرورتی انکارناپذیر است. درگیر شدن در جنگ به ویژه برای غیرنظامیان با حس دائمی تهدید، ناامنی و از دست دادن همراه است. افراد به طور ناگهانی با تغییرات جدی در سبک زندگی، از دست دادن عزیزان، مهاجرت اجباری، محدودیت منابع و خطر مرگ مواجه می شوند. این شرایط باعث ایجاد طیفی از واکنش های روانی از جمله:
دوران جنگ
ترس و اضطراب شدید، اختلال خواب و تغذیه، افسردگی و ااحساس بی پناهی ، اختلال استرس حاد و PTSD، فروپاشی روابط اجتماعی و کاهش اعتماد به دیگران، پرخاشگری، رفتارهای تکانشی یا انزواطلبی. البته در کودکان و نوجوانان آثار روانی جنگ می تواند ماندگارتر و عمیق تر باشد و در نبود مداخلات حمایتی باعث آسیب های رشدی، تحصیلی و اجتماعی شود.
او در ادامه گفتگو بعنوان یک روان درمانگر با سالها تجربه در این زمینه، به ارائه راه حل های روانشناختی که افراد می توانند در هر سه دوره( در حین جنگ- گذار- پس از جنگ) به صورت خودجوش و فردی از آن بهره ببرند می پردازد: مدیریت استرس روزانه: تنفس عمیق، مراقبه کوتاه و نوشتن احساسات روزانه، اجتناب از پیگیری مداوم و بیش از حد اخبار جنگی و محدودسازی رسانهای،
موارد روزانه: حتی در شرایط بحرانی برنامه خواب، غذا و فعالیت بدنی ساده را حفظ کنید ایجاد روتین برای کودکان منجر به احساس امنیت می شود. حفظ ارتباط انسانی: تماس روزانه با خانواده و دوستان برای تخلیه هیجانی، اجازه ندهید احساس تنهایی و قطع ارتباط بر روان شما غلبه کند، مراقبت از سلامت جسمانی: مصرف آب کافی، غذاهای سالم و حتی انجام حرکات ورزشی ساده در منزل، توجه کنید سلامت جسمی با وضعیت روانی ارتباط مستقیم دارد.
پناه دادن به کودکان: با زبان ساده و صادقانه اما بدون ترساندن وضعیت را برای کودکان توضیح دهید، بازی با کودک و گوش دادن به نگرانی های او
دوره گذار
آگاه سازی از علایم آسیب روانی ، تا مدتی بعد از گذر از دوره فعال جنگ علایم اولیه که قبلا به آن اشاره شد باقی خواهد ماند و با تاکید بر شفقت به خود فرصت پذیرش را به خود بدهید. البته اگر طی زمان دچار بی خوابی، کابوس، احساس بی احساسی یا خشم غیرقابل کنترل هستید باید از متخصص کمک بگیرید. سوگواری سالم و برای از دست رفتگان عزاداری کنید، احساسات خود را سرکوب نکنید. با نوشتن نامه برای عزیز از دست رفته یا صحبت با دیگر بازماندگان به تخلیه روانی خود کمک کنید.
شروع گفتگو با دیگران: در جمع های خانوادگی یا دوستانه درباره تجربیات جنگی خود صحبت کنید. بیان تجربیات باعث احساس رهایی از احساس انزوا و کاهش اضطراب می شود
کمک به دیگران: کمک های کوچک مثل همدردی با دیگران یا مشاکت در امور داوطبانه به افزایش حس کنترل و معنا کمک می کند. افزایش فعالیت های مثبت: به هنر، نوشتن، آشپزی یا هر فعالیت آرام بخش که خاص شماست، مشغول شوید. ذهن باید به تدریج از وضعیت هشدار خارج شود.
دور پس از جنگ
درمان و مراقبت بلندمدت: اگر هنوز از کابوس، ترس، گوش به زنگی، بی خوابی و افسردگی رنج می برید، حتما کمک تخصصی بگیرید. بدانید که درمان مشکلات روانشناختی جنگ نیازمند صبوری است.
بازسازی روابط اجتماعی: دوباره با دوستان، همسایه ها و جامعه ارتباط برقرار کنید. اعتمادسازی اجتماعی، تدریجی است اما ضرورتی برای ترمیم است. روایت نویسی شخصی: خاطرات دوره جنگتان را بنویسید. حتی اگر مثل یک دفترچه کوچک خاطره به یادگار بماند. روایت نویسی به پردازش و تخلیه روانی کمک خواهد کرد.
ایجاد امید و معنا: روی آینده تمرکز کنید، هدف گزاری دوباره داشته باشید( تحصیلی، کاری، خانوادگی)، از دل فاجعه معنا بسازید. این یکی از قوی ترین شیوه های ترمیم روان است.
آموزش به نسل بعدی: از رنج ها درس بگیریم و آن را به نسل بعد انتقال دهیم. آگاهی دادن باعث رشد حافظه جمعی می شود و احتمال تکرار جنگ را کاهش میدهد.