فرزندآوری با بخشنامه امکانپذیر نیست
برای تسهیل موضوع ازدواج و فرزندآوری برنامههای زیادی در کشور پایهگذاری و سیاستهای مختلفی در پیش گرفته شده است، اما همچنان میبینیم که در این مقوله خیلی موفق نبودهایم و به بسته شدن پنجره جمعیتی نزدیک و نزدیکتر میشویم. مشکل کجاست و باید چه راهکاری پیش بگیریم تا در مدت زمانی کوتاه بتوانیم به بهترین نتیجه دست یابیم؟

روزنامه ایران گفتگوئی را با دبیر ستاد جوانی جمعیت و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کرده است:
برای تسهیل موضوع ازدواج و فرزندآوری برنامههای زیادی در کشور پایهگذاری و سیاستهای مختلفی در پیش گرفته شده است، اما همچنان میبینیم که در این مقوله خیلی موفق نبودهایم و به بسته شدن پنجره جمعیتی نزدیک و نزدیکتر میشویم. مشکل کجاست و باید چه راهکاری پیش بگیریم تا در مدت زمانی کوتاه بتوانیم به بهترین نتیجه دست یابیم؟
در ستاد ملی جمعیت، سیاست تسهیلگری و رفع مشکلات در زمینه ازدواج و فرزندآوری به صورت جدی در پیش گرفته شده، اما در زمینه تسهیلات موضوع این است که باید سر جای خودش استفاده شود؛ اتفاقی که تاکنون به طور کامل انجام نشده است. تسهیلات در این حوزه باید در اختیار افرادی قرار گیرد که میخواهند ازدواج کنند و دنبال مسکن هستند یا مشکلات اقتصادی دارند؛ یعنی باید افرادی که دوست دارند تشکیل خانواده دهند و ازدواج کنند ولی به لحاظ اقتصادی مشکل دارند، در اولویت سیاستگذاریها و دریافت تسهیلات قرار گیرند. برای حل مسأله جمعیت، اولین گامی که باید به آن پرداخته شود، موضوع شکلگیری ازدواج است. بیتردید ابتدا باید ازدواج خوبی شکل بگیرد، خانواده تشکیل شود و بعد توقع فرزندآوری داشته باشیم. وقتی حلقه اولیه یعنی مسأله ازدواج، خیلی دیرهنگام اتفاق میافتد و بعد هم با مشکلات بسیاری همراه است، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم چند فرزندی در خانوادهها رواج پیدا کند.
در حال حاضر آماری از میانگین سن ازدواج دختران و پسران منتشر شده است؟
هماکنون سن ازدواج دختران به دهههای ۳۰ و پسران در اواخر ۳۰ و اوایل ۴۰ سالگی رسیده است. همین ارقام نشان میدهد عمر بارداری هم کوتاه شده است، پس بیشترین تمرکزی که میتوانیم داشته باشیم این است که ازدواج را تسهیل کنیم. پیرو سؤال قبل اگر حمایتی میخواهد، انجام و خانواده تشکیل شود و باید حمایتها و تسهیلاتی هم مانند ارائه مسکن و وام را در نظر گرفت.
زنان در جامعه امروز تمایل زیادی به فعالیت و حضور در مشاغل بیرون از خانه دارند، چگونه میتوانیم با وجود این موضوع شاهد افزایش نرخ فرزندآوری باشیم؟
حتماً باید وفاقی بین زن اجتماعی و مادر به وجود بیاید. این موضوع خیلی مهم است. نباید زن را جداگانه فقط با شرایط و جایگاه اجتماعی رتبهبندی کنید و در عین حال این توقع را داشته باشید که وظیفه مادری را هم به درستی انجام دهد. اینجاست که امکان روبهرو شدن با تناقضات بالا میرود، چون گاهاً در سبک زندگی مدرن با سرعتی که مدرنیته دارد، افراد در جستوجوی پیشرفت روزافزون هستند و از هر آنچه در مسیر پیشرفت، سرعت آنها را کم کند، روی برمیگردانند و سراغ آن نمیروند. یکی از مواردی که ممکن است سرعت پیشرفت زن مدرن را کم کند، فرزندآوری و وظیفه مادری است. پس اگر میخواهیم در کشور زنان دارای مهارت و با توسعه فردی بالایی باشند و مادری با کیفیت هم در کنار اینها داشته باشیم، باید حتماً تمهیداتی برای زنان بسنجیم؛ زنانی که میخواهند هم مادر خوب و هم در کنار آن یک کارمند خوب، عضو هیأت علمی خوب و یک اندیشهورز عالی باشند، اما شرایط برایشان مهیا نیست. چطور میشود که بگوییم زنان در بهترین دانشگاهها برای هیأت علمی فقط تا ۴۰ سال فرصت دارند و هر سال هم باید مقالههای علمی ارائه دهند تا ارتقا پیدا کنند، بعد هم از همان زن توقع داریم حتماً دو یا سه بچه هم داشته باشد. این زن نمیتواند همه این کارها را با هم انجام دهد، این موارد با یکدیگر در تناقض هستند و دستیابی به هدف را دشوار میکند.
به نظر شما اولویت دختران چیست؟ حس مادری حسی است که در طبیعت زن نهفته، آیا این احساس در جامعه امروز رو به افول گذاشته است؟ برخی معتقدند زنان در مقوله کاهش نرخ فرزندآوری مقصر هستند. آیا اصلاً میتوان چنین برداشتی از موضوع داشت؟
نهاد خانواده از نهادی اجتماعی به فردی در حال تغییر است. زنان دچار یک پارادوکسیکال در نقشها شدهاند. با نگاهی که به زنان داریم و تغییر سبک زندگی آنها، اولویت دختران دیگر ازدواج و مادر شدن نیست. یکی از بزرگترین موضوعات این است که جمعیت، تنها امری زنانه نیست و کاهش جمعیت را نباید فقط بر دوش زنان گذاشت. موضوعی هم که مطرح میشود این است که فرزندآوری امری در متن خانواده است و نه دولتی و عاملی برای حفظ کشور. انسان همواره دنبال این است که بعد از خود چیزی به جا بگذارد، مانند هنرمند نقاشی که تابلویی خلق میکند یا هنرمند مجسمهسازی که تندیسی میآفریند، تولید مثل هم به جا گذاشتن میراثی برای بقا بوده اما امروز این مقوله ارزش چندانی ندارد.
برخی بر این نظر پافشاری میکنند که با رشد علم و تکنولوژی، به عنوان مثال روباتها و هوش مصنوعی میتوانند جایگزین نیروی کار جوان باشند و چه بسا از نیروهای جوان هم بهتر و باکیفیت و دقت بالاتری کار کنند. این بدان معناست که چندان نباید نگران کاهش جمعیت باشیم؟ آیا در آینده روباتها میتوانند همانند نیروهای جوان کار کنند و مفید باشند؟
کاهش جمعیت مشکل خانوادههاست. از سویی، روباتها نمیتوانند با پیشرفت علم، فرهنگ را از نسلی به نسل دیگر منتقل کنند. یک روبات نمیتواند درکی از مسائل فرهنگی جامعه داشته باشد. مادری، مهارت است؛ کاری تخصصی که باید جایگاه مشخصی داشته باشد تا زنان، مادری را سقفی شیشهای برای رسیدن به جایگاههای بالا و شکوفایی در جامعه ندانند و از این طریق در کنار تربیت مناسب، بتوانند فرهنگ کشور را نیز به نسلهای بعد منتقل کنند.
ما در زمینه جمعیت قوانینی در کشور داریم، اما حالا میبینیم قوانین موجود نتوانسته کاری از پیش ببرد. در اینجا به راحتی میتوانیم نتیجه بگیریم که یک جای کار در مورد قوانین مربوط به حوزه جمعیت میلنگد. به نظر شما قانون به چه اصلاحاتی در این حوزه نیاز دارد تا بتواند در افزایش آمار فرزندآوری کمک کند؟
قانون مشکلاتی دارد و بیشترین حمایت را روی فرزندان سوم به بالا گذاشته است، اما در حال حاضر بیشترین اولویت خانوادهها فرزند اول و دوم است. در واقع اصلاً آن قشری که روی آنها برای ارائه تسهیلات و برنامهریزیهای مختلف مانور داده است، در اولویت نیستند.
آمارها در این حوزه چه روایتی دارند؟
بر اساس آمارهای موجود، بیش از ۵۰ درصد از افرادی که در طیف فرزندآوری قرار دارند، نمیخواهند بچهدار شوند، اما ۴۰ درصد میخواهند بچهدار شوند، طیف بالایی از این افراد هم دانشجو هستند. پس نیاز امروز حوزه جمعیت با جامعه آماری معلوم است و باید برای این طیف قانونگذاری و برنامههای درست پیادهسازی شود. در حال حاضر ۳۰ درصد از خانوادهها فقط یک فرزند دارند، برای این ۳۰ درصد هم باید برنامهریزی و تسهیلات ارائه شود. متأسفانه هماکنون سیاستگذاریها برای فرزندان به درستی انجام نشده است و باید اصلاح و بازنگری صورت گیرد.
بیمهها چطور؟ آنها هم میتوانند تا اندازهای مؤثر باشند اما چندان فعالیتی در حوزه بیمهها نمیبینیم و اکثر خانوادهها از این موضوع شکایت دارند.
قوانینی که در بیمه وجود دارد باید اصلاح شود. هرچند هنوز قانون بیمه هم برای فرزند پنجم اصلاح نشده است. باید با کمک بیمهها، سرمایه و اعتماد اجتماعی بالا برده شود.
تسهیلاتی مانند ارائه وام ازدواج و فرزندآوری چطور؟ ما همچنان افرادی داریم که با وجود نیاز مالی نمیتوانند به دلایلی مانند معرفی ضامن، وام دریافت کنند.
بله، درست است. خیلی از افرادی که مشمول دریافت وام و تسهیلات هستند، موفق نشدهاند تسهیلات بگیرند. در واقع کسانی که وام نگرفتهاند، نمیتوانند مدارکی مانند ضامن یا کسر از حقوق بیاورند. فردی که از قشر کارگر است و روزمزد کار میکند و به دریافت تسهیلاتی مانند وام نیاز دارد، چطور میتواند مدارک مورد نیاز را تهیه کند؟ در نهایت هم وقتی قوانین سخت است، نمیتوان نتیجه مثبتی گرفت. وقتی میگوییم با فرزندآوری زمین میدهیم، بعد در تهران یا شهرهای بزرگ و مراکز استان نمیتوانیم زمین را در محدوده شهری مناسبی تهیه کنیم و به عنوان مثال در پایتخت، ته فیروزکوه داده میشود، افراد دلسرد میشوند. این زمین اصلاً نمیتواند انگیزه مثبتی باشد و امید را افزایش دهد و بار اقتصادی را از روی دوش افراد بردارد. چنین تسهیلاتی نمیتواند در امر ازدواج یا فرزندآوری موفق عمل کند.
همیشه در مسائل مختلف با پیچیدگیهای اجتماعی، میتوان از مدل کشورهای موفق استفاده کرد. چه کشوری در این مسأله موفق عمل کرده و چه برنامههایی باعث افزایش آمار جمعیت شده و سؤال مهم این است که آیا ما هم میتوانیم آن طرحها و سیاستگذاریها را در کشور پیاده کنیم؟
بله، اتفاقاً در این حوزه میتوانم کشوری آسیایی و موفق نام ببرم؛ ازبکستان در سه دهه توانسته است آمار جمعیتی خود را از نرخ منفی به ۳.۲ برساند.
چه فاکتورهایی برای افزایش نرخ فرزندآوری مورد توجه مسئولان ازبکستانی قرار گرفته است؟
در قدم اول به مباحث اقتصادی توجه ویژه شده است. ایجاد امنیت شغلی، حل مشکل مسکن و داشتن خانههای بزرگ و افزایش متراژ خانهها به ۷۰ متر به بالا و دو خوابه، از موضوعات مورد توجه ازبکستان بوده است. احساس امنیت روانی به لحاظ اقتصادی و در نهایت تقدیس جایگاه مادری و اهمیت دادن به زنان شاغل با احداث مهدکودک در محل کار و پرداختن به حوزههای تربیتی فرزندانِ مادران شاغل در این کشور مورد توجه ویژه سیاستگذاران حوزه جمعیت واقع شده؛ یعنی در حوزه تربیتی هم مادران نگران این موضوع بودند که با اشتغال، موضوع تربیت فرزندان دچار اختلال نشود، از این رو به این مورد هم دقت شده است. در مورد افزایش متراژ خانهها هم مسأله فرهنگی مطرح شده و دستور دادند خانهها در متراژهای بالای ۶۵ و ۷۰ متر و حتماً دوخوابه ساخته شوند. در نهایت با نگاهی کلی، پی میبریم این موارد دقیقاً در کشور ما هم از جمله دغدغههای خانوادهها به شمار میرود، پس با پیادهسازی چنین شیوههایی، ما هم میتوانیم نتایج مثبتی بگیریم.
باید چه بسترهایی در کشور فراهم شود تا بتوانیم مانند کشورهای موفق به حصول نتیجه دست یابیم و جلوی بسته شدن پنجره جمعیتی را بگیریم؟
ما در این زمینه قانون داریم. باید مواردی را که مورد نظر و راهگشا در این عرصه است به صورت مصوبه با مفادی به قانون اضافه کنیم تا تسهیلگری ایجاد شود و از زمان عقب نمانیم. تصویب قانون زمانبر است اما مصوبات در فرصتی کوتاه نتیجه مورد نظر را حاصل میکند. موضوع جمعیت جدی است و کنشگری میدانی را هم نباید در این عرصه از دست داد. بین افراد مجرد تا ۴۵ سال خیلیها میگویند اگر شرایط باشد، ازدواج میکنیم از همین یک جمله میتوانیم متوجه شویم که هنوز ازدواج اولویت فکری جوانان است. هر چقدر هم زندگیهای مجردی و انفرادی زیاد شده باشد، اما باز هم ازدواج در اولویت خواستههای جوانان قرار دارد. با این وجود، در قانون باید تسهیلات به آن دسته از جوانانی داده شود که دوست دارند تشکیل خانواده دهند اما به لحاظ اقتصادی شرایط آن را ندارند. به عنوان مثال یکی از راهکارهایی که برای ازدواج آسان میتوان در اختیار جوانها قرار داد، تالارهایی هستند که در سطح شهرها در حال خاک خوردن هستند، در حالی که میتوانند هر کدام از آنها هزینه سنگینی را از روی دوش جوانان در آستانه ازدواج بردارند. حالا بیش از یکهزار سالن در اختیار شهرداری و وزارت آموزش و پرورش است که میتواند در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد. ظرفیتهای متعددی در این حوزه وجود دارد و باید از آنها استفاده کرد. در عرصه جمعیت، فریاد همافزایی زده میشود ولی باز هم هر کس آهنگ خود را در حوزههای اجتماعی مینوازد. باید آهنگها با هم هماهنگ و همافزایی نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی بیشتر شود و استفاده از ظرفیتها هم گسترش یابد.
کلام آخر؟
خواستهها در جامعه ما از یک بانو، در تناقض با هم قرار دارند. در علم اجتماعی موضوعی وجود دارد که میگوید اهداف با وسایل باید منطبق باشد و اگر هدفها با وسایل اجتماعی منطبق نباشد، آسیبهایی را به همراه خواهد داشت. اهداف، برای رسیدن به پیشرفت در نظر گرفته شده است ولی وسایلی که در اختیار یک زن ایرانی قرار میدهیم متفاوت هستند. اگر هدف فرزندآوری است، باید اقداماتی انجام دهیم که منطبق با هدف مورد نظر باشد، چون همین نبود هماهنگیها میتواند چالشهای زیادی را با خود به همراه داشته باشد که با این شیوه، از هدف مورد نظر دور خواهیم شد.
گزارش مرکز آمار ایران
کاهش رشد جمعیت کشور به زیر یک درصد/ سیستان و بلوچستان بیشترین و خراسان شمالی کمترین رشد جمعیت را دارند
رشد جمعیت کل کشور رو به کاهش و مقدار آن به زیر یک درصد رسیده است.
در دوره پنج ساله ۱۳۹۵-۱۳۹۰ رشد جمعیت کل کشور برابر۱.۲۴ درصد بود، اما بر اساس آخرین برآوردهای جمعیتی، رشد جمعیت کشور در دورههای بعدی رو به کاهش گذاشته است.
به این ترتیب که در دوره ۱۴۰۰-۱۳۹۵ برابر ۰.۹۸درصد و در دوره ۱۴۰۵-۱۴۰۰ برابر۰.۷۲ درصد برآورد میشود.
از نظر استانی بیشترین رشد جمعیت در دوره ۱۴۰۵-۱۴۰۰ متعلق به استانهای سیستان و بلوچستان (۲.۰۳ درصد)، یزد (۱.۵۸ درصد)، هرمزگان (۱.۴۱ درصد) و کمترین مقدار متعلق به استانهای خراسان شمالی (۰.۱۵ - درصد)، لرستان (۰.۰۳- درصد) و همدان (۰.۰ درصد) است.
گزارش مرکز آمار ایران
تمایل جمعیت ایران به سمت سالمندی
نتایج پیشبینی انجام شده در دفتر جمعیت، نیروی کار و اقتصاد خانوار مرکز آمار ایران، نشان میدهد جمعیت ایران به سوی سالمندی متمایل میشود. در سال ۱۴۰۴ از هر ۱۰۰ نفر جمعیت ایران ۸ نفر در سنین ۶۵ سال و بیشتر هستند در حالی که در سال ۱۳۹۵ از هر ۱۰۰ نفر جمعیت کشور ۶ نفر در این سنین بودند.
در سال ۱۴۰۴، استان گیلان با سهم ۱۱.۶درصد، استان مازندران با سهم ۱۰.۶ درصد و استان تهران با ۹.۱ درصد سالمندترین استانهای کشور هستند. در مقابل استانهای سیستان و بلوچستان با ۳.۳ درصد، هرمزگان با ۴.۹ درصد و بوشهر با ۵.۸ درصد جوانترین استانهای کشور هستند.
همچنین بررسی وضعیت جنسیتی جمعیت ایران نشان میدهد در سال ۱۴۰۴ در ایران به ازای هر ۱۰۱ نفر مرد ۱۰۰ نفر زن حضور دارند. در سال ۱۴۰۴ استانهای یزد، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب با نسبت جمعیتی ۱۰۵.۲، ۱۰۳.۸ و ۱۰۲.۸ درصد بیشترین سهم و در مقابل استانهای خراسان جنوبی، اردبیل و سیستان و بلوچستان به ترتیب با مقادیر ۸۵.۲، ۸۸.۴ و ۸۸.۸ درصد کمترین سهم را به خود اختصاص دادهاند.
پیشبینی و بررسی وضعیت تعداد خانوارهای کشور نشان میدهد تعداد خانوارهای کشور رو به افزایش است. در سال ۱۴۰۳ تعداد خانوارهای کشور به بیش از ۲۸ میلیون رسیده است.
تعداد خانوار کل کشور نیز از ۲۴ میلیون و ۱۹۶ هزار خانوار در سال ۱۳۹۵ به ۲۸ میلیون و ۸۱ هزار خانوار در سال ۱۴۰۴ رسیده است. در همین سال تعداد خانوار شهری برابر ۲۲ میلیون و ۱۲۹ هزار و روستایی ۵ میلیون و ۹۵۲ هزار برآورد میشود.
در خصوص بُعد خانوار نیز باید تأکید شود که بعد خانوار در کشور در حال کاهش است. در سال ۱۴۰۴ بعد خانوار کل کشور ۳.۱ برآورد میشود که در مقایسه با سال ۱۳۹۵ به مقدار ۰.۲ کاهش یافته است.
در سال ۱۴۰۴ بیشترین بعد خانوار در استان سیستان و بلوچستان با مقدار ۳.۶ و کمترین در استان گیلان با مقدار ۲.۸ برآورد میشود.