یک سال پس از رئیسی
سقوط بالگرد دقیقاً خطای انسانی بوده است، یعنی خطای خلبان بوده است. اما اگر کسی ادعا دارد و میگوید که مثلاً خارج از این موضوع بوده است، بیاید و دلایل و استدلالهایش را ارائه کند و اسناد و مدارک بیاورد. چرا ما شک و شبهه در این بین ایجاد میکنیم؟

روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
یکسال پیش، ظهر چنین روزی بود که خبری شوکهکننده منتشر شد؛ خبری که حکایت از این داشت که بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی، پس از بازگشت از سد خداآفرین، در منطقه ورزقان دچار سانحه شده است؛ خبری که ابتدا در حد یک شایعه بود اما به سرعت رنگ واقعیت به خود گرفت تا چند ساعت پرهیاهو در عرصه خبر داخلی آغاز شد.
سرانجام صبح روز 31 اردیبهشت عملیات جستوجو نتیجه داد و به صورت رسمی اعلام شد که بالگرد پیدا شده و هیچکدام از سرنشینان آن، زنده نماندهاند. علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت سیزدهم اخیراً درباره آن روز گفته است: «بالگرد آتش گرفته و بدن ایشان [رئیسی] بسیار آسیب دیده بود. اینگونه نبود که ۱۰۰ درصد بدن را بتوانند منتقل کنند. بخش اعظمی از بدن در حرم رضوی دفن شد، اما بخشی از بدن در همان منطقه مانده و به نوعی با خاک منطقه آغشته شده است که همان محدوده را هم تجمیع کردند و به شکل یک قبر درآوردند.»
پس از انتشار خبر، تا مدتها گمانهزنیهای مختلفی درباره ماجرا ایجاد شده بود و مباحثی مانند ترور، دست داشتن اسرائیل، نقص فنی و... در ماجرا مطرح شد، روندی که منجر به این شد که 29 دیماه ستاد کل نیروهای مسلح اقدام به انتشار بیانیهای کرده و در آن بیاورد: «علت بروز سانحه برای بالگرد حامل آیتالله رئیسی و همراهان ایشان که به شهادت آنها منجر شد، صرفاً «شرایط پیچیده جوی و جغرافیایی منطقه» بوده که در گزارش نهایی این ستاد تصریح شده است و هیچیک از گمانهزنیها از جمله: نقص فنی، خرابکاری، ترور، انفجار، جنگ الکترونیک و مانند اینها به اثبات نرسید.»
حالا به یکسالگی آن روز رسیدهایم و بخشی از فضای کشور درگیر اولین سالگرد آن ماجراست. از یک طرف، چند روز پیش سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید اعلام کرده بود که 120 هزار مراسم در کشور به یاد سیدابراهیم رئیسی و همراهان گرفته خواهد شد و از سوی دیگر فضا برای ذکر یاد و خاطره و گفتن از ویژگیهای رئیسجمهور فقید، فراهم شده و بسیاری درباره او اظهارنظر میکنند؛ اظهاراتی که کلیدواژههایی مشترک داشته و به نوعی تاکید بر این است که او چهرهای خاص در میان مقامات جمهوری اسلامی بوده است.
البته در این میان، برخی هم هستند که جملاتشان از جنس دیگری است و بیشتر از اینکه بخواهند از سیدابراهیم رئیسی حرف بزنند، فرصت را غنیمت شمرده و به رقبای سیاسی حمله میکنند. مانند نطقی که ابراهیم رضایی، نماینده مجلس در جلسه روز یکشنبه انجام داد و به نام رئیسی، هر چه که خواست به مسعود پزشکیان و منصوبانش گفت: «درود بر رئیسی مظلوم که در عمل معتقد و ملتزم به وفاق بود و به نام وفاق توسعه نفاق نمیداد، درود بر روح بلند او که قومیتگرا نبود. از دین و نهجالبلاغه خرج نمیکرد. قتضیات اداری کشور را میدانست در مقابل بیگانگان نمایش ذلت نداشت و شأن ملت بزرگ ایران را در داخل و خارج رعایت میکرد، درود بر رئیسی که اطرافیانش کاسب و میلیاردر و دلال و کارچاقکن و فتنهگر و دوتابعیتی نبودند.» و یا محمد جمشیدی، معاون دفتر سیدابراهیم رئیسی که گفته بود: «مقام عالی وزارت خارجه (ظریف) به من گفت که «فلانی هرچی رئیس شما (شهید رئیسی) انسان است و رویکرد انسانی دارد، ما این را تجربه نکردیم در دولت خودمان».» در برابر البته موجی از انتقادات هم به این برگزاری مراسم یادبود رخ داده است؛ چهرههایی که هم از بعد سیاسی و هم از بعد استفاده از بودجه عمومی به این موضوع نقد داشتهاند؛ چنانچه عباس عبدی و احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی به این موضوع پرداختند.
مثلاً زیدآبادی در این زمینه نوشت:«گرامیداشت یاد مردگان سنت است و سنت پسندیدهای هم هست. گرامیداشت را میتوان با یک مراسم ساده و کمخرج برگزار کرد. چیزی بیش از آن، گرامیداشت نیست و هدفی فراتر از آن را دنبال میکند... روشن است که منظور از برپایی این میزان از مجالس و مراسم، یادبود معمول و متعارف برای درگذشتگان نیست و مقصودی فراتر از آن مدنظر برگزارکنندگان است. پرسش اما این است که چه مقصودی؟» وی در ادامه آورده است:«اگر مقصود معرفی مرحوم رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری نمونه برای کشور است که این مقصود با برگزاری مراسم پرحجم حاصل نمیشود و اگر به فرض محال حاصل هم شود چه نتیجهای دارد؟
اینکه دکتر مسعود پزشکیان راه او را ادامه دهد؟ یا اینکه مردم متقاعد شوند بعد از دور اول ریاستجمهوری آقای پزشکیان، به فردی با مختصات مرحوم رئیسی و تیم همراه او برای ورود دوباره به پاستور رأی دهند؟ اگر قرار به تشویق پزشکیان به ادامه راه مرحوم رئیسی است که اولاً، نیازی به این همه مراسم نیست و ثانیاً، چه نکته خاصی در کارنامه آن مرحوم بوده که الان ادامه یا تکرار آن توسط آقای پزشکیان دردی از دردهای بیشمار کشور را درمان میکند؟ اما اگر این حجم از مراسم، خیزی سیاسی برای بازگشت تیم مرحوم رئیسی به قوه مجریه در آینده است، به نظرم این اتفاق رخ نخواهد داد؛ زیرا ذائقه جامعه ایرانی هزاران فرسنگ از علایق و گرایشهای این طیف فاصله گرفته است.
آن یک بار هم عمدتاً از سر تصادف و جبر روزگار بود وگرنه نسبتی با شرایط ایران نداشت.» عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی نیز نوشته است:«حالا این جماعت را کاری ندارم جماعتی که شعار عدالت هم میدهند. ولی آقای پزشکیان حتماً توجیهی عقلی و شرعی و قانونی و اخلاقی برای این اتلاف منابع از جیب ملت دارند آن را اعلان نمایند. وفاق خوبه نه از جیب فقرا. آقای پزشکیان آیا شما خودتان حاضرید هزار تومان برای برگزاری چنین مراسمی کمک کنید؟» برای سخن پایانی به این موضوع نیز باید اشاره کرد که مردم اگر آن سازوکار و آن دولت را میخواستند قطعاً در میان آن کاندیداها به هر کسی غیر از پزشکیان رای میدادند؛ موضوعی که از سوی اصولگرایان گویا هنوز درک و پذیرفته نشده است.
به هر ترتیب در یکسالگی آن ماجرا، خبرنگار هممیهن نظر 5 اصولگرا را جویا شد. اسماعیل کوثری (نماینده مجلس دوازدهم و عضو کمیسیون امنیت ملی)، محمد سراج (نماینده مجلس دوازدهم و عضو کمیسیون اجتماعی)، منصور حقیقتپور (نماینده ادوار مجلس و عضو سابق کمیسیون امنیت ملی)، حسین کنعانیمقدم (دبیرکل حزب سبز ایران) و امیررضا واعظآشتیانی (عضو شورای مرکزی حزب موتلفه)، اصولگرایانی بودند که در این نظرخواهی به سه سوال مطرحشده، پاسخ دادند.
یک سال از ماجرای سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور و همراهانش میگذرد، با گذشت این زمان برداشت و تحلیل شما از آن ماجرا چیست؟
اسماعیل کوثری: من همان موقع با افرادی که در کار بالگرد خبره بودند، حرف زدم. مثلاً تقریباً هشت الی 9 روز از سقوط بالگرد گذشته بود که با امیر انصاری، فرمانده هوانیروز زمان جنگ و سردار علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه در جایی بودیم و درباره این موضوع صحبت میکردیم، اینها گفتند که سقوط بالگرد دقیقاً خطای انسانی بوده است، یعنی خطای خلبان بوده است. از آن به بعد هم ستاد کل که بررسی کرد به همین نتیجه رسید اما اگر کسی ادعا دارد و میگوید که مثلاً خارج از این موضوع بوده است، بیاید و دلایل و استدلالهایش را ارائه کند و اسناد و مدارک بیاورد.
چرا ما شک و شبهه در این بین ایجاد میکنیم؟ چنین حرکتهایی کار خوبی در بین مردم نیست. دشمن این را میخواهد که ما همیشه نسبت به هم بدبین باشیم و بگوییم مسئولین نمیخواهند واقعیتها را به مردم بگویند. آنها که شهید شدند و رفتند، ولی ما که اینجا هستیم باید با هم ید واحده بر علیه دشمن باشیم؛ دشمنی که از صهیونیستها حمایت میکند که مردم بیگناه را به خاک و خون میکشد و حتی اجازه نمیدهند غذا به آنها برسد.
منصور حقیقتپور: چیزی که اعلام شد برای ما قانعکننده نبود. از طرف دیگر وقتی که اسرائیلیها اقداماتی مانند پیجرها را انجام دادند، ما بیشتر مشکوک شدیم که اینها میتوانستند اقداماتی را هم انجام دهند. البته من صلاحیت اظهارنظر در این ارتباط را ندارم ولی چیزی که میخواهم بگویم این است که آن عوامل و عللی که دوستان عزیز برای سقوط اعلام کردند، برای بنده قانعکننده نبود. مقامات مسئول باید پیگیری کنند، البته شاید هم میدانند و به ما عوام و طبقات پایین این مسائل را نمیگویند.
محمد سراج: در اینکه شهید رئیسی دشمن داشت، کسی شکی ندارد. چه رژیم صهیونیستی و چه نظام سلطه جهانی به سرکردگی آمریکا واقعاً با ایشان دشمنی داشتند و نمیتوان در این موضوع شکی داشت. با کار کارشناسی که دوستانمان در ستاد کل نیروهای مسلح انجام دادند و جعبه سیاهی که باز و کشف رمز کردند، از آن جعبه سیاه چیزی به عنوان اینکه عمد و خرابکاری در سقوط بالگرد در کار باشد، کشف نشد. ظاهر قضیه این است که هوا نامناسب بوده است، چنانچه پس از سقوط هم خودمان دیدیم که چندین و چند ساعت فقط بهدنبال این بودند که بالگرد کجا افتاده است.
همین موضوع دلالت میکند بر اینکه شرایط جوی نامناسبی در منطقه برقرار بوده است. همه این مسائل دلالت بر این دارد که یک حادثه بوده است. از نتیجه کار کارشناسی هم چیزی به غیر از این احراز نشد و براساس نظر کارشناسان، حادثه بود و عمدی احراز نشد. آنجا سرتیم حفاظت، خلبان پرواز و مهندس پرواز باید تصمیم میگرفتند که پرواز صورت بگیرد یا نگیرد که همه آنها هم به شهادت رسیدند. وقتی همه اینها اجازه پرواز دادهاند و هر سه به شهادت رسیدهاند، باید یقه چه کسی را بگیریم؟ کسی که بخواهد تعقیب شود و مورد مؤاخذه قرار بگیرد حضور ندارد، نمیتوان افراد دیگری که حضور نداشتند را مورد مؤاخذه قرار داد.
حسین کنعانیمقدم: اعلام رسمی و آنچه که گروه کارشناسی در این ارتباط گفتهاند، اتمام حجت است ولی من با توجه به شناختی که از ساختار تروریستی رژیم صهیونیستی پیدا کردهام و سالهاست روی این زمینه مطالعاتی را انجام دادهام، اعتقادم بر این است که حتماً اقدامات تروریستی در این ماجرا دخیل بوده است و رژیم صهیونیستی در این مسیر تلاشهایی را کرده است. باید به این نکته توجه داشت که ترورهای جدید، ترورهای بسیار پیچیده و مدرنی است که برای نمونه میتوان به ترور شهید فخریزاده و ماجرای پیجرها در لبنان اشاره کرد که رهگیری و رهیابی اینها کار سختی است و نیاز به دقت بیشتری دارد.
امیررضا واعظ آشتیانی: هنوز توسط مقامات امنیتی، موضوعی مبنی بر ترور عنوان نشده است ولی در عین حال، هر اتفاقی را میتوان متصور شد که در این حادثه دخیل باشد؛ ولی من شخصاً اعتقاد دارم که این ماجرا صرفاً میتواند یک اشتباه محاسباتی باشد. ما دنبال مقصر نگردیم، به هر حال یک اتفاقی حادث شده است و مشابه این اتفاق میتواند در هر کجای دنیا رخ دهد و چهبسا رخ داده است. اینکه ما بگوییم هوا مشکل داشته، دید ناکافی بوده، ترور در کار بوده و یا اشتباه محاسباتی و... بوده است، هیچکدام را نمیتوان به صورت مطلق اشاره کرد. در مجموع وقتی مسئولان امنیتی کشور گزارش میدهند که یک حادثه بوده، ما نمیتوانیم به آن تروریستی بگوییم.
اینطور گفته شده که برای گرامیداشت یاد سیدابراهیم رئیسی و همراهانش، 120 هزار مراسم در کشور برگزار شود(سعید اوحدی، رئیس ستاد مرکزی بزرگداشت شهدای خدمت/ 24 اردیبهشت) نظرتان درباره برگزاری این تعداد و وسعت مراسم چیست؟
اسماعیل کوثری: بالاخره این ناشی از علاقهای است که همه دستگاهها، دولتمردان و مخصوصاً خود آقای پزشکیان به شهدای خدمت و شهید رئیسی دارند زیرا جز خوبی چیزی از ایشان به یاد ندارند. ما باید به جوانهایمان بگوییم که کسانی که خدمت میکنند، همراه با این رفتارها هستند. این مسائل باید گفته شود و به گوش عزیزانی برسد که شاید مطلع نباشند. لذا در سراسر کشور این مراسم خودجوش برگزار میشود.
مثلاً خود من جمعه هفته گذشته به نماز جمعه بوئین زهرا دعوت شده بودم. اینکه گفته میشود تعداد مراسمها زیاد است، به این صورت است. وقتی مراسمی برگزار میشود، طبیعی است که هزینههایی هم داشته باشد اما چیزی نیست که بخواهیم بگوییم هزینههای آنچنانی داشته باشد. اتفاقاً باید اینها صورت بگیرد تا جوانهای ما و یا افرادی که مطلع نیستند، اطلاع پیدا کنند.
منصور حقیقتپور: من به شخصه و با دوستیای که با آقای رئیسی دارم، فکر میکنم این کارها، اقدامات اساسی به شمار نمیرود. 120 هزار مراسم بگیری و خرج کنی و برخی از آنها هم کوچک و بیربط باشد که فایده ندارد. یک مراسم خوب بگیرید و از ایشان یاد کنید. مگر امام فوت کردند این تعداد مراسم در کشور گرفته شد؟ یک مراسم اساسی در حرم ایشان گرفته شد و همهساله هم این مراسم تکرار میشود. به نظرم شاید دوستان در برگزاری مراسمها یک مقداری افراط کردند.
محمد سراج: درباره برگزاری مراسمها به یاد و خاطره شهید رئیسی، اینطور نیست که گفته میشود. مراسمهایی که از آنها حرف زده شده، به این شکل است که مثلاً مردم در مساجد و هیئتها دور هم جمع میشوند، به یاد شهید رئیسی و شهدای خدمت یک قرآنی میخوانند، سخنرانی میشود، فاتحهای قرائت میکنند و مدحی از اهل بیت(ع) گفته میشود. اسم همینها را مراسم گذاشتهاند.
در همین تهران تقریباً همه مساجد دارند این کار را انجام میدهند. برنامهها هم به صورت خودجوش و مردمی است. همین یکی دو شبی که من جاهای مختلف دعوت هستم، قرار است برای سخنرانی بروم. مردم در جاهای مختلف دور هم مینشینند و به یاد شهید رئیسی و شهدای خدمت مراسمی را برگزار میکنند. اگر مراسم میخواست دولتی باشد که باید خیلی سنگینتر از اینها برگزار میشد. این مراسمها مردمی است و مردم خودجوش آنها را انجام میدهند. دولت اصلاً درگیر این مراسمها نیست. یک ستادی تشکیل دادند و گفتند در این ستاد دو سه برنامه برگزار کنند.
حسین کنعانیمقدم: شهدای خدمت و بهخصوص شهید رئیسی و همراهانشان، دین بسیاری بر گردن مردم دارند و مردم دوست دارند به روشهای مختلف، تعلق خاطرشان را به آنها نشان دهند. تا آنجایی که من خبر دارم، اکثر این مراسمهایی که برگزار شده و یا قرار است برگزار شود، مراسمهایی مردمی است و من در آنها مراسم حکومتی به ندرت مشاهده کردم. از آنجایی که من در جریان کارهای سازمانهای مردمنهاد قرار دارم، همه آنها خودشان بهصورت داوطلبانه و با هزینههای خودشان و در جاهای مختلف و با شیوههای مختلف یاد و خاطره شهدای خدمت و بهخصوص شهید رئیسی را گرامی میدارند. هر چقدر ما بتوانیم با چنین مراسمهایی راه خدمت به مردم و شهید رئیسی را تدوین کنیم، به نظرم جا دارد که این نوع کارها انجام شود.
امیررضا واعظ آشتیانی: به پاس زحماتی که ایشان طی سه سال ریاستجمهوری کشیده بود، این میتواند قدردانی و یادبودی از این شهید بزرگوار خدمت از طرف مردم باشد، چراکه نباید فراموش کنیم که شهید رئیسی، در راه خدمت شهید شد. من باورم این است که ایشان شایسته این قدردانی از طرف مردم بودند و هستند. من موافق برگزاری چنین مراسمهایی هستم. به هر حال ایشان رئیسجمهور مردم بوده است و باور داشتند که ایشان زحماتی کشیده است. هیچ فرد و دولتی پیدا نمیشود که بدون انتقاد باشد. به همه دولتها انتقاد وارد بوده اما مهم این است که رئیس و مسئولین آن دولت، خودشان را وقف خدمت بدانند و بارها هم صحبت شده بود که ایشان گفته بود من از خدمت خسته نمیشوم.
وقتی کسی برای خدمت به جامعهاش خستگی را نمیشناسد، شایسته قدردانی و گرفتن مراسم یادبود است. این روشها، روشهای خوبی برای مدیرانی است که برای کشور زحمت کشیدهاند. باید این یادبود گرفتنها برای افراد کارآمد و زحمتکش در کشور نهادینه شود. باید قدردانی صورت بگیرد تا مدیران آینده ببینند که مردم چگونه قدردان مدیران خدوم خودشان هستند. موضوع بعدی این است که این نوع قدردانیها خودجوش و مردمی است و دولت ورودی به آنها ندارد. به عبارتی اصلاً نیازی به حضور دولت نیست که بخواهد هزینهای هم انجام شود.
مهمترین ویژگیهای سیدابراهیم رئیسی چیست؟ او چه ویژگیای داشت که در سایر مقامات جمهوری اسلامی کمتر دیده میشد و او را خاصتر از سایرین میکرد؟
اسماعیل کوثری: درباره شهید رئیسی به چند نکته میتوان اشاره کرد. اول اینکه باید گفت که ایشان آنچنان مقید بود که باید با نام و یاد خداوند کار کرد ولی در جهت خدمت به مردم بود، فلذا این برایش ملاک اصلی بود. دومین مورد این بود که به تمام معنا از ولایت تبعیت داشت. نکته سوم درباره شهید رئیسی، موضوع خستگیناپذیر بودن ایشان بود. موضوع چهارم که قابل اشاره است، این بود که با درایت و تدبیر کارها را دنبال میکرد. پنجمین ویژگی ایشان، تعیین سیاستهای کار از قبل بود. مثلاً اینکه گفته بود ما تا زمانی که پروژههای بالای پنجاه درصد تکمیل نشود، به سراغ پروژههای دیگر نخواهیم رفت. ویژگی ششم شهید رئیسی، سادهزیستی، مردمداری و همراهیشان با مردم بود.
میگفت اگر ما کار را درست انجام دهیم، خود به خود رضایت مردم ایجاد میشود و همین امید را در دل مردم ایجاد میکرد. از آنطرف، طوری بود که خستگی را خسته کرده بود، انگار که خستگی برایش معنا نداشت، زیرا عاشقانه کار را دنبال میکرد. من از 30سال پیش شهید رئیسی را میشناختم. طوری بود که ایشان در هر جایگاهی که بودند، روحیهاش عوض نشده بود و حتی موقعی که رفت تولیت آستان قدس رضوی را پذیرفت، میگفت باید ببینم اگر الان آقا علیبنموسیالرضا در قید حیات بود چه کار میکرد، ما هم باید همان کار را انجام دهیم. اینها باعث شده بود که در دل مردم آنچنان جا باز کند که همه او را دوست داشتند و این دوست داشتن از ته قلبشان بود نه اینکه بخواهد به آنها امتیاز مادی دهد. مردم میدیدند که او بدون سروصدا خدمت میکند و همین هم باعث شد که مزدش را، شهادت بگیرد.
منصور حقیقتپور: اول اینکه شهید رئیسی انسان سالم و مخلصی بودند. دومین نکته این است که ایشان دنبال کارهای اقتصادی و شخصی نبودند. سوم هم این بود که واقعاً ذوب در شخصیت مقام معظم رهبری و سرباز ایشان بودند؛ مهمتر اینکه مقلد رهبری بودند. این ویژگیها باعث شده بود که ایشان بیشتر مدنظر مقام معظم رهبری قرار بگیرد و ایشان را بیشتر دوست داشته باشد. به نظرم اخلاص و ولایتمداری ایشان در بین این ویژگیها خاصتر از بقیه بود. یعنی اینکه در هر حالتی نظر مقام معظم رهبری را بر نظر خودشان و اطرافیانشان ترجیح میدادند.
محمد سراج: اولین ویژگیای که میتوان خیلی برجسته از شهید رئیسی مورد اشاره قرار داد، اخلاص ایشان بود؛ بهگونهای که از گذشته به ایشان اهانت میکردند، شهید رئیسی را شماتت میکردند، از یک کلمه که میگفت علیه ایشان استفاده میکردند. از دوره اول که کاندیدا شد تا دوره دوم، تمام این متلکها، نیش زبانها و سختیها را با اخلاص خودش جبران کرد، یعنی اخلاصی که داشتند ایشان را آرام میکرد و آن حرکات و رفتارها هرگز به دلش ننشست و از همه سخنهای ناصوابی که گفتند، گذشت کرد.
دومین ویژگیای که شهید رئیسی داشت، این بود که واقعاً نسبت به مردم و کشور دلسوزی داشت و با دلسوزی تمام بهدنبال حل مشکلات مردم میدوید. تلاشهایش شب و روز نداشت، بهطوریکه اطرافیانش خسته شده بودند از اینکه کمترین وقت استراحت را داشت و همیشه میگفت وقت برای استراحت وجود دارد، الان که فرصت خدمت داریم باید خدمت کنیم. با این اخلاص، سر از پا نمیشناخت و مدام در تلاش بود که بتواند گرهای از گرههای مردم را باز کند و در این مسیر موفق هم شد و خدای متعال هم به علت همین اخلاصی که داشتند، توفیقاتی را به ایشان داد. در مدت زمان کوتاه کمتر از سه سال که رئیسجمهور بود، توانست در کشور منشأ اثر شود و این باعث شد که زبانزد شود.
نکته سوم این است که به معنای واقعی کلمه، شهید رئیسی فردی ولایتمدار بود. تمام تلاشش این بود که نظر حضرت آقا تامین شده و فرمایشات ایشان روی زمین نماند. تلاش میکرد که منویات حضرت آقا را چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور اجرایی کند. صادقانه و مخلصانه مجاهدت میکرد. با مجاهدت، ولایتمداری، تلاش شبانهروزی و اخلاص خودش توانسته یک سبک مدیریت، یک روش جدید و یک تراز برای رئیسجمهورها در کشور ایجاد کند که رئیسجمهور اگر میخواهد ماندگار شود و در دل مردم بماند، حتماً باید این ویژگیهایی که به آنها اشاره کردم را داشته باشد.
حسین کنعانیمقدم: یکی از مهمترین مسائلی که میتوان جزء ویژگیهای شهید رئیسی تلقی کرد، بحث مردمی بودن، همراه و همگام با مردم بودن و دلسوز مردم بودنی است که ایشان داشت. شهید رئیسی نهایت تلاش خود را انجام میداد که به هر نحوی که میتواند و امکانش وجود دارد، مشکلات مردم را حل کند. از افرادی بود که دنبال حل مسئله میرفت نه دنبال این باشد که فقط مسئله را بشنود و از کنارش عبور کند. یکی از بحثهایی که ایشان در دروه کوتاه ریاستجمهوری داشت، این بود که توانست اعتماد مردم را نسبت به حاکمیت به عنوان خدمتگزار جلب کند، یعنی مردم احساس کنند که قدرت را برای خدمت میخواهد.
همین ویژگی باعث شد که در بسیاری از مشکلاتی مانند کرونا و مسائل اقتصادی موفق باشند و با همراهی مردم از این مشکلات عبور کند. سفرهای استانی ایشان، همراه بودنشان با مسائل مختلف و قرار داشتناش در خط مقدم خدمت از ویژگیهای اساسی دیگری بود که شهید رئیسی داشت؛ یکی از شاخصههای مهمی بود که دولتهای دیگر کمتر به آن توجه داشتند؛ ضمن اینکه دولتهای قبل اگر بین مردم قرار داشتند، بیشتر برای کسب قدرت بود.
امیررضا واعظ آشتیانی: اگر بخواهم شهید رئیسی را تعریف کنم، باید بگویم که اول اینکه، صداقت داشت. دوم اینکه، پرکار و پرتلاش بود. سومین مورد این بود که با مردم بود. خیلیها مدعی بودند که ما با مردم هستیم اما با مردم بودن، معنایش این است که مردم را درک کنیم. خود شهید رئیسی از بطن یک جامعه ضعیف سر بلند کرده بود. شاخصترین موضوعی که شهید رئیسی داشت، صداقت ایشان و نکته مهمتر ولایتمدار بودن ایشان بود که خودش را سربازی برای وطن میدانست.
در هر صورت باید بگویم که شهید رئیسی انسان وارسته و زحمتکشی بود که علاقه داشت مشکلات کشور را بتواند با تیمش برطرف کند؛ هرچند مشکلات یک جامعه چیزی نیست که یک دولت بتواند برطرف کند، بلکه دولتهای مختلف میآیند و ماهیتها دولتها بر این اساس بوده که مانند دوی امدادی رفتار کرده و کارها را برای رسیدن به یک سرانجام به درستی انجام دهند.