به روز شده در
کد خبر: ۱۶۴۸۸

عکاسانی که از قاب زندگی بیرون رفتند

مرگ حمیدرضا درجاتی عکاس ورزشی در حادثه پیست ماشین‌سواری دوباره نام عکاسانی را سر زبان‌ها انداخت که جانشان را در راه خبررسانی و ثبت وقایع از دست دادند.

عکاسانی که از قاب زندگی بیرون رفتند
ایران

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:

مرگ حمیدرضا درجاتی عکاس ورزشی در حادثه پیست ماشین‌سواری دوباره نام عکاسانی را سر زبان‌ها انداخت که جانشان را در راه خبررسانی و ثبت وقایع از دست دادند.

نزدیک‌ترین حادثه‌ای که همه به یاد داریم و دل‌ها را به درد آورد حادثه سقوط دلخراش هواپیمای «C130» در آذرماه سال 1384 بود که عده‌ای برای پوشش خبری رزمایش عاشقان ولایت عازم چابهار بودند و برخورد هواپیما در یک محوطه مسکونی باعث مرگ سرنشینان هواپیما شد، رسانه‌های مختلفی در این حادثه داغدار خبرنگاران و عکاسان شدند.

برای جانباختگان این حادثه قطعه‌ای در بهشت زهرا(س) وجود دارد که عکس علیرضا برادران عکاس فارس با دوقلوهایش بیشتر از همه جلب توجه می‌کند.

«علیرضا برادران‌نجار» متولد سال 1355 تهران بود که 6 سال در خبرگزاری فارس مشغول به کار بود.علیرضا برادران‌نجار عکاسی جوان و خستگی‌ناپذیر که در تهیه عکس‌های خبری زبردست بود. او بعد از کار در قسمت‌ها و ارگان‌های مختلف، از همان سال‌های اولیه تأسیس خبرگزاری فارس، به این خبرگزاری روی آورد و در آنجا با فعالیت شبانه‌روزی، عکس‌های مختلف خبری کم‌نظیری را از خود به جای گذارد.

محمدحسن قریب طرزه نیز یکی دیگر از عکاسان جانباخته این حادثه است که سال ۱۳۵۷ در شهرستان «نکا» مازندران متولد شد و دوران تحصیل خود را در مدرسه‌های هفتم تیر، فردوسی و شهید بهشتی این شهر گذراند. قریب در برنامه‌های مسجد محل سکونت خود، فعالیت‌های مداوم داشت و همزمان با تحصیل در دوره راهنمایی و دبیرستان به کارهایی مانند ساختمان‌سازی و کار در کوره‌های آجرپزی نیز می‌پرداخت. وی علاقه خاصی به ورزش‌های رزمی، بدنسازی و فوتبال داشت.

او سال ۱۳۸۱ و پس از چندسال وقفه در تحصیل، در رشته عکاسی دانشگاه هنر (تهران) با رتبه ۳۰ به عنوان دانشجو پذیرفته شد و زندگی خود را در خوابگاه فلسطین دانشگاه هنر و پس از آن در خوابگاه شهید رهساز ادامه داد.

قریب فعالیت خود را در ایسنا از تیرماه سال ۱۳۸۲ آغاز کرد. وی با ثبت تصاویر دیدارهای مقام معظم رهبری با مردم و مسئولان، ثبت محرومیت‌های جامعه (با محرومان) و حضور در بم و زرند برای گرفتن تصاویر فجایع زلزله این دو شهر فعالیت حرفه‌ای خود را در حوزه‌های مختلف عکاسی خبری ارتقا داد. قریب در دوازدهمین جشنواره مطبوعات با کسب رتبه اول در رشته «عکس خبری گروه نشریات» موفق به دریافت لوح افتخار و تندیس جشنواره شد.

سیدمهدی میرافضلی خبرنگار– عکاس توانا، متعهد و گشاده‌روی خبرگزاری جمهوری اسلامی که فعالیت‌های ارزشمندی در حوزه‌های گوناگون هنری و فرهنگی داشت نیز از جانباختگان حادثه هواپیما «C130» است که در شهر یزد و در خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. او همکاری خود را با خبرگزاری جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۸ آغاز کرد.

برگزاری نمایشگاه‌های عکس برای معرفی رویدادهای مختلف، برگزاری کلاس‌های طراحی و نیز انتشار کتاب عکس با عنوان «غم بم» از جمله فعالیت‌های فرهنگی او به شمار می‌آید. آثار این عکاس در جشنواره‌های مختلف و در مجله عکس خبری به چاپ رسیده است.

از جمله یادگارهــــای میرافضلــــی، عکس‌هایی است که او به سبب وظیفه خطیرش در واحد عکس ایرنا از همکاران در سال‌های متمادی تهیه کرد که به یادگار باقی مانده است.

سیدمهدی میرافضلی به سبب هوش و ذکاوت خدادادی، روحیه قوی و ابتکار عملی بالایی که داشت همواره به دنبال شکار لحظه‌ها بود و به همین سبب دوربین خود را تا آخرین لحظات حیات بر دوش داشت و لحظه‌ای از خود دور نکرد. همکاران ایرنا همواره آثار اجتماعی با خمیرمایه انسانی را در عکس‌های متعدد میرافضلی به وضوح شاهد بودند.

در این حادثه روزنامه همشهری هم عکاس خود را از دست داد. محمد کربلایی احمد ۲۰ آبان سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته معماری به پایان رساند و از سال ۱۳۶۵ تا سال ۷۱ به عنوان دستیار کارگردان در صداوسیما فعالیت کرد.

کربلایی احمد همچنین در رشته عکاسی فعالیت داشت و در سال ۱۳۷۱ با آغاز به کار روزنامه همشهری به عنوان خبرنگار و عکاس همکاری خود را با این روزنامه آغاز کرد.

یکی دیگری از عکاسانی که در این حادثه جان باخت رسول کاظم‌نژاد بود که در کارنامه کاری‌اش عکاسی از وقایع بسیاری به چشم می‌خورد.

او از سال 63 عکاسی در کیهان را آغاز کرد. عکاسی از بمباران‌های شهری تهران در حمله هواپیماهای رژیم بعث عراق  و عکاسی از مراسم ارتحال حضرت امام (ره)، عکاسی از دو زمین‌لرزه رودبار در سال 1369 و بم در سال 1382، عکاسی از بازگشت آزادگان به میهن، درگیری‌های کوی دانشگاه و واقعه 18 تیر(که منجر به اصابت گلوله به پای ایشان و مجروحیت وی در حین عکاسی شد)، تجاوز نیروهای آمریکایی به کشور افغانستان، المپیک و پاراالمپیک و پیروزی امیررضا خادم در برابر کنی ماندی کشتی گیر آمریکایی در مسابقات جهانی سال 1990 از جمله فعالیت‌های این عکاس است.

عکاسان جانباخته در جنگ

دوربین عکاسی نقش مهمی در جنگ‌های دنیا ایفا کرد که جنگ تحمیلی ایران و عراق نیز از این قاعده مستثنی نبود. عکاسانی که در جنگ حضور داشتند و جان‌شان را برای ثبت جانفشانی رزمندگان از دست دادند و قاب‌های ماندگاری را از خود به جا گذاشتند که این روزها سندی است برای بازخوانی جنایت‌هایی که در جنگ رقم خورد.

کاظم اخوان علاف از جمله عکاسان جنگ است که همراه 4 دیپلمات ربوده شده ایران در لبنان است.

او در سال 1338 در مشهد متولد شد. خبرنگار و عکاس ایرنا که با شروع جنگ به ستاد جنگ‌های نامنظم پیوست. وی در کنار مصطفی چمران در بیش از هفتاد عملیات و نبرد خطرناک به عنوان یک عکاس رزمنده با دوربین عکاسی و فیلمبرداری حاضر بود.

او در اولین نمایشگاه بزرگ عکس جنگ در سومین سالگرد انقلاب که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد و در آن ۷۵ عکاس حرفه‌ای و آماتور شرکت داشتند، مقام اول را کسب کرد. همچنین تعدادی از آثار اخوان در ویژه‌نامه‌ها منتشر و توسط ستاد تبلیغات جنگ در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ که حاصل کار عکاسان حرفه‌ای جنگ ایران و عراق بود، چاپ شد. در کتاب «دفاع علیه تعرض» بیشترین عکس‌ها مربوط به کاظم اخوان دیده می‌شود.

یکی از این عکاسان به عنوان اولین شهید عکاس دفاع مقدس شناخته می‌شود، داریوش (کریم) گودرزی‌کیاست. او ۲۵ بهمن سال ۱۳۲۵ در روستای اناج از توابع شهرستان اراک متولد شد و در ۱۳۵۵ خورشیدی به استخدام خبرگزاری جمهوری اسلامی درآمد و به عنوان عکاس این خبرگزاری مشغول به کار شد و از سال ۱۳۶۰ عکاسی را از جبهه‌‌ها آغاز کرد.

داریوش گودرزی‌کیا ۲۹ مهر ۱۳۶۳ در اثنای جنگ تحمیلی در عملیات عاشورا و در منطقه عملیاتی میمک به شهادت رسید و نامش به عنوان اولین عکاس شهید دوران دفاع مقدس در تاریخ ثبت شد.

گودرزی‌کیا در عملیات‌های مختلف مانند فتح‌المبین، رمضان، محرم، والفجر و خیبر شرکت داشت تا اینکه با شرکت در عملیات عاشورا در منطقه میمک مورد اصابت تیر دژخمیان بعثی قرار گرفت و سرانجام روز ۲۹ مهرماه ۱۳۶۳ پس از سال‌ها تلاش دلسوزانه و دلاورانه در عرصه‌های مختلف خبری و ثبت جانفشانی‌های رزمندگان اسلام در جبهه‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد. کاوه گلستان هم از عکاسانی است که در جنگ جانش را از دست داد.

هنگامه گلستان، همسر کاوه گلستان درباره عکس‌های او گفته است: «در عکس‌های جنگش هم مانند بقیه عکس‌ها، خیلی درد و رنج بود و آدم احساس نزدیکی به زخمی‌ها و جوانانی که در جبهه بودند پیدا می‌کند.»

کاوه تقوی شیرازی معروف به کاوه گلستان، عکاس خبری، مستندساز و فیلمبردار ایرانی بود. او سال ۱۳۲۹ در آبادان به دنیا آمد. یک ساله بود که با خانواده‌اش به تهران آمد و در تهران بزرگ شد. تا کلاس هفتم در ایران درس خواند و از ۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل به یک کالج شبانه‌روزی در خارج از کشور (انگلستان) رفت.

گلستان در سال ۱۳۴۷ به ایران (تهران) بازگشت. در سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ در شرکت‌های تبلیغاتی به عنوان عکاس و انیماتور مشغول به کار شد. کار حرفه‌ای عکاسی را در ۱۳۵۰-۱۳۵۱ با اولین مأموریت مطبوعاتی‌اش که تهیه عکس و گزارش جنگ در کشور ایرلند شمالی بود شروع کرد. وی در جنگ ایران و عراق تصاویر ماندگاری را ثبت کرد. گلستان ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ در کفری کردستان عراق در حین مأموریت و تهیه گزارش و تصویر‌برداری بر اثر انفجار مین کشته شد.

قبر کاوه گلستان در روستای افجه در لواسانات استان تهران است. روی سنگ قبر نوشته شده: «در راه ثبت حقیقت کشته شد.»

هر کاری سختی‌های خودش را دارد. سختی‌های عکاسی پیش‌بینی نشده و بی‌شمار است؛ عکاسی از رویدادهای خشن و خطرناکی مثل جنگ مستلزم از خودگذشتگی‌ها و مسئولیت‌پذیری‌های عکاسان شجاع است. به‌رغم شعارها و کنوانسیون‌های بین‌المللی برای مصونیت خبرنگارها و عکاس‌ها از تهدیدات جانی جنگ، عملاً چنین امنیتی در میدان کارزار وجود ندارد.

اما در میادین ورزشی مثل زمین فوتبال و پیست‌های اتومبیلرانی تأمین امنیت عکاسان کار پیچیده‌ای نیست و باید بیشتر مورد توجه و دقت قرار گیرد تا شاهد بیرون رفتن عکاسی از قاب زندگی نباشیم.

 

بــــرش

آنکه قرار بود لحظه‌ای از زندگی را ثبت کند و هیجانش را قاب بگیرد، لحظه مرگش ثبت شد و رخ در نقاب خاک کشید تا تراژدی یک عکاس روایت شود.حرفه‌ای‌ها می‌گویند عکاسی وابسته به عمق احساس است نه عمق میدان اما «حمیدرضا درجاتی» در عمق میدان، عمیق‌ترین احساس تلخ را تجربه کرد و در خراش خاطره‌ها گذاشت.به جای اینکه او سوژه را شکار کند، سوژه شکارش کرد.سوزان سانتاک می‌گوید: «وقتی عکسی می‌گیریم ذاتاً از دنیا و افراد پیرامون خود فاصله می‌گیریم».حمید رضا اما این بار آنقدر از دنیا فاصله گرفت که دیگر برنگشت.انگار آن اتومبیل مستعجل، اجل او را حمل می‌کرد تا حادثه‌ای چنین تلخ را رقم بزند.حادثه خبر نمی‌کند اما کاش بی‌خبر به سراغ خبرنگاران نرود که این شغل خود، مرگ را زیستن است!

 

برچسب ها

ارسال نظر