فروپاشی خاموش ۶۰ هزار زندگی در تصادفات جادهای
فاجعهای که در جادههای کشور رخ میدهد، بیش از یک آمار و ارقام از مرگ و میر و تعداد مصدومان است که مستقیم روی مسائل اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است، آن هم به شکل فاجعه باری.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
فاجعهای که در جادههای کشور رخ میدهد، بیش از یک آمار و ارقام از مرگ و میر و تعداد مصدومان است که مستقیم روی مسائل اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است، آن هم به شکل فاجعه باری. طبق آمار رسمی، «سالانه ۱۷ هزار نفر در تصادفات جان خود را از دست میدهند و حدود ۶۰ هزار نفر دچار معلولیت میشوند.» اما فاجعه فقط در این اعداد نیست. هزینههای سنگین این حوادث، از خدمات اورژانسی و بستری گرفته تا جراحی، توانبخشی اولیه، مراقبتهای پرستاری و زندگی مادامالعمر روی ویلچر و تخت، بار بزرگی بر دوش خانواده و دولت میگذارد. در همین راستا، فاطمه عباسی- معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور، در خصوص بررسی وضعیت افراد دارای آسیب نخاعی ناشی از تصادفات و خدمات حمایتی و توانبخشی ارائه شده به آنها، به ایسنا گفته: «براساس بررسی بانک اطلاعاتی ضایعه نخاعی سازمان، در استانهای تهران، اصفهان، آذربایجان غربی، فارس، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، خوزستان و البرز سالانه بالای ۱۰۰ نفر به افراد دارای آسیب نخاعی ناشی از تصادفات آنها اضافه شده است و گروه سنی ۵۰ ـ ۲۵ سال رنج بالایی از افراد دارای آسیب نخاعی ناشی از تصادفات را در سازمان تشکیل میدهند.» به گفته معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور، بر همین اساس در بانک جامع ضایعه نخاعی سازمان بهزیستی، حدود ۴۳ هزار نفر از افراد دارای معلولیت، دارای آسیب نخاعی هستند که بالغ بر ۳۷ درصد از آنها ناشی از تصادفات (جادهای و شهری) دچار معلولیت شدهاند که باتوجه به هزینه گزاف ناشی از معلولیت برای فرد، خانواده و دولت، این آمار باید مورد توجه قرار گیرد. براساس اطلاعات همین بانک، در سال ۱۴۰۳، ۷۸۹ فرد دارای آسیب نخاعی ناشی از تصادف در سازمان بهزیستی تحت پوشش قرار گرفتند که این تعداد در سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۱ به ترتیب ۶۷۷ نفر و ۶۹۷ نفر است.» بنابر اظهارات عباسی، هزینهای که معلولیت ناشی از تصادفات برای فرد و خانواده در پنج سال اول پس از آسیب به همراه دارد؛ براساس برآورد کشورهای مختلف حدود ۲ میلیون دلار است.
معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور تصریح کرد: به طور میانگین هر تصادف ۵ سال از عمر مفید شغلی و اجتماعی فرد را دچار چالش میکند که بسته به شدت آسیب حاصل از تصادف و میزان شدت ناتوانی متغیر است و حتی در برخی از افراد میتواند تا پایان عمر آنها را شامل شود. هزینههای غیرمستقیم شامل فروپاشی بنیان خانواده، از دست دادن شغل، هزینههای مربوط به ناتوانی، هزینههای رفت و آمد به مراکز درمانی و هزینههای مراقبت در منزل از مهمترین هزینههای غیرمستقیمی هستند که فرد دارای معلولیت ناشی از تصادف و خانواده وی را دچار چالش میکند.
ابعاد اجتماعی و اقتصادی، یک معلولیت ناخواسته
اما در رابطه با این اعداد و ارقام و آمار فاجعه بار و خاموش، یکی از افراد فعال در حوزه حقوق معلولان به «آرمان امروز» میگوید: «وقتی با چنین آمارهای افزایشی روبهرو هستیم، دیگر با یک بحران فردی مواجه نیستیم، بلکه با بحرانی جدی و تهدیدکننده در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و روانی جامعه روبهروایم. این فاجعه را می توان در دو سطح خانواده و جامعه بررسی کرد.» سعید توکلی، با اشاره به اینکه در سطح خانواده، زمانی که یک فرد در اثر تصادفات معلول می شود، فرد ابتدا با یک شوک روانی روبهرو خواهد شد، چرا که باید در سوگ از دست دادن زندگی گذشته و سلامتی بنشیند و سپس خود را با شرایط جدید وفق دهد. این وضعیت نهتنها فشار روانی زیادی بر فرد وارد میکند، بلکه میتواند تأثیرات قابلتوجهی در سطح خانوادگی نیز داشته باشد. نقشهای اعضای خانواده در این فرآیند کاملاً تغییر میکند؛ در بسیاری از موارد شاهد هستیم که خانوادهها نقش مراقبتی به خود میگیرند یا تحت فشارهای سنگین روانی، عاطفی و اقتصادی هستنند.
وی در ادامه می افزاید: اگر فرد با مشکلات اقتصادی نیز مواجه شود، معمولاً در چنین شرایطی، شاهد فروپاشی کامل اقتصادی در خانواده هستیم؛ چرا که در کنار بحرانهای روانی، مسائل مالی نیز فشار مضاعفی وارد میکنند، از هزینههای دارو گرفته تا توانبخشی، خدمات پزشکی و جراحیهایی که ممکن است نیاز باشد، همه باری مضاعف بر دوش خانواده میگذارند.»
این فعال حوزه حقوق معلولان با اشاره به تاثیر اجتماعی این موضوع خاطرنشان می کند: «همانطور که در صحبت های معاون توانبخشی سازمان بهزیستی اشاره شد، وقتی فردی دچار معلولیت میشود، عملاً از چرخه تولید و اشتغال خارج خواهد شد و این مسئله به کمبود نیروی فعال و انسانی در جامعه منجر میگردد. گرچه خدمات گستردهای از سوی سازمانها به این افراد ارائه نمیشود، اما باز هم چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، این موضوع فشارهایی را بر سیستمهای رفاهی و بهداشتی کشور وارد میکند. چنین شرایطی میتواند نهفقط در سطح فردی، بلکه در سطوح مختلف اجتماعی، بحرانزا و بسیار حاد باشد. افراد دارای معلولیت معمولاً شغل خود را از دست میدهند.»
فروپاشی یک زندگی
توکلی معتقد است که «وقتی فرد دچار معلولیت می شود، جایگاه شغلی و اجتماعی خود را از دست میدهند، روابط عاطفی و فردیشان دچار فروپاشی میشود. این وضعیت نهتنها بحرانهای روانی و اجتماعی به همراه دارد، بلکه آنها را درگیر بحرانهای اقتصادی و سایر مشکلات نیز میکند.» و خاطرنشان می کند: «حال تصور کنید فردی با چنین بحرانهایی چه نیازهایی دارد؟ نیاز به یک شبکه حمایتی همهجانبه دارد؛ شبکهای که نهتنها او را از این وضعیت بیرون بیاورد، بلکه به او در فرایند بازتوانی، جامعهپذیری و بازگشت به زندگی یاری رساند. اما متأسفانه، میبینیم که این افراد نهتنها نادیده گرفته میشوند، بلکه در انزوایی اجتماعی قرار میگیرند و عملاً از جامعه طرد میشوند.»