تله چینی؟
در پایان، آنچه اکنون در قالب «آتشبس» ثبت شده، شاید نشانهای باشد از یک تغییر پارادایم در نظم اقتصادی جهان؛ جایی که چین دیگر صرفاً «کارخانه دنیا» نیست، بلکه بازیگر ارشد دیپلماسی اقتصادی جهان است. آتشبس ۹۰ روزه شاید راهی برای تنفس دو قدرت باشد، اما اگر آمریکا راهی برای بازتعریف جایگاه خود پیدا نکند، تله چینی ممکن است بهمراتب خطرناکتر از تله توسیدید باشد.

روزنامه هم میهن در یادداشتی نوشت:
دوم آوریل 2025، دونالد ترامپ در باغ رز کاخ سفید و در حضور خبرنگاران و دولتمردان خود جدولی را در دست گرفت که براساس آن ایالات متحده اقدام به اعمال تعرفههای جدید بر واردات کالاها از کشورهای دنیا میکند. ترامپ این روز را «روز آزادی» نام نهاد و خواست این پیام را بدهد که «آمریکا دیگر بازنده تجارت نخواهد بود.» در صدر این جدول تعرفه 65 درصدی که آمریکا بر واردات کالا از چین میکند نمایان بود.
اعتقاد ترامپ این بود و هست که آمریکا در تجارت با دنیا و مهمتر از همه با چین بازنده است. چین هم برخلاف انتظار آمریکا اقدام متقابل کرد و تعرفه بیش از 40 درصدی بر واردات کالا از آمریکا کرد. این بازی به اصطلاح «موش و گربه»ای که رسانههای آمریکایی به آن دادند تا آنجا ادامه داشت که تعرفه آمریکا بر واردات کالا از چین به 145 درصد و بر واردات کالا از آمریکا به چین به 125 درصد رسید.
هرچند که ترامپ دو هفته بعد از دوم آوریل اعمال تعرفهها را برای سه ماه معلق کرد اما چین را از این تعلیق مستثنی کرد. در واقع ترامپ منتظر آن بود که چین مانند کشورهای دیگر مثل هند، ژاپن یا بریتانیا، خواهان مذاکره شود؛ امری که چین از آن سرباز میزد. حتی این انتظار تا آنجا پیش رفت که ترامپ دو هفته پیش اظهار داشت که چینیها برای مذاکره تماس گرفتهاند که به سرعت از سوی چین تکذیب شد اما آنچه که معلوم است هم چین و هم آمریکا از این جنگ خسته شده بودند و این علامت خستگی را میشود به خوبی در توافق ژنو سوئیس مشاهده کرد.
توافقی که دیروز بخشی از آن منتشر شد را میتوان «آتشبس جنگ تجاری میان آمریکا و چین» قلمداد کرد. هر جنگی برای خودش یک دوره کوتاهمدت آتشبس دارد و در این دوره کوتاهمدت طرفین به مذاکره مینشینند.این جنگ هم آتشبس 90 روزه دارد. در این آتشبس 90 روزهای که چین و آمریکا توافق کردند چند نکته نهفته است:
1- طرفین توافق کردهاند که به تعرفههای سابق برگردند. یعنی تعرفه واردات کالا از چین 30 درصد و تعرفه واردات کالا از آمریکا 10 درصد باشد و این تعرفه از اول آوریل، یعنی روز قبل از اعلام تعرفههای جدید آمریکا نافذ باشد.
2- در این مدت کدام کشور زیان بیشتری کرد و کدام کشور سود بیشتری برد: آمریکا یا چین؟ در این خصوص بهتر است نگاهی به اتفاقات و سیاستهای دو کشور بیندازیم.
زمانی که تعرفههای تازه ترامپ اعلام و یک شوک جهانی به بازارها و کشورها وارد شد، نوعی آشوب را به خوبی در میان کشورها میشد حس کرد. تقریباً از اتحادیه اروپا گرفته تا بریتانیا و کشورهای آسیایی جنوب شرقی مثل ویتنام و کامبوج که تازه اقتصاد آنها به کمک آمریکا سرپا شده بود مستأصل شده بودند. حتی کشور ژاپن که به نوعی یار غار آمریکا در منطقه محسوب میشود از این اقدام ترامپ شگفتزده شده بود.
اما اگر نگاهی بیندازیم به رفتار چین، متوجه یک اتفاق میشویم و آن این بود که چین بدون هیچ انتقادی در سطح رسانهها، بازی دیگری را آغاز کرد. شیجینپینگ یک تور تقریباً یکهفتهای به کشورهای ویتنام و کامبوج را آغاز کرد و با آنها یک معاهده تجاری بست. از طرف دیگر اتحادیه اروپا با انتقاد شدید از آمریکا و شخص ترامپ چند بار اظهار تمایل کرد که رابطه اقتصادی خود را با چین تقویت کند و از سوی دیگر چین با اتخاذ سیاستی صادرات منابع حیاتی آمریکا را که به خودش وابسته است - مانند مواد معدنی حیاتی - محدود کرد و در کنار این رویه، یک رویداد مهم دیگری هم رخ داد و آن بالا رفتن انتظارات تورمی در میان مصرفکنندگان آمریکایی بود. هشداری که کتاب بژ فدرال رزرو در آخرین شماره خود به آن اشاره و تصریح کرد و همان باعث شد که فدرال رزرو برخلاف انتظار ترامپ نرخ بهره بانکی را ثابت نگه دارد.
فیالواقع، بعد از اعلام تعرفهها، مدیران فروشگاههای خرده فروشی مانند وال مارت با ترامپ دیدار کردند و هشدار دادند که نرخ تعرفه واردات بر چین باعث افزایش قیمتها در سطح خردهفروشی میشود و در آخرین دیدار که دو هفته پیش روی داد، اعلام کردند که دیگر نمیتوانند قیمتها را در سطح سابق نگه دارند. زیرا میزان وابستگی مصرفکنندگان آمریکایی به کالاهای چینی بیش از وابستگی مصرفکنندگان چینی به کالاهای آمریکایی است. برای مثال بیش از 90 درصد مواد اولیه مصرفی دارویی در آمریکا از چین یا هند میآید که چین بازیگر اصلی است.
نکتهای که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بوش (پسر) در مصاحبه با فارن افرز به آن اشاره کرد که در ایام کرونا مقامات آمریکایی متوجه شدند که اقتصاد دارویی و بهداشتی آمریکا کاملاً به چین وابسته است و همین وابستگی را هم در مورد مواد اولیه ساخت وسایل سرگرمیها، صنایع دفاعی و نیز خودرویی در نظر بگیرید.
حدود یک ده پیش، گراهام آلیسون، استاد علوم سیاسی آمریکا در یادداشتی به تله توسیدید، اشاره کرد. توسیدید، تاریخنگار یونانی در کتاب تاریخی «جنگ پلوپنزی» که در قرن پنجم پیش از میلاد میان آتن و اسپارت رخ داد به این موضوع مهم اشاره میکند که علت جنگ «ترس اسپارتها از قدرت گرفتن آتن» بود. آلیسون هم با اشاره به این مطلب پیشبینی میکند که یک روزی میان آمریکا و چین هم نبردی رخ دهد که در آن علت اصلی، ترس آمریکا از قدرت گرفتن چین است. سایهای از این جنگ پیشبینی شده در ماه گذشته رخ داد؛ جنگی که فعلاً چین برنده شده است.
در پایان، آنچه اکنون در قالب «آتشبس» ثبت شده، شاید نشانهای باشد از یک تغییر پارادایم در نظم اقتصادی جهان؛ جایی که چین دیگر صرفاً «کارخانه دنیا» نیست، بلکه بازیگر ارشد دیپلماسی اقتصادی جهان است.
آتشبس ۹۰ روزه شاید راهی برای تنفس دو قدرت باشد، اما اگر آمریکا راهی برای بازتعریف جایگاه خود پیدا نکند، تله چینی ممکن است بهمراتب خطرناکتر از تله توسیدید باشد.