به روز شده در
کد خبر: ۱۴۱۳۸

«ناترازی» مردم یا مدیریت!

در سال‌های اخیر، کشور با پدیده‌ای مزمن به نام ناترازی انرژی مواجه شده است؛ پدیده‌ای که هر ساله در تابستان با قطعی برق خانگی و صنعتی، و در زمستان با کاهش فشار گاز نمود پیدا می‌کند.

«ناترازی» مردم یا مدیریت!
آرمان امروز

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:

در سال‌های اخیر، کشور با پدیده‌ای مزمن به نام ناترازی انرژی مواجه شده است؛ پدیده‌ای که هر ساله در تابستان با قطعی برق خانگی و صنعتی، و در زمستان با کاهش فشار گاز نمود پیدا می‌کند. اگرچه در گفتمان رسمی، اغلب بار اصلی این بحران به دوش مصرف‌کنندگان انداخته می‌شود، اما بررسی‌های دقیق‌تر نشان می‌دهد که مردم نه تنها مقصر اصلی نیستند، بلکه قربانیان اصلی سوءمدیریت در حوزه انرژی و فقدان برنامه‌ریزی راهبردی هستند. این گزارش به بررسی ابعاد این موضوع، تحلیل راه‌حل‌های موجود و تأکید بر نقش صنعت در مصرف و تولید بیشتر انرژی خواهد پرداخت.

مردم؛ در جایگاه مصرف‌کننده

مصرف خانگی برق سهمی حدود ۳۰ تا ۳۵ درصدی از کل مصرف برق کشور را به خود اختصاص می‌دهد، در حالی که صنایع و بخش‌های دولتی و عمومی، بخش عمده‌ای از مصرف را شکل می‌دهند. علاوه بر این، در بسیاری از نقاط کشور، مردم به دلیل شرایط اقلیمی مجبور به استفاده از وسایل سرمایشی یا گرمایشی هستند. نمی‌توان از مردمی که در گرمای ۵۰ درجه جنوب یا سرمای منفی ۱۵ درجه غرب کشور زندگی می‌کنند، انتظار داشت مصرف خود را به سطحی «ایدئال» کاهش دهند، در حالی که شبکه توزیع و زیرساخت‌های تولید، فرسوده و ناکارآمد هستند.

از سوی دیگر، فرهنگ مصرف انرژی در جامعه در سال‌های گذشته بهبود یافته است؛ استفاده از لامپ‌های LED، کولرهای کم‌مصرف و تجهیزات هوشمند نشان از مسئولیت‌پذیری مردم دارد. اما این تلاش‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند ناترازی ساختاری شبکه انرژی کشور را جبران کنند.

چرا ناترازی اتفاق می‌افتد؟

ناترازی انرژی عمدتاً ریشه در عوامل ساختاری دارد: سرمایه‌گذاری ناکافی در تولید برق و گاز:** طی دهه اخیر، سرمایه‌گذاری در احداث نیروگاه‌های جدید و توسعه زیرساخت‌های گازرسانی با رشد مصرف همخوان نبوده است.

قیمت‌گذاری غیرواقعی انرژی: یارانه‌های سنگین مانع از واقعی شدن قیمت انرژی شده و انگیزه‌ای برای بهینه‌سازی مصرف یا سرمایه‌گذاری در بهره‌وری باقی نمی‌گذارد

نشت انرژی در شبکه توزیع: تلفات انرژی در شبکه برق ایران حدود ۱۰ درصد است که نسبت به میانگین جهانی (۵ تا ۷ درصد) بالا محسوب می‌شود. صادرات بدون برنامه گاز و برق: در برخی موارد، صادرات انرژی بدون در نظر گرفتن نیاز داخلی انجام شده که به فشار بیشتر بر شبکه منجر می‌شود.

قطع برق؛ آخرین گزینه نه اولین واکنش

قطع برق نباید ابزار پیش‌فرض سیاست‌گذاران برای مدیریت ناترازی باشد. این اقدام نه‌تنها آسیب جدی به زندگی مردم و کسب‌وکارها وارد می‌کند، بلکه منجر به از بین رفتن اعتماد عمومی نیز می‌شود. خاموشی‌ها در صنعت موجب توقف تولید، ضررهای مالی هنگفت و از دست رفتن فرصت‌های شغلی می‌شود.

راه‌حل‌های جایگزین قطع برق عبارتند از:

مدیریت هوشمند مصرف در ساعات اوج: استفاده از کنتورهای هوشمند و تعرفه‌های پلکانی در ساعات مختلف روز می‌تواند مصرف را مدیریت کند. توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر: سرمایه‌گذاری در انرژی خورشیدی و بادی به‌ویژه در مناطق مستعد (مانند سیستان و بلوچستان و کرمان) می‌تواند بخشی از بار شبکه را کاهش دهد.

افزایش بهره‌وری در بخش دولتی: دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی که اغلب مصرف بالایی دارند، باید ملزم به نصب تجهیزات کم‌مصرف و کنترل مصرف شوند.

اصلاح الگوی صادرات: صادرات انرژی باید مشروط به مازاد داخلی شود، نه هم‌زمان با کمبود در داخل.

مشوق برای نیروگاه‌های بخش خصوصی: تسهیل شرایط برای احداث نیروگاه‌های مقیاس کوچک و متوسط توسط بخش خصوصی می‌تواند فشار را از دوش دولت بردارد.

صنعت؛ مصرف بیشتر یعنی تولید بیشتر

یکی از مغالطه‌های رایج در گفتمان ناترازی انرژی، تساوی مصرف بالا با اتلاف انرژی است. در حالی‌که در بخش صنعت، مصرف بیشتر انرژی اغلب به معنای افزایش تولید و اشتغال است. اگر کارخانه‌ای مجبور به کاهش شیفت کاری به دلیل محدودیت برق یا گاز شود، نتیجه مستقیم آن کاهش تولید، کاهش صادرات و افزایش بیکاری خواهد بود.

در واقع، در کشورهای توسعه‌یافته، نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی یکی از شاخص‌های بهره‌وری اقتصادی است. این شاخص در ایران به‌دلیل محدودیت‌های انرژی در صنعت، رو به کاهش است؛ نه به‌دلیل افزایش بهره‌وری، بلکه به‌دلیل سرکوب فعالیت صنعتی.

بنابراین، دولت باید مصرف انرژی در بخش صنعت را نه به‌عنوان مشکل، بلکه به‌عنوان فرصت ببیند و آن را تسهیل کند، مشروط به رعایت استانداردهای بهره‌وری.

پیشنهادات سیاستی

با توجه به آنچه بیان شد، راهبردهای زیر می‌تواند مسیر پایدار و عادلانه‌ای برای مدیریت ناترازی‌های انرژی ایجاد کند:

سرمایه‌گذاری در تولید و زیرساخت‌ها: احداث نیروگاه‌های جدید با بهره‌گیری از منابع داخلی و سرمایه‌گذاری خارجی باید در اولویت قرار گیرد. نوسازی شبکه توزیع: کاهش تلفات انرژی و افزایش راندمان شبکه توزیع یکی از اقدامات فوری است. آموزش و فرهنگ‌سازی واقعی: به جای تبلیغات شعاری، مردم باید با واقعیت‌ها آشنا شوند و آموزش‌های عملی در مصرف بهینه ببینند.

افزایش شفافیت در داده‌ها: انتشار شفاف اطلاعات درباره مصرف، تولید و صادرات انرژی می‌تواند به مشارکت عمومی کمک کند.

تفکیک راهبردی بخش‌های مصرف: سیاست‌گذاری برای صنعت باید جدا از خانگی و عمومی انجام شود و ملاحظات اقتصادی در اولویت باشد.

بحران ناترازی؛ فراتر از یک واژه

هاشم اورعی، استاد تمام دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف و رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی انرژی ایران تأکید می‌کند که مسئولان به جای پذیرش مسئولیت، مردم را مقصر مشکلات انرژی معرفی می‌کنند. وی می‌گوید.

متاسفانه مسئولان ما عادت کرده‌اند همه اشکالات، بی‌برنامگی‌ها و رفتارهای نابخردانه را در حوزه انرژی کشور رقم بزنند و وقتی مشکلی جدی ایجاد می‌شود، مردم را مقصر شرایط موجود جلوه دهند. قرار نیست مردم هر اندازه که آقایان می‌فرمایند و تولید می‌کنند برق مصرف کنند، بلکه قرار است هر اندازه نیاز مشترکان مصرف انرژی است، انرژی و برق تولید و استفاده شود. وی معتقد است که استفاده از واژه «ناترازی» برای توصیف وضعیت فعلی انرژی کشور، کم‌اهمیت جلوه دادن بحران است. او بیان می‌کند:ناترازی عبارتی برای کمرنگ کردن وخامت اوضاع است، ما در وضعیت بحرانی هستیم. ۳۰ درصد کمبود برق در کشور داریم.

دکتر اورعی بر این باور است که برق باید به بخش‌های مولد اقتصاد اختصاص یابد تا ارزش‌آفرینی شود و ناترازی با سرمایه‌گذاری رفع گردد. وی می‌گوید، حالا دو انتخاب داریم؛ اول اینکه برق را به بخش مولد اقتصاد بدهیم تا ارزش‌آفرینی شود و ناترازی هم با سرمایه‌گذاری رفع شود. راه دوم این است که برق را به بخش خانگی غیرمولد بدهیم و درآمد کشور را کم کنیم و در نتیجه همان مقدار پولی هم که تاکنون در صنعت برق می‌توانیم بدهیم هم ندهیم و درگیر یک چرخه‌ی معیوب شویم.

نتیجه‌گیری

ناترازی انرژی در کشور پدیده‌ای ساختاری و ریشه‌دار است که نیازمند اصلاحات اساسی در سیاست‌گذاری، سرمایه‌گذاری، و مدیریت است. در این میان، مردم نباید به‌عنوان مقصر معرفی شوند، چرا که نقش آنان در مقایسه با ناکارآمدی‌های سیستماتیک، بسیار محدود است. همچنین، صنعت به‌عنوان موتور توسعه اقتصادی نیازمند مصرف بیشتر انرژی است و باید حمایت شود. قطع برق، آخرین راه‌حل و نه اولین گزینه برای مقابله با بحران‌هاست. برای رسیدن به پایداری انرژی، راهی جز عبور از نگاه کوتاه‌مدت و حرکت به‌سوی برنامه‌ریزی بلندمدت وجود ندارد.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار