ایرانیان و هوش مصنوعی/سهگانه تردید، شگفتی و گریز
نگاه ایرانی به هوش مصنوعی نه به کنترل میانجامد، نه به اتصال؛ بلکه در میانهای از احتیاط، شگفتی و گریز است. درحالیکه آمریکاییها با ذهنیت اقتدارگرا و فردمحور خود، خواهان تسلط بر هوش مصنوعی هستند و چینیها در چارچوب فرهنگی جمعگرایانهشان آن را شریکی برای سازگاری با محیط میدانند، ایرانیان هنوز در جستوجوی معنای حضور این فناوری در زیستجهان خودند؛ با تردید، با هیجان، با پرسش و با فاصلهای که هم از امید میگوید و هم از ترس.

قادر باستانی تبریزی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:
نگاه ایرانی به هوش مصنوعی نه به کنترل میانجامد، نه به اتصال؛ بلکه در میانهای از احتیاط، شگفتی و گریز است. درحالیکه آمریکاییها با ذهنیت اقتدارگرا و فردمحور خود، خواهان تسلط بر هوش مصنوعی هستند و چینیها در چارچوب فرهنگی جمعگرایانهشان آن را شریکی برای سازگاری با محیط میدانند، ایرانیان هنوز در جستوجوی معنای حضور این فناوری در زیستجهان خودند؛ با تردید، با هیجان، با پرسش و با فاصلهای که هم از امید میگوید و هم از ترس.
در تازهترین پژوهش دانشگاه استنفورد درباره تأثیر فرهنگ بر نحوه مواجهه با هوش مصنوعی، نتایج جالبی به دست آمده است؛ مردم جوامع غربی بهویژه آمریکا، هوش مصنوعی را ابزاری برای کنترل و تحقق اهداف خود میدانند درحالیکه در فرهنگ چینی بیشتر بر پیوند، هماهنگی و اثرپذیری متقابل میان انسان و فناوری تأکید میشود. این تفاوت ناشی از الگوهای فرهنگی عمیقتری درباره انسان، قدرت و رابطه او با جهان اطراف است.
اما فرهنگ ایرانی کجا ایستاده است؟ پاسخ ساده نیست. فرهنگ ایرانی برخلاف غرب که بر استقلال فردی تأکید دارد و شرق دور که بر پیوند و هارمونی تمرکز میکند، سنتی دیرینه در احتیاط و تأمل دارد. در نگاه ایرانی، فناوری هم فرصت است، هم تهدید، هم نشانهای از پیشرفت و هم حامل اضطراب پنهان از دسترفتن اصالتها. این ذهنیت خود را در رفتار ایرانیان با هوش مصنوعی نیز نشان میدهد. مردم کوچه و بازار هنوز هوش مصنوعی را یا نمیشناسند یا آن را چیزی مرموز، خطرناک یا جادویی میپندارند.
در فضای رسمی نیز گاه با خوشبینی اغراقآمیز از توانمندیهای هوش مصنوعی گفته میشود و گاه از آن همچون تهدیدی امنیتی و فرهنگی یاد میشود. در میان نخبگان و دانشگاهیان نیز هنوز نگاه نظری جامع و بومی درباره این پدیده شکل نگرفته است. فرهنگ گفتوگویی ایرانی نیز در مواجهه با فناوریهای زبانمحور همچون چتباتها تأثیرگذار است.
در جامعهای که گفتوگو بیش از آنکه برای تبادل اطلاعات باشد، برای برقراری ارتباط و حفظ شأن متقابل است، ابزارهای هوش مصنوعی باید چیزی بیش از منطق و دقت داشته باشند؛ باید زمینه را بفهمند، لحن را رعایت کنند و ناز و نیاز زبان را درک کنند. اینها توقعاتی است که هنوز در هیچ سیستم هوش مصنوعی بینالمللیای پیشبینی نشده است.
در سطح کلانتر، نگاه حاکمیت در ایران به هوش مصنوعی بیشتر ناظر بر ابعاد کنترلی، انضباطی و حکمرانی است تا نوآوری، آزادی یا عدالت فناورانه. پروژههایی که تاکنون در کشور پیگیری شدهاند، بیش از آنکه به خلق نرمافزارهای همدلانه یا الگوریتمهای اخلاقی بینجامند، به تولید سامانههای پایش، نظارت یا بهینهسازی اداری محدود شدهاند. این شکاف میان مردم و قدرت، میان میل به نو شدن و ترس از بیثباتی، میان شور آینده و سایه گذشته، همان «سهگانه احتیاط، شگفتی و گریز» را میسازد که در نگاه ایرانی به فناوری بهویژه هوش مصنوعی حضور دارد.
از سوی دیگر، ریشههای عرفانی و دینی فرهنگ ایرانی نیز بر نگاه ما به هوش مصنوعی اثرگذارند. ایرانیان بهراحتی ماشین را جایگزین انسان نمیدانند؛ برای آگاهی، نیت و معنا شأنی قائلاند که در ذهن ابزارمحور غربی کمتر دیده میشود. این نگاه، هم تردیدی محتاطانه در برابر سپردن تصمیمگیری به الگوریتمها ایجاد میکند، هم ظرفیتی برای الگوریتمهایی مبتنی بر کرامت انسانی، عقلانیت و عدالت فراهم میسازد. اما آنچه کمتر به آن اندیشیدهایم، شکلدادن به «روایت ایرانی از هوش مصنوعی» است؛ اینکه ما از این فناوری چه میخواهیم و بر چه بنیانی با آن مواجه میشویم؟
ایران برخلاف بسیاری از کشورهای در حال توسعه، صرفاً مصرفکننده فناوریهای نوین نیست؛ بلکه برخوردار از تمدنی کهن، نظامهای دانایی چندلایه و پشتوانهای فلسفی برای تولید معنا و جهتبخشی به فناوری است. اگر هوش مصنوعی نه فقط بهعنوان ابزار بلکه بهمثابه «موضوعی فرهنگی» تلقی شود، میتواند بستری کمنظیر برای بازخوانی ارزشهای بومی، بازآفرینی روایتهای معنابخش و طراحی الگوهای تازهای از نسبت میان انسان و ماشین فراهم آورد.
فرهنگ ایرانی، شاید نه با سرعت چین حرکت کند، نه با اقتدار آمریکا اما میتواند با ترکیبی از تأمل، تخیل و تردید، الگویی منحصربهفرد برای مواجهه با هوش مصنوعی بسازد. این فناوری آیندهساز تنها زمانی با جامعه ما سازگار خواهد شد که آن را نه صرفاً ابزار، بلکه موضوعی برای فهم خویشتن بدانیم. نگاه ایرانی به هوش مصنوعی اگر درست شنیده و تفسیر شود، شاید خود پاسخی باشد به این پرسش که «چگونه انسان میتواند در عصر ماشین، همچنان انسان بماند؟»