به روز شده در
کد خبر: ۱۲۵۰۰

نفس گیری در راند چهارم

نفس گیری در راند چهارم
اعتماد

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:

بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان روز پنجشنبه با انتشار توییتی از به تعویق افتادن مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات‌متحده به دلایل لجستیکی خبر داد. این درحالی است که قرار بود هیات‌های دیپلماتیک دو کشور روز شنبه در رم برای چهارمین‌بار رایزنی داشته باشند. همزمان هیات ایرانی تلاش داشت تا با نمایندگان اروپایی نیز روز جمعه دیدار کند؛ نشستی که به ادعای«ژان نوئل-بارو» وزیر امور خارجه فرانسه برای برگزاری آن برنامه‌ریزی نشده بود و به همین دلیل برگزار نشد. در این میان رویترز به نقل از مقام‌های ارشد امریکایی مدعی شد که زمان و مکان دور تازه رایزنی‌ها اعلام می‌شود؛ رایزنی‌هایی که حالا به واسطه ادعاهای اخیر مقام‌های امریکایی و موضع‌گیری مقام‌های رسمی کشورمان چشم‌انداز آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. در این میان گروهی با استناد به موضع‌گیری ادعایی اخیر مارک روبیو، براین باورند که ادعاهای اخیر این مقام ضد ایرانی در کنار دور تازه تحریم‌های ترامپ علیه نفت و گاز ایران یکی از دلایل تاخیر در رایزنی‌ها بوده، روبیو اخیرا مدعی شده که ایران نباید برنامه هسته‌ای مستقل، برنامه موشکی داشته باشد و می‌بایست فعالیت‌های منطقه‌ای‌اش را متوقف کند. براساس ادعای او، ایالات‌متحده به ظاهر تلاش دارد تا مدل امارات را در ایران اجرایی کرده و برنامه هسته‌ای را به واردات اورانیوم وابسته نگاه داشته و غنی‌سازی در ایران را به ‌طور کامل متوقف کند؛ گزاره‌های ادعایی که مقام‌های رسمی کشورمان از‌جمله عباس عراقچی، وزیر خارجه از همان ابتدا از آنها به عنوان خطوط قرمز ایران یاد کردند و تاکید داشته و دارند که این متغیرهای قابل رایزنی نبوده و نیست. از همین رو یک مقام ایرانی که خواست نامش فاش نشود در گفت‌وگو با وبگاه رویترز گفت: ادامه برگزاری مذاکرات غیرمستقیم به رفتار امریکا بستگی خواهد داشت. این وبگاه همچنین به نقل از منابع امریکایی مدعی شد اختلاف‌نظر میان تهران و واشنگتن به واسطه سه متغیری که در بالا بدان‌ها اشاره شد، عمیق‌تر شده است. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسی و ارزیابی چشم‌انداز مذاکرات ایران و ایالات‌متحده در شرایطی که دو بازیگر در باب مسائل فنی چون سطح غنی‌سازی اختلاف‌نظر‌هایی جدی دارند با نادر انتصار، استاد برجسته و بازنشسته آلابامای جنوبی گفت‌وگو کرده است. انتصار ضمن تاکید بر اینکه بروز چنین اختلاف‌نظرهایی میان تهران و واشنگتن امری طبیعی است، همزمان بر این باور است مشارکت تروییکای اروپایی در این بازه زمانی چندان اهمیت ندارد، چرا که مذاکره‌کنندگان اصلی ایران و امریکا هستند و اگر بنا باشد طرف سومی به این گفت‌وگوها وارد شود آن آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است نه دولت‌های اروپایی که احتمال دارد در مقاطعی نیز مانع‌تراشی کنند. مشروح این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

 

در جریان دور سوم رایزنی‌ها، هیات‌های نمایندگی ایران و امریکا ظاهرا از کلیات عبور کرده و با برگزاری نشست فنی موازی با نشست سیاسی، به مقوله‌هایی ورود کردند که درباره آن اختلاف‌نظرهایی جدی وجود دارد؛ گزاره‌هایی چون سطح غنی‌سازی اورانیوم و چشم‌انداز مواد مازاد حاصل از آن. حال به باور شما آیا می‌توان گفت به واسطه همین اختلاف‌نظرها دور چهارم رایزنی‌ها به تعویق افتاده؛ بالاخص آنکه وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ اخیرا ادعاهای تندی را علیه کشورمان مطرح کردند.

موضوع مسائل فنی اکنون به مراتب مهم‌تر از قبل شده است. به این دلیل که به نظر می‌رسد در دو دوره اول مذاکرات، رایزنی‌ها درباره چارچوب و کلیات رایزنی‌ها بود، اما حالا وارد مرحله‌ای شده‌ایم که جزییات فنی در دستور کار قرار گرفته‌اند. آن‌طور که من مطلع هستم، در دور سوم مذاکرات تیمی فنی از سوی امریکا به سرپرستی فردی به نام «مایکل آنتون» حضور داشت. البته خود او در این حوزه تخصصی ندارد و ریاست بخش برنامه‌ریزی سیاست خارجی امریکا را عهده‌دار است اما ارتباط نزدیکی با دونالد ترامپ دارد. همچنین، در دوران بوش پسر در شورای امنیت ملی امریکا مسوولیتی داشته است. با این‌چنین چهره‌ای با تیمی راهی مسقط شد که عمدتا از کارشناسان فنی تشکیل شده بود. من اطلاع دقیقی ندارم که آیا در آن دور مذاکرات، گفت‌وگویی فنی انجام شده یا خیر؛ همین‌طور از ترکیب تیم فنی ایران نیز اطلاعاتی در دست نیست. تنها چند تصویر از سه یا چهار نفر از اعضای تیم ایرانی رسانه‌ای شده است. این در‌حالی است که در دوران برجام، حضور دکتر علی‌اکبر صالحی به عنوان چهره‌ای فنی در تیم مذاکره‌کننده ایران شفاف بود. با این همه نکته قابل‌توجه این است که ما اکنون وارد مرحله‌ای شده‌ایم که به واسطه ورود به جزییات اختلاف‌ها بالا گرفته و چالش‌ها بیشتر خواهد شد. حال فارغ از اینکه دور چهارم رایزنی‌ها به تعویق افتاده، باید گفت که در مذاکرات به واسطه اختلاف‌های فنی ابعاد پیچیده‌تری پیدا کرده است. در این میان فراموش نکنیم که موضع‌گیری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. ایران، عضو این نهاد است و با آن همکاری دارد، از همین رو آژانس وظیفه دارد اعلام کند که آیا یک کشور مقررات را رعایت کرده است یا خیر. ایالات‌متحده در جایگاهی نیست که بخواهد مستقیما در امر بازرسی‌ها دخالت داشته باشد؛ گرچه کشوری زورگو تلقی می‌شود، اما نقش اصلی در زمینه نظارت و راستی‌آزمایی، برعهده آژانس باقی خواهد ماند. حتی اگر توافقی امضا شود، همچنان این آژانس بین‌المللی است که باید بازرسی‌ها را انجام داده و گزارش‌های نظارتی خود را منتشر کند.

فارغ از اختلاف‌نظرهایی که بدان اشاره کردید، در باب چشم‌انداز رایزنی‌ها ادعاهای بسیاری است، گروهی مدعی‌اند ایران خواهان توافق موقت است تا بستر برای توافق بلندمدت هموار شود و گروهی دیگر از بازتعریف برجام 2 می‌گویند، به باور شما آیا مذاکرات به‌طور رسمی ذیل توافق هسته‌ای (برجام) دنبال می‌شود یا در قالبی جدید و مجزا تعریف خواهد شد؟ اگر ذیل برجام تعریف می‌شود، چرا ترامپ در سال 2018 از این توافق خارج شد؟

به باور من، توافق احتمالی آینده میان ایران و امریکا تفاوت‌هایی با برجام خواهد داشت. دلیل این تفاوت نه‌فقط در محتوای مذاکرات، بلکه در بستر سیاسی آن نهفته است. شخص دونالد ترامپ از واژه «برجام» بیزار است، چراکه این توافق در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما و با محوریت حزب دموکرات به نتیجه رسید. با این حال، اگر توافقی میان ایران و امریکا حاصل شود، احتمال دارد برخی مفاد آن مشابه برجام باشد و برخی دیگر تفاوت‌هایی اساسی داشته باشند. این مقایسه البته صرفا در چارچوب مسائل هسته‌ای مطرح است که در آن برخی تشابهات و در عین حال، اختلافاتی جزیی یا کلی با برجام قابل انتظار است. نکته مهم‌تر اما، ماهیت چنین توافقی است. چه آن را «موقت» بنامیم و چه «بلندمدت»، باید بپذیریم که هر توافقی با امریکا، ماهیتی ناپایدار دارد. از یک‌سو، رییس‌جمهور بعدی امریکا می‌تواند به‌ راحتی از توافق خارج شود. حتی رییس‌جمهور فعلی نیز می‌تواند توافقی را که خود امضا کرده، لغو کند. حتی اگر این توافق در کنگره به تصویب برسد و از نظر ساختاری رسمی‌تر از برجام قلمداد شود، باز هم امکان دارد با تغییر اراده سیاسی یا اکثریت حزبی در کنگره، نقض شود. ایالات‌متحده پیش از این نیز چنین در باب معاهداتی مهم‌تر از توافق برجام چنین تجربه‌ای را ثبت کرده است. بنابراین، بحث درباره اینکه توافق موقتی است یا بلندمدت، از نظر من چندان منطقی نیست. در واقع، مفهوم «بلندمدت» در مذاکره با امریکا جایگاهی ندارد. اگر توافقی بتواند دو یا سه سال پایدار بماند، می‌توان آن را توافقی موقت و قابل اتکا تلقی کرد. در این بازه، امکان کاهش نسبی تحریم‌ها نیز وجود دارد. به نظر می‌رسد ایران امیدوار است اگر چنین توافقی دو یا سه سال دوام بیاورد و در این مدت روابط میان تهران و واشنگتن بهبود یابد، در چنین شرایطی نه رییس‌جمهور و نه کنگره امریکا به‌راحتی اقدام به لغو آن نخواهند کرد، چراکه در چنین شرایطی، مسیری آغاز شده که تداوم آن برای خود طرف امریکایی نیز جذاب خواهد بود.

با این همه در شرایط کنونی شاهد چند صدایی در امریکا هستیم، آیا صداهای ضد ایرانی می‌تواند فرآیند رایزنی‌ها را تحت تاثیر قرار دهد؟

بله در میان مقامات دولت ترامپ و حتی در کنگره امریکا، نوعی دودستگی درخصوص ایران وجود دارد. اما باید توجه داشت که ترامپ، برخلاف بسیاری از روسای‌جمهور پیشین امریکا، در صورتی که تصمیم به انجام کاری بگیرد، توانایی آن را دارد که با فشار، نمایندگان حزب جمهوری‌خواه را با خود همراه سازد. او حتی قادر است تا حدودی دموکرات‌ها را تحت فشار قرار دهد، از همین رو در صورتی که توافقی با ایران حاصل شود و لازم باشد که در سنا به تصویب برسد، نیازمند رای موافق دو سوم اعضاست. به عبارت دیگر، حتی اگر ترامپ موفق شود تمامی سناتورهای جمهوری‌خواه را پشت سر خود داشته باشد، همچنان به حدود ده رای از میان نمایندگان دموکرات نیاز دارد. به باور من، ترامپ توان آن را دارد که بخشی از دموکرات‌ها را نیز با خود همراه کند، چرا که در درون حزب دموکرات نیز شکاف‌هایی دیده می‌شود که ممکن است به نفع او عمل باشد. در تیم فعلی ترامپ نیز افرادی حضور دارند که کاملا مطیع و هماهنگ با او هستند. برای نمونه، افرادی نظیر آقای استیو ویتکاف که در خط مقدم قرار گرفته‌اند، به‌شدت از ترامپ تبعیت می‌کنند. این درحالی است که چهره‌ای مانند آقای روبیو، وزیر خارجه کنونی امریکا، تاکنون هیچ نقش فعالی در مذاکرات با ایران نداشته است. این وضعیت تفاوت آشکاری با مذاکرات گذشته دارد؛ زمانی که وزارت خارجه امریکا نقشی محوری و مستقیم در گفت‌وگوها ایفا می‌کرد. امروز هدایت مذاکرات در اختیار چهره‌هایی است که لزوما از ساختار رسمی دیپلماسی پیروی نمی‌کنند. این ویژگی تاحدی به سبک حکمرانی شخص ترامپ برمی‌گردد که اگر اراده کند، می‌تواند صدای مخالفان توافق احتمالی با ایران را در درون ساختار قدرت امریکا خاموش کند یا به حاشیه براند. در عین حال، نباید نقش گروه‌های ذی‌نفوذ، به‌ویژه لابی‌های یهودی در امریکا را نادیده گرفت. این گروه‌ها همچنان تاثیرگذارند و در روند تحولات پیرامون ایران، حضوری فعال دارند. هرچه مذاکرات جدی‌تر می‌شود، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل تهدیدهای خود علیه ایران را شدت می‌بخشد و به حامیان خود در کنگره فشار می‌آورد تا مواضع سخت‌گیرانه‌تری اتخاذ کنند. با این حال، باید صبر کرد و دید که روند مذاکرات، که تاکنون با تصمیم و اراده چند فرد کلیدی پیش رفته، درنهایت به چه نتیجه‌ای خواهد داشت.

یکی از ادعای مطرح شده که اخیرا خبرگزاری رویترز بر آن تاکید دارد، قرار گرفتن گزینه مرتبط با برنامه موشکی ایران روی میز مذاکرات است، به ادعای این خبرگزاری از آنجایی که رایزنی در این باره از‌جمله خطوط قرمز ایران محسوب می‌شود، تاکید احتمالی واشنگتن بر آن می‌تواند پاشنه‌آشیل گفت‌وگو‌ها باشد، ارزیابی شما در این باره چیست؟

موضوع برنامه موشکی ایران، به میزان پافشاری طرف امریکایی به‌طور مستقیم مرتبط است. وقتی از «موضوع موشکی» صحبت می‌شود، باید این مساله با دقت بیشتری تعریف و چارچوب آن مشخص شود. ایران پیش‌تر اعلام کرده است که برنامه موشکی برایش خط قرمز محسوب می‌شود، اما اینکه این خط قرمز دقیقا تا کجا امتداد دارد و چه مواردی شامل آن می‌شود یا نمی‌شود، نیازمند تبیین دقیق‌تری است. برای مثال، ممکن است ایران حاضر باشد درباره برخی ابعاد برنامه موشکی خود، در چارچوب منطقه‌ای وارد بحث شود. اما اگر طرف امریکایی صرفا بر محدودسازی برنامه موشکی ایران تمرکز داشته باشد و همزمان توان موشکی و تسلیحاتی دیگر کشورهای منطقه را نادیده بگیرد، طبیعتا این امر از سوی ایران پذیرفتنی نخواهد بود. در حال حاضر به نظر می‌رسد گفت‌وگوهای محدودی درباره موضوع موشکی صورت گرفته و اگر این بحث در آینده به طور جدی‌تری دنبال شود، ایران احتمالا بر منطقه‌ای شدن آن تاکید خواهد کرد. در چنین حالتی، ایران انتظار خواهد داشت که کشورهای دیگری همچون عربستان‌سعودی و برخی کشورهای عرب منطقه، چه به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، وارد این گفت‌وگوها شوند، چراکه تسلیحات و توان موشکی بسیاری از این کشورها نه ‌تنها کمتر از ایران نیست، بلکه در برخی موارد حتی بسیار فراتر از توان موشکی ایران ارزیابی می‌شود. در واقع، از دیدگاه ایران، نمی‌توان موضوع موشکی را به شکل مجرد و در خلأ بررسی کرد؛ بلکه این مساله باید در یک بستر منطقه‌ای و با مشارکت ذی‌نفعان اصلی مطرح شود. در غیر این صورت، نتیجه‌گیری عادلانه و پایدار ممکن نخواهد بود. با این حال، هنوز روشن نیست که منظور دقیق طرف امریکایی از طرح موضوع موشکی چیست. شاید تمرکز اصلی آنها بر موشک‌های بالستیک دوربرد یا توان بالقوه کلاهک‌های هسته‌ای باشد. اما این موارد در حد گمانه‌زنی باقی مانده است.

اگر فرض را بر آن بگذاریم که ایران و امریکا به توافقی احتمالی دست یابند، به باور شما دو بازیگر در حوزه راست‌آزمایی ازچه مکانیسم‌هایی پیروی خواهند کرد، آیا آن‌گونه که ادعا می‌شود ایالات‌متحده خود می‌خواهد بر برنامه و فعالیت هسته‌ای ایران نظارت کند یا این وظیفه برعهده بازرسان آژانس گذاشته خواهد شد؟

ابتدا این نکته را بگویم که اظهارنظر اخیر آقای عراقچی مبنی بر اینکه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نباید در روند فعلی مذاکرات دخالت کند، به‌وضوح ناظر بر این واقعیت است که در شرایطی که ایران و امریکا هنوز به توافق نهایی نرسیده‌اند، نقش آژانس در فرآیند سیاسی-مذاکره‌ای، محدود و غیرمستقیم است. به باور من، این موضع‌گیری کاملا منطقی است. مادامی‌که گفت‌وگوها ادامه دارد و هنوز چارچوبی رسمی میان دو طرف شکل نگرفته، آژانس جایگاهی در این مرحله از تصمیم‌سازی ندارد. اما اگر مذاکرات درنهایت به سرانجامی مثبت منتهی شود و توافقی حاصل گردد، موضوع راستی‌آزمایی، وارد فاز اجرایی خواهد شد. در این نقطه، تنها نهادی که به‌طور قانونی صلاحیت راستی‌آزمایی و نظارت بر تعهدات ایران را دارد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است؛ نهادی که براساس مفاد ان‌پی‌تی همچنین توافق‌نامه‌های پادمانی، مسوولیت اصلی نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورهای عضو را برعهده دارد. امریکا، به عنوان یکی از بازیگران اصلی مذاکرات، هیچ جایگاه قانونی برای ایفای نقش در فرآیند راستی‌آزمایی ندارد. تنها در صورتی می‌توانست چنین نقشی ایفا کند که ایران به‌ صورت داوطلبانه از آژانس خارج شده و عضویت خود در ان‌پی‌تی را لغو کند. در آن صورت، مانند وضعیت فعلی کره‌شمالی، ایران می‌توانست به ‌طور مستقیم با امریکا وارد مذاکره شود و چارچوبی مستقل از آژانس را
در پیش گیرد؛ هرچند چنین حالتی با پیامدهای حقوقی و سیاسی گسترده‌ای همراه خواهد بود. اما در شرایط فعلی راستی‌آزمایی صرفا می‌تواند توسط نهاد پادمانی انجام شود. آژانس تنها مرجع بین‌المللی قانونی است که حق دارد گزارش‌هایی درخصوص پایبندی یا تخطی ایران از تعهدات هسته‌ای‌اش منتشر کند.

پس از سه دور رایزنی، شاهد انفعال تروییکای اروپایی بودیم، آن‌هم در شرایطی که چین و روسیه به عنوان متحدان ایران به نوعی در پس زمینه گفت‌وگوها فعال بودند، دلیل این انفعال چیست و چرا سه کشور اروپایی که پیش‌تر و در دوران ریاست نخست ترامپ برای احیای برجام تلاش داشتند امروز مشارکتی ندارند و سکوت کرده‌اند، آیا این انفعال در قاب استراتژی ترامپ قابل توجیه است یا دلایل دیگری دارد؟

اروپا صراحتا اعلام نمی‌کند اما می‌داند در رایزنی‌های اخیر بازیگران اصلی ایران و امریکا هستند و اروپا نقشی حاشیه‌ای و غیرمستقیم دارد. در دوران مذاکرات برجام نیز کشورهای اروپایی جزو گروه پنج به علاوه یک بودند و اهرم فشار چندانی نداشتند. امروز برجام هنوز به ‌طور رسمی پایان نیافته و کشورهای اروپایی عضو این توافق، در صورت لزوم، قادرند مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند. چندین بار هم تهدید کرده‌اند که قصد دارند از این ابزار فشار برای تقویت نقش خود در مذاکرات استفاده کنند. با این حال، به نظر می‌رسد که تمرکز اصلی همچنان باید روی مذاکرات ایران و امریکا باشد، نه دیگر بازیگران. اگر توافق جدیدی میان ایران و امریکا به امضا برسد، دیگر بازیگران چون چین و روسیه، ممکن است به عنوان «مسافر» در این توافق حضور داشته باشند، اما نقش اصلی همچنان متعلق به ایران و امریکا خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر قرارداد جدیدی منعقد شود، اروپا شاید بتواند تعاملات اقتصادی خود را با ایران بهبود بخشد و شاید از برخی منافع اقتصادی بهره‌برداری کند، اما نباید در مواضع آنها اغراق کرد. آقای عراقچی نیز به درستی تاکید کرده‌اند که مذاکرات در حال حاضر به‌طور عمده میان ایران و امریکا در جریان است و کشورهای دیگر نقش‌های فرعی‌تری دارند. در صورت امضای توافق، چین، روسیه و دیگر بازیگران احتمالا وارد فرآیند اجرایی خواهند شد. انتقاد من از برجام حول همین مقوله بود. به باورم کشورهای اروپایی در توافق میان ایران و امریکا ورود کردند؛ درحالی که اختلافات اصلی میان ایران و امریکا بود. درنهایت، کشورهای اروپایی همچنان در حال تلاش برای اجرایی کردن بندهای غروب برجام هستند تا مکانیسم ماشه را فعال کنند. این امر درحالی است که آنها دیگر وزنه خاصی در مذاکرات ندارند و نمی‌توانند به عنوان بازیگران اصلی در فرآیند گفت‌وگوهای هسته‌ای ایران و امریکا نقش‌آفرینی کنند

برچسب ها

ارسال نظر