به روز شده در
کد خبر: ۱۱۷۱۱

معماری ایرانی، فخر بشریت

سوم اردیبهشت به نام شیخ بهایی، دانشمند یگانه عصر صفویه، روز معمار نام دارد.

معماری ایرانی، فخر بشریت
اطلاعات

روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:

دستاوردهای شیخ بهایی در زمینه هنر معماری جزو عجایب جهان است. در زیر پاتیل گرمابه، فضایی تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته، در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود. شمع می‌سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می‌شد و خود گفته بود اگر روزی آن فضا را بشکافند شمع خاموش خواهد شد.  مهندسان غربی آن محوطه را شکافتند، شمع خاموش شد و دیگر هرگز روشن نشد. 

سوم اردیبهشت به نام این دانشمند یگانه عصر صفویه، روز معمار نام دارد. به مناسبت این روز برنامه هفته معمار از تاریخ ۳۰ فروردین ماه تا سوم اردیبهشت در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد. 

این برنامه به مدیریت دکتر حامد مظاهریان، رئیس دانشکدگان هنرهای زیبا به منظور آشنایی فضای آموزشی با فضای حرفه‌ای، جلوه دیگری از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های هنر بی‌مانند معماری ایرانی را برای دانشجویان و دست‌اندرکاران این حرفه به تماشا گذاشت. 

افسانه دولت پولدار 

دکتر حامد مظاهریان، رئیس دانشکدگان هنرهای زیبا در ارتباط با هنر معماری و توسعه آن می‌گوید: معماری را معماران ترسیم می‌کنند. وقتی جایی باید ساخته شود آنجا جایی است که سرمایه‌گذار، سرمایه‌اش را در ریسک قرار می‌دهد تا بتواند کیفیتی را بیافریند. 

واقعیت این است که ما ایرانیان افسانه‌ای در ذهن داریم، افسانه دولت پولدار! هرگاه به ایرانیان بگویید در جایی مشکلی وجود دارد، راه حلی که برایش دارند این است که دولت باید کاری بکند. یک جا باید پول خرج کند، یک جا باید بسازد و... برایمان خیلی سخت است از این پارادایم عبور کنیم و بدانیم که این افسانه تمام شده است. 

به تحریم یا موانع مبادله‌ای هم چندان مربوط نیست؛ حتی اگر تحریم‌ها برداشته و قیمت نفت با قیمت آن در جهان برابر شود، باور من این است که دیگر این افسانه رنگ باخته است. این مثل آن شاهزاده قجری است که هنوز دلش می‌خواهد سر میز، پول غذای همه را حساب کند و همه هم این انتظار را از او دارند، در حالی که دیگر بازنشسته شده و از آن درآمدها دیگر خبری نیست. این پارادیم‌هایی است که من و شما را به عنوان معمار درگیر می‌کند. 

دولت‌ها نه‌تنها در ایران بلکه در خیلی ازجاهای دنیا وظیفه‌شان محدود خواهد بود؛ در حد یک عملیات خیلی کوچک. در ایران اگر دولت بتواند حقوق کارمندانش را بدهد، حقوق بازنشستگان را بپردازد و به بخشی از تهیدستان جامعه کمک کند، کار بزرگی‌ انجام داده است. 

در کنار وضعیتی که دولت‌ها دارند ما بخش خصوصی قدرتمندی داریم که به‌جای سرمایه‌گذاری در هدف‌های کم ریسک، می‌تواند ایران را بسازد. این چیزی است که ساخت معماری باکیفیت را تضمین می‌کند. در حقیقت توسعه‌گران کسانی هستند که حاضر شدند در این مملکت بمانند و سرمایه‌شان را در ریسک اعتلای کشور قرار دهند. 

در تعریف معماری زیباترین جمله‌ای که به ذهن من می‌رسد این است: معماری یعنی تلاش برای ساختن دنیایی که تا اندازه‌ای هر چند کوچک شبیه به آرزوهای ماست. 

حلقه مفقوده

دکتر پیروز حناچی، شهردار پیشین تهران و استاد معماری دانشکده هنرهای زیبا درباره حلقه مفقوده توسعه در کشورمان می‌گوید: توسعه‌دهندگان و سازندگان، حلقه مفقوده‌ای هستند که در کشور ما مخصوصا بعد از انقلاب فرصت رشد پیدا نکردند و البته بستر این رشد را حاکمیت و دولت فراهم نکرد. 

به سرانجام نرسیدن پروژه‌های بزرگ و بخشی از مشکلات شهرهای بزرگ، همین حلقه مفقوده است.

حضور توسعه‌دهندگان، امکان اجرای پروژه‌هایی را که از ابتدا تا انتها با صورت مسأله درست و حرفه‌ای طراحی می‌شوند فراهم می‌کند. تجربیات دنیا هم همین را نشان می‌دهد. 

در کشورهای همسایه‌ یا حتی قدری دورتر می‌بینیم که شهرها عمدتا توسط توسعه‌دهندگان توسعه پیدا می‌کنند. 

اگر صورت مسأله، حرفه‌ای و دقیق تعریف شود، بهترین طراحان به کار گرفته شوند و بهترین پیمانکاران استفاده شوند، پروژه‌هایی آفریده می‌شود که تضمین کیفیت و کنترل کیفی آن‌ها قابل‌قبول است. 

در هنگام بهره‌برداری، کار توسعه‌دهنده تمام نمی‌شود بلکه تازه آغاز می‌شود. یک توسعه‌دهنده می‌تواند ده‌ها پروژه را به اجرا درآورد و مطمئنا کار او خیلی با آن چیزی که اصطلاحا سوداگری «بساز و بفروش» نام دارد متفاوت است. 

کسانی که در آن حوزه کار می‌کنند با تمام شدن پروژه، کارشان تمام می‌شود ولی کار توسعه‌دهندگان با خاتمه پروژه، شروع می‌شود. 

کسانی که در فضای بساز و بفروش کار می‌کنند، کیفیت برایشان خیلی مهم نیست ولی برای توسعه دهندگان، کیفیت حرف اول را می‌زند. به هر صورت توسعه‌دهندگان، حلقه مفقوده در کشورمان هستند.

 این حلقه مفقوده باید توسط دولت‌ها و حاکمیت تعریف شود، چارچوب داده شود و به نظر می‌آید حتی نیازمند قانون است تا راه توسعه هموار شود. 

زبان معماری 

مهندس فرامرز پارسی، استاد دانشگاه و سازنده فیلم زیبای «ایران به نحو پارسی» درباره زبان در معماری ایرانی می‌گوید: ما در معماری با زبانی روبه‌رو هستیم که یک تفاوت عمده با زبان گفتار دارد و آن هم این است که در این زبان، زمان وجود ندارد. جمله در زبان معماری، اسنادی است یعنی با «است» تمام می‌شود اما زبان یک مفهوم دارد به نام «جامعه زبانی» که در معماری ما به شدت کاهش پیدا کرده است.

وقتی که جامعه زبانی یک زبان از حدی کمتر شود آن زبان محکوم به نابودی خواهد شد اما معماری ما سابقه‌ای دو الی سه هزار ساله دارد و ما فرصت آن را داریم تا زبانش را درک کنیم. اگر کسی نیست تا دستور زبانش را یادمان بدهد، تنها راهش این است که زیاد ببینید، زیاد ببینید، زیاد ببینید و زیاد سفر کنید. این آثار در کشوری است که هیچ کجای دنیا نمونه‌ای ندارد. 

به هر گوشه از کشور عزیزمان بروید، نمونه‌ای از آن را خواهید یافت؛ از یک مقبره گرفته تا یک کاروانسرا. حتی خانه‌ای که به شیوه‌ای درست در ۶۰ سال پیش ساخته شده است این اجازه را به شما می‌دهد تا زبانش را بیاموزید. 

مهندس پارسی در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: معماری و ادبیات ما فخر بشریت است.

این فرهنگ، یک دستاورد عظیم بشری به شمار می‌آید که ما فقط یک وظیفه در مقابل آن داریم و آن هم شناخت و احیای آن است. اگر این کار را بکنیم می‌توانیم بگوییم که وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم. 

معماری ما در واقع پاسخ به این سؤال است که آیا مدرنیته، یک سرفصل و یک نقطه عطف است که همه بشریت باید از آن عبور کنند؟ باید پاسخ داد که تکنولوژی و مدرنیته، نجات‌بخش نیست. تنها راه نجات بشر، استفاده از تجربه هزاران ساله زیستی است. ما مردمانی هستیم که به یکی از طولانی‌ترین تجربه‌های بشری دسترسی داریم، بنابراین مسئولیت ما از همه بیشتر است. ما مسئولیم که این فرهنگ را بشناسیم و گسترش دهیم.

گسست بین دانشگاه و حوزه کاری 

مهندس اکبر تقی‌زاده، معمار، شهرساز و مرمتگر آثار تاریخی در ارتباط با گسست میان دانشگاه و حوزه کاری می‌گوید: زمانی که ما در مدرسه معماری درس می‌خواندیم شانس این را داشتیم که در آتلیه‌ها و کارگاه‌های مختلف کار کنیم. ضمن تحصیل آکادمیک و دانشگاهی، آموخته‌هایمان را هم کار و تجربه می‌کردیم. استادان شما در دانشگاه مرتبا کار پژوهشی انجام می‌دهند و تولید دانش می‌کنند. ما سال‌هاست که از این حوزه دور شده‌ایم و سوادمان در این زمینه کافی است اما در مقابل از تجربه در حوزه‌های کاری عقب مانده‌ایم. 

این گسستی که بین دانشگاه و حوزه کاری وجود دارد ما را به عقب می‌برد. نسل ما دارد تمام می‌شود، رفتیم و تمام شدیم. شما باید بیایید و جای نسل‌های قبلی را پر کنید و این نمی‌شود، مگر آن که این ارتباط به وجود بیاید. شما باید کار پژوهشی، طراحی و اجرایی را با هم انجام بدهید. 

اضافه کردن لایه‌های مختلف 

مهندس عادل فرهنگی، مرمتگر آثار تاریخی درباره ساخت و سازهای موجود و بهینه‌سازی آن برای نسل‌های آینده می‌گوید: ما به عنوان طراح به جای تخریب و ساخت بناهای جدید، باید ببینیم چگونه می‌توانیم ساخت و سازهایی را که وجود دارد به فضاهایی بدل کنیم که انسان امروزیِ رو به آینده دارد در آن زندگی می‌کند. لذا به نظر می‌رسد در کشورمان داریم تجربه جدیدی را آغاز می‌کنیم که البته چندین دهه است در بسیاری از کشورها از جمله انگلیس آغاز شده است. در این روش، لایه‌های مختلف به جای این که همدیگر را حذف کنند به یکدیگر لایه‌های تازه اضافه می‌کنند.   

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار