به روز شده در
کد خبر: ۱۱۲۱۹

پاپ فرانسیس؛ نگران سرنوشت ادیان و انسان

پاپ فرانسیس؛ نگران سرنوشت ادیان و انسان
ایران

طه هاشمی سفیر پیشین ایران در واتیکان در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:

کسانی که با تاریخ مسیحیت بویژه مذهب کاتولیک آشنایی دارند، به‌خوبی می‌دانند که پاپ فرانسیس در میان پاپ‌های پیشین از جنبه‌های متعددی، برجسته بوده و عملکرد او در مقام پاپی قابل توجه است. او در طول سیزده سال فعالیت خود خدمات ارزنده‌ای در زمینه‌های مختلف ارائه داد؛ چه از لحاظ توجه به مسائل انسانی و چه از نظر نقش مؤثری که در تحولات مذهب کاتولیک ایفا کرد. همچنین تلاش‌های او در ایجاد همگرایی میان مذاهب مسیحیت و ادیان دیگر نیز بسیار قابل توجه بوده است.

آنچنان که می‌توانیم بگوییم پاپ فرانسیس بدون تردید پرچمدار گفت‌وگو بود و به دلیل اینکه از آمریکای لاتین آمده و با مردم کوچه و بازار زندگی کرده بود، به‌شدت نسبت به حقوق محرومان و مستضعفان و مظلومان عالم حساس بود. ایشان بارها در ارتباط با تحریم‌های ظالمانه‌ای که به ملت ایران شده بود موضع داشت و در هرجایی که امکانش بود، نظر خود را بیان می‌کرد و می‌گفت اینها خلاف حقوق انسانی است. نمی‌توانید موردی از نزاع‌ها و جنگ‌های دنیا را پیدا کنید که در طول دوره‌ای که پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک‌های جهان بود رخ داده باشد و ایشان برای برقراری صلح پیشقدم نشده باشد.

پاپ فرانسیس در همین اواخر به جد خواهان متوقف شدن جنگ در غزه بود و به همین خاطر است که اسرائیل، نمایندگی‌های خود را منع کرده تا به سفارتخانه‌های واتیکان در سراسر دنیا بروند و دفترهای یادبود را امضا کنند. این اقدام به‌خوبی نشان می‌دهد که پاپ فرانسیس در جبهه‌ای بوده که مظلومان عالم قرار داشته‌اند.

پاپ فرانسیس وقتی وارد واتیکان شد تشریفات قبلی را کنار زد. یکی از نقاط بارز زندگی او ساده زیستی‌اش بود. او وقتی به مقام پاپی رسید به کلی سفرهای تفریحی تابستانی را حذف کرد و بر خلاف سنتی که در واتیکان بود و در ایام تابستان که هوای رم گرم است پاپ‌ها به کاخ تابستانی کستل گندولفو می‌رفتند او همه این موارد و خرج‌های گزاف را تعطیل کرد و به جای آنکه در کاخ رسولی واتیکان مستقر شود، در یکی از آپارتمان‌هایی که سایر کاردینال‌ها در آن زندگی می‌کردند، مستقر شد و کارهای شخصی‌اش را خودش انجام می‌داد.

پاپ فرانسیس سنت‌شکنی‌هایی انجام داد که در تاریخ مذهب واتیکان بی‌سابقه بود و بسیاری را با وضعیتی غیرمنتظره مواجه کرد. پیش از دوره او، پاپ بندیکت شانزدهم در اقدامی کم‌نظیر و تاریخی از مقام خود استعفا داد، زیرا به‌درستی احساس می‌کرد کلیسای کاتولیک با چالش‌هایی روبه روست که او قادر به حل آنها نیست و نیاز به رهبری جوان‌تر، معتقدتر و متعهد به مسیر اصلاحات دارد.

در این میان، فرانسیس (با نام اصلی خورخه ماریو برگولیو) پیش از انتخاب به مقام پاپی، حتی استعفای خود از مقام کاردینالی را به بندیکت شانزدهم ارائه کرد. طی سه شبانه‌روز گفت‌وگوی محرمانه، او بندیکت شانزدهم را در جریان انحرافات در کلیسای واتیکان و ضرورت انجام اصلاحات قرار داد اما درخواست کرد که استعفای او را از کاردینالی حتی بپذیرد اما بندیکت از فرانسیس خواست همراهی کند و تجربه زیسته در واتیکان را با تمام چالش‌ها و معضلات مذهب کاتولیک بررسی نمایند و فرانسیس در این مدت با بندیکت راه‌های نجات مذهب را بررسی کردند. اگرچه بندیکت در نهایت استعفای فرانسیس را نپذیرفت، اما همین گفت‌وگوها جرقه‌ای در ذهن او ایجاد کرد که این فرد با سابقه، نگاه اصلاح‌طلبانه و اعتقادات ریشه‌دار می‌تواند مذهب کاتولیک را نجات دهد.

سرانجام بعد از استعفای بندیکت شانزدهم مجمع کاردینال‌ها به این نتیجه رسیدند که شخصیتی از آمریکای لاتین را برای مقام پاپی انتخاب کنند. هرچند تبار فرانسیس (پاپ منتخب) ایتالیایی بود، اما او در آرژانتین متولد شده و به عنوان اسقف اعظم بوئنوس آیرس، در دوران بحران‌های سیاسی و حکومت‌های نظامی این کشور، توانست با مدیریتی هوشمندانه مانع از مواجهه مذهب کاتولیک با چالش‌های جدی شود و ثبات آن را حفظ کرد.

او شخصیتی بی بدیل بود. من در کنار ملاقات‌های معمول در پنج سالی که در واتیکان بودم، دو ملاقات طولانی با او داشتم. ملاقات‌های معمولی در سفرها اغلب کوتاه هستند، اما به دلیل مباحث مشترک بین اسلام و مسیحیت – مانند تهدیدهای مشترکی که هر دو دین را هدف قرار داده و همچنین گسست امروزی بین زمین و آسمان – به وجود آمده و تهدیدی که متوجه خداباوری است، انحرافاتی که از درون دامنگیر ادیان آسمانی شده و ریزش پیروان ادیان ابراهیمی بویژه مسیحیت و اسلام بسیاری مسائل و چالش‌های مشترک سبب شد که گفت‌وگوهای ما عمیق و مفصل شود. امروزه برخی از پیروان ادیان از جمله مسلمانان، مسیحیان و دیگران، آن توجه به خدا و بازگشت به مفهوم الوهیت را از دست داده‌اند و برخی حتی در حال فاصله گرفتن از این مفاهیم الهی و معنوی هستند. در حالی که بشر بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازگشت به معنویت و اخلاق است، ارزش‌های انسانی که نقطه مشترک همه ادیان است به کلی در جوامع مختلف رنگ باخته است.

بنابراین دردهای مشترک ادیان می‌باید به‌عنوان پایه‌های اصلی گفت‌وگوی بین‌ادیانی مطرح شود. پاپ فرانسیس برخلاف رویکردهای پیشین که گاه چالش‌ساز بودند، با سفر به کشورهای اسلامی اقدامات تاریخی انجام داد: امضای منشور برادری انسانی در ابوظبی همراه دکتر احمد الطیب (رئیس الازهر) که مفاهیم اخلاقی اسلام و ارزش‌های مشترک انسانی را در این سند آورده مانند ضرورت توجه به آسمان و معنویت را به خوبی در این سند بازتاب می‌دهد، سفر به عراق و ملاقات بی‌نظیر با آیت‌الله سیستانی به عنوان نماد همزیستی ادیان و ابراز علاقه جدی برای سفر به ایران،  بعد از آن که من در همان جلسه اول ملاقاتم از او دعوت کردم، در حالی که دعوت قبلی ایران را نپذیرفته بود، اما بعد از آن مباحثی که داشتیم با طیب خاطر پذیرفت که متأسفانه محقق نشد. این فقدان حضور پاپ در ایران به‌ویژه در شرایطی که نیاز به موضعگیری علیه تحریم‌ها و سیاست‌های تند ترامپ احساس می‌شد، به دلیل آماده نبودن کشورمان برای پذیرایی از رهبر کاتولیک‌های جهان محقق نشد. به هر حال اقدامات پاپ فرانسیس در داخل و خارج کلیسای واتیکان الگویی ماندگار از دیپلماسی دینی مبتنی بر اشتراکات اخلاقی و مبارزه با مادی‌گرایی ایجاد کرد. منشور ابوظبی، ملاقات نجف و تلاش‌های ناکام برای سفر به ایران، همگی نشانگر رویکردی است که می‌تواند و می‌توانست دردهای مشترک ادیان را به فرصتی برای همکاری تبدیل کند. متأسفانه عدم سفر به ایران علیرغم تمایل پاپ، به عنوان فرصتی ازدست‌رفته برای ایجاد ائتلافی ضدتحریم و تقویت گفتمان مشترک در برابر افراطی‌گرایی باقی ماند.

پاپ فرانسیس به دلیل پیشینه خانوادگی خود (مهاجرت از ایتالیا به آرژانتین) نسبت به موضوع مهاجرت حساسیت ویژه‌ای داشت. او که مهاجرت را به عنوان سرنوشت خانواده اش تجربه کرده بود، همواره بر پذیرش مهاجران – به ویژه آنانی که تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی مجبور به ترک وطن می‌شوند - تأکید می‌کرد. او با اقدامات تند مرتبط با نژادپرستی به شدت مقابله می‌کرد و کشورها را به حمایت از آسیب‌پذیرترین اقشار مهاجر فرا می‌خواند.

پاپ فرانسیس شخصیتی بی‌نظیر در میان پاپ‌ها بود؛ چهره‌ای چندبُعدی که فقدان او به‌زودی در صحنه‌های مختلف جهانی احساس خواهد شد.

او کلیسای کاتولیک را وارد مصالح اجتماعیِ زمانه کرد: از مسائل محیط زیستی تا چالش‌های جامعه بشری، اقدامات بی‌سابقه‌ای در این زمینه‌ها انجام داد. در ملاقات آیت‌الله اعرافی با پاپ فرانسیس، او اعلام کرد: «دولت ایران را دوست دارم چون بر پایه نظامی دینی استوار است.» پاپ بارها در دیدارهایی که با او داشتم علاقه عمیق خود به فرهنگ، تمدن و مردم ایران را  صراحتاً  ابراز کرد.

حضور آقای  دکتر عباس صالحی در واتیکان، همانند سایر کشورها که هیأت اعزام کردند، اقدام خوب و جالبی بود. با این حال، اگر نظر شخصی من پرسیده شود، شخصیت و جایگاه پاپ فرانسیس (به عنوان رهبر کاتولیک‌های جهان و رهبر واتیکان به عنوان یک نظام دینی) می‌طلبید که هیأتی جامع‌تر اعزام شود.

ما هم که یک حکومت دینی هستیم، شاید بهتر بود با اعزام  شخصیت هایی ملی و اسلام‌شناس در ترازی بالا در کنار جناب وزیر فرهنگ و آیت‌الله آقای دکتر محقق داماد (با توجه به ارتباط و شناختی که پاپ فرانسیس از ایشان داشت) در همراهی با سایر عالمان روشن ضمیر حضور می‌یافتیم؛ حتی من معتقد هستم بسیار بجا بود که آقای رئیس جمهوری محترم یا معاون اول در یک چنین رویداد مهمی شرکت می‌کردند. هرچند وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگاه بالایی در دولت دارد و آقای صالحی با سابقه روحانیت، مدیریت فرهنگی و جایگاه دانشگاهی، شخصیت شناخته‌شده‌ای هستند، اما با توجه به مواضع همگرایانه پاپ فرانسیس با سیاست‌های ایران (به ویژه در مسائل خاورمیانه) و ابراز علاقه مکرر او به فرهنگ، تمدن و مردم ایران - مانند اظهاراتش در دیدار با آیت‌الله اعرافی که اشاره کردم  - به نظر می‌رسید نیاز به توجه ویژه‌تر و سطح بالاتری از تعامل وجود  داشته باشد.

با این حال، حضور فعلی را مغتنم می‌شمارم و اقدام انجام‌شده را منهای بعضی از حواشی مثبت ارزیابی می‌کنم.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار