« حکمرانی خوب» ؛ «توافق خوب»
با گذشت دو دور از مذاکرات اخیر میان ایران و طرفهای مقابل، فضای عمومی و تحلیلهای نخبگان سیاسی و رسانهای حاکی از رویکردی مثبت و امیدبخش نسبت به روند گفتوگوهاست

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
با گذشت دو دور از مذاکرات اخیر میان ایران و طرفهای مقابل، فضای عمومی و تحلیلهای نخبگان سیاسی و رسانهای حاکی از رویکردی مثبت و امیدبخش نسبت به روند گفتوگوهاست. تحلیلگران سیاسی معتقدند سطح بالای این مذاکرات، خود گویای تغییر نگرشی در شیوه حکمرانی و تصمیمسازی در ایران است؛ نگرشی که به گفته آنها میتوان آن را در چارچوب «حکمرانی خوب» تحلیل کرد.
پذیرش اصل مذاکره از سوی ساختار حاکمیتی کشور، از نگاه ناظران، نمادی از یک تصمیم منطقی، هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی است. به باور آنان، این روند، علاوه بر اهمیت راهبردی در حوزه سیاست خارجی، واجد پیامهای مهمی برای جامعه جهانی است. پیامهایی از جمله اینکه جمهوری اسلامی ایران اهل مذاکره، گفتوگو و تعامل است و در تلاش است تا با کنار گذاشتن اختلافات، از مسیر تنشزدایی عبور کرده و به سوی صلح، ثبات و همکاری حرکت کند.
صاحبنظران معتقدند که این نوع رفتار در سیاست خارجی، از نشانههای حکمرانی خوب است؛ اگرچه ممکن است نتوان آن را بهطور کامل معادل حکمرانی خوب دانست، اما قطعاً میتوان آن را نمادی از این رویکرد تلقی کرد. آنها تأکید دارند که حکمرانی خوب، مفهومی فراتر و جامعتر در سیاست و جامعهشناسی سیاسی است، اما نمیتوان این نوع عملکرد را در راستای آن نادیده گرفت. در ادامه این تحلیلها، توافق خوب نیز در همین راستا تعریف میشود: توافقی که عقلانی، متوازن، پایدار و برد-برد باشد. توافقی که بتواند برای هر دو طرف مذاکرهکننده مزایای ملموس و قابل دفاعی به همراه داشته باشد و هیچیک احساس بازنده بودن نکنند. این توافق، به گفته تحلیلگران، باید آنچنان باشد که بتوان با افتخار از آن یاد کرد؛ توافقی که نشانهای از بلوغ سیاسی و دیپلماتیک دو طرف بوده و بهجای منازعه، بر منافع مشترک تأکید میکند.
از دید کارشناسان، چنین توافقی اگر بهدرستی شکل گیرد، میتواند آثار مثبتی در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و بینالمللی داشته باشد. ورود سرمایهگذاری خارجی، کاهش فشارهای اقتصادی، بهبود تصویر بینالمللی کشور و باز شدن مسیرهای جدید همکاری، از جمله پیامدهای چنین توافقی دانسته میشود. صاحب نظران همچنین بر این نکته تأکید دارند که امتیازات مطرحشده در توافق باید برای هر دو طرف، جذاب و منطقی باشد تا همزمان با ایجاد یک حس برنده بودن، تضمینی برای دوام و پایداری توافق نیز باشد. در واقع، توافق خوب، توافقی است که تنها مقطعی و شکننده نباشد، بلکه از پشتوانه عقلانی و فنی کافی برای استمرار برخوردار باشد.
در مجموع، به نظر میرسد فضای کنونی مذاکرات، هم از منظر افکار عمومی و هم از سوی نخبگان، با ارزیابیهای مثبت همراه است و این میتواند نشانهای از امیدواری به تحقق توافقی باشد که در آن عقلانیت، مصلحتسنجی، و درک واقعگرایانه از شرایط حاکم، جایگزین تقابل و تنش شده است.
پیمان خواجوی، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: آنچه امروز با عنوان «مذاکرات میان ایران و آمریکا» شاهد آن هستیم، بهزعم من، مذاکراتی است که در «وقت اضافه» انجام میگیرد. بهبیان دیگر، ما در شرایطی وارد این روند دیپلماتیک شدیم که بحرانهای داخلی ناشی از تحریمها و محدودیتهای بینالمللی به اوج خود رسیده بود، و دیگر ابزارهایی نظیر گفتاردرمانی و طرح موضوعاتی برای ایجاد آرامش نسبی در جامعه و بازسازی نوعی وحدت و انسجام، کارآمدی پیشین خود را از دست داده بودند. وی ادامه داد: در این وضعیت بحرانی، کشور وارد مسیر مذاکرات شد. نکته مهمی که باید پذیرفته شود آن است که ما در طول سالیان متمادی، همواره بر این نکته تأکید کردهایم که تحریمها اثری بر کشور نداشته و توان داخلی برای مقابله با آنها کافی است اما واقعیت صحنه، تصویر دیگری را نشان میداد. در عمل، ما با تورم لجامگسیخته، کاهش مستمر ارزش پول ملی، کاهش امنیت سرمایهگذاری و افت سطح دسترسی به منابع اقتصادی و مالی مواجه بودیم.
این کارشناس سیاسی متذکر شد: در چنین بستری، آنچه که به واسطه آغاز مذاکرات در کشور در حال رخ دادن است، ارسال پیامهایی اطمینانبخش به جامعه، فعالان اقتصادی و صاحبان سرمایه است. افرادی که در مواجهه با نااطمینانیها، سرمایههای خود را به ارز، طلا یا داراییهای امن تبدیل کرده بودند، اکنون نشانههایی از بازگشت ثبات و امنیت را دریافت کردهاند. همین مسأله موجب افزایش عرضه ارز و طلا توسط منابع غیردولتی شده که بهصورت طبیعی به کاهش قیمتها در بازار منجر میشود؛ چرا که برتری عرضه نسبت به تقاضا، اثر کاهشی بر نرخها دارد.
وی ادامه داد: البته باید توجه داشت که پایداری این روند، نیازمند بررسیهای دقیق در حوزههای اقتصادی و پولی است و پیشبینی میزان دوام آن، بستگی به تحلیلهای فنی و سیاستگذاری هوشمندانه دارد. در کنار آن، نکته مهم دیگر، لزوم هوشیاری در برابر گروههای فشاری است که از تداوم تحریمها منتفع میشوند. این گروهها چه به دلایل اقتصادی و چه به دلایل سیاسی، تمایلی به بهبود روابط بینالمللی ندارند و همواره تلاش میکنند تا مسیر نظام را تغییر داده یا حداقل در جهت اختلال در تصمیمگیریهای کلان کشور عمل کنند. جامعه و نیروهای سیاسی باید نسبت به این تهدید هوشیار باشند.
خواجوی عنوان کرد: مسأله قابل تأمل دیگر، ضعف و عقبماندگی ما در مهارتها و دانش مرتبط با حضور در بازارهای جهانی است. طی دو دهه گذشته، بهدلیل تحریمها، بسیاری از توانمندیهای لازم برای تعامل با سرمایهگذاران و نهادهای مالی بینالمللی یا از میان رفته یا بهروز نشدهاند. به همین دلیل، در شرایط جدید، ما نیازمند ارتقای دانش، افزایش مهارتهای تخصصی و بهرهگیری از مشاورههای حرفهای خارجی هستیم. وی در نهایت خاطر نشان کرد: برای نمونه، در دوران دولت آقای روحانی، زمانی که تحریمهای شورای امنیت لغو شد و دسترسی به سوئیفت بانکی فراهم آمد، یکی از مهمترین موانع موجود، ناتوانی نظام بانکی کشور در برقراری ارتباط مؤثر با بانکهای بینالمللی بود؛ چه از نظر نرمافزاری، چه از لحاظ دانشی. بنابراین، بازسازی این ظرفیتها باید بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی در نظر گرفته شود.