به روز شده در
کد خبر: ۶۷۶۲
گفت‌وگوی آوش با هنرمندی که ضایعات فلزی را به مجسمه تبدیل می‌کند؛

دست‌های جان‌بخش «عادل پاشا»

عادل وردی‌زاده پاشابیک، هنرمند تبریزی، در مصاحبه اختصاصی با آوش از «هنر چلنگری» می‌گوید.

دست‌های جان‌بخش «عادل پاشا»
گروه اجتماعی آوش/ زهرا بخشی

در دل انبارهای نگهداری ضایعات صنعت، جایی‌که پیچ‌ها و چرخ‌دنده‌ها رها شده‌اند، هنری زیبا و کهن نهفته است که سکوت آهن‌ قراضه‌ها را می‌شکند و از ویرانه‌های فلزهای مرده، روایت‌هایی تازه می‌آفریند. روایت‌هایی که از جان بخشیدن دوباره می‌گوید. چلنگری، هنری است که ضایعات بی‌جان را به مجسمه‌هایی پر از طعم زندگی بدل می‌کند؛ مجسمه‌هایی که نگاه‌ها را به سمت خود خیره می‌سازد. زنجیرهای رها شده، فنرهای زنگ‌زده و قطعات پراکنده‌ خودرو و موتورسیکلت، در دستان هنرمند، هویتی نو می‌یابد و به اشکالی بدیع و الهام‌بخش بدل می‌شود که حرف‌های تازه‌ای دارند. این هنر، پلی میان گذشته و آینده، صنعت و احساس، و آهن و روح است. هر اثر چلنگری، نه‌تنها تجسمی از خلاقیت و نبوغ، بلکه یادآور ارزش پنهان‌شده در اشیای دورریختنی است؛ گواهی بر آنکه زیبایی را می‌توان از دل ویرانی آفرید و به آنچه مرده می‌پنداریم، حیاتی دوباره بخشید. هنری که نباید گرد فراموشی بگیرد.

علاقه به هنر چلنگری

 «عادل وردی‌زاده پاشابیک هستم معروف به عادل پاشا. متولد 1354 در شهر تبریز. نزدیک به 20 سال است که در شهر کوچک سردرود زندگی می‌کنم. کارگاهم در این شهر است و بعد از فوت پدرم در سن 9 سالگی شروع به کار کردم و حالا 40 سال است که کفاش هستم».

از کودکی علاقه زیادی به هنر داشتم اما به‌علت مشکلات خانوادگی نتوانستم به دنبال علاقه خودم بروم. 5 سال پیش با  پیچ و مهره‌هایی که در انباری خانه‌مان بود یک موتورسیکلت و تانک کوچک درست کردم. این اتفاق باعث شد با تشویق خانواده‌ام و سرکار خانم رادپور، که در فرهنگ و ارشاد اسلامی تبریز فعالیت می‌کنند، به‌دنبال علاقه هنری خود بروم و هنر چلنگری را ادامه بدهم. در مدت فعالیتم علاوه بر ده‌ها اثر، 4 اِلمان ساختم که دو تای آنها را به شهرداری سردرود و ۲ اِلمان دیگر را به شهرداری تبریز اهدا کردم.

 

94

ایده خلق آثار

وقتی در مورد اینکه ایده خلق آثارش چگونه به ذهنش می‌رسد از او می‌پرسم، در پاسخ می‌گوید: ایده مجسمه‌هایی که خلق می‌کنم همه‌شان در ذهنم هستند و درواقع آنچه به ذهنم می‌رسد را درست می‌کنم و اینطور نیست که در ابتدا طرح بزنم و در مرحله بعد آن را خلق کنم بلکه ایده به صورت بداهه به ذهنم می‌رسد و بعد ضایعات جان می‌گیرند و می‌شوند تانک،  موتورسیکلت، کامیون، لوکوموتیو، آلات موسیقی مثل گیتار، خودروهای کلاسیک، حشرات مثل ملخ، تفنگ و....

مجسمه‌هایی که در میدان های اصلی شهر به نمایش درآمده است

سئوال بعدی گفتگوی‌مان درباره آثاری است که آقای هنرمند خلق کرده و در اماکن عمومی به معرض نمایش گذاشته شده که او در پاسخ می گوید: تاکنون 200 مجسمه از ضایعات خودرو، موتورسیکلت و ضایعات بازیافتی که از انبارهای ضایعات فلزی، مکانیک‌ها و تعمیرگاه‌های موتورسیکلت به‌دست آوردم، خلق کرده‌ام. این مجسمه‌ها در اماکن عمومی همچون پارک جنگلی مره خونی در شهر سردرود، پارک بانوان سردرود و عمارت شهرداری تبریز نصب شده است.

95

مشکلات و سختی هایی که در نهایت به موفقیت رسید

عادل پاشا در پایان از مشکلات و چالش‌هایش و همچنین موفقیت ها و دستاوردهایش می‌گوید: در این مسیر، مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته‌ام. به عنوان مثال  کارگاهی نداشتم و در انباری خانه‌مان، که بسیار کوچک است، شروع به کار کردم. یا برای خرید موتور جوش و تهیه ضایعات پولی نداشتم و با سختی‌های فراوان هزینه آنها را فراهم کردم و در نهایت با کمک و حمایت خانواده و دوستانم توانستم این مسیر را ادامه دهم. در کنار این مشکلات، اما موفقیت‌های زیادی حاصل شد. به یاد دارم اولین مجسمه‌ای که موفق به فروش آن شدم مجسمه‌ای بود که شهرداری سردرود از بنده خریداری کرد.

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار