به روز شده در
کد خبر: ۲۹۷۰۴
بازخوانی پرونده جنایی؛

از عاشقی تا قصاص؛ روایت قتل پر سر و صدای یزدان در سعادت آباد تهران

پاییز ۱۳۸۹، یک درگیری خونین در میدان کاج سعادت‌آباد تهران به قتل یک مرد جوان و دستگیری قاتل منجر شد.

از عاشقی تا قصاص؛ روایت قتل پر سر و صدای یزدان در سعادت آباد تهران

در سال ۱۳۸۹، حادثه‌ای جنجالی در محله سعادت‌آباد تهران رخ داد که توجه عموم و دستگاه قضایی را به خود جلب کرد. این اتفاق تلخ و پرحادثه که به «قتل میدان کاج» معروف شد، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و جامعه داشت و اکنون با گذشت بیش از یک دهه، پرونده آن را بازخوانی می‌کنیم.

درگیری خونین در میدان کاج و جان‌باختن یزدان

صبح روز پنجشنبه ششم آبان ماه ۱۳۸۹، ساکنان میدان کاج در خیابان یکم سعادت‌آباد صدای درگیری شدیدی شنیدند و به خیابان‌ها آمدند. در این درگیری، مردی حدود ۳۰ ساله به نام «یزدان» هدف حملات فردی به نام «یعقوب» قرار گرفت. یعقوب با ضربات متعدد چاقو، یزدان را مجروح کرد و او که در وضعیت نیمه‌جان و خون‌آلود بود، به بیمارستان مدرس منتقل شد. متأسفانه تلاش پزشکان برای نجات جان این جوان بی‌نتیجه ماند و یزدان جان خود را از دست داد.

یعقوب، میدان کاج

ورود پلیس و آغاز تحقیقات جنایی

پس از تماس شهروندان با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰، مأموران کلانتری ۱۳۴ سریعا در محل حاضر شدند و بازپرس ویژه قتل تهران نیز به سرعت از این جنایت مطلع شد. چند دقیقه پس از وقوع حادثه، یعقوب خود را تسلیم پلیس کرد و تحقیقات رسمی قضایی آغاز شد.

رابطه پیچیده و اختلافات مالی؛ انگیزه قتل

متهم اصلی پرونده، یعقوب، در بازجویی‌ها اعتراف کرد سه سال پیش در حوزه معاملات مسکن با زنی به نام «کیمیا» آشنا شده که متأهل بوده است. او هم که عاشق شده بود، از همسرش جدا شد و با یعقوب رابطه‌ای عاشقانه برقرار کرد. آن‌ها دفتر املاکی در سعادت‌آباد اجاره کردند و مدتی با هم زندگی می‌کردند؛ اما اختلافات مالی و درگیری‌های متناوب باعث شد کیمیا علیه یعقوب شکایت کند و او به زندان برود.

یعقوب پس از آزادی متوجه ارتباط کیمیا با یزدان شد و این موضوع را تحمل نکرد. روز حادثه، در مقابل دفتر املاک، با یزدان قرار گذاشت و با چاقویی که همراه داشت به وی حمله کرد که منجر به مرگ یزدان شد.

-2147483648_-210054

آخرین مصاحبه محکوم به مرگ

یعقوب درحالی‌که آخرین ساعات زندگی‌اش را در زندان سپری می‌کرد درباره خودش به خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت: 31 ساله هستم، همیشه عشق بازیگری داشتم، عاشق فیلم‌های جنایی و پلیسی بودم اما نتوانستم بازیگر شوم و در یک بنگاه مسکن کار می‌کردم.

او درباره زنی که به خاطر وی این جنایت خونین رقم خورده است، اظهار کرد: کیمیا از روابط عمومی قوی‌ای برخوردار بود و به خوبی قرارداد می‌بست و خوب پول درمی‌آورد.  من هم به واسطه معرفی یکی از بستگانم با وی آشنا شدم و بعد از چند جلسه ملاقات به او علاقه‌مند شدم.

یعقوب درباره دلیل نزاع خونینش با مقتول توضیح داد و اعلام کرد: از آشنایی من و کیمیا مدت‌ها می‌گذشت تا اینکه یک روز او به‌خاطر بدرفتاری از من شکایت کرد و به زندان افتادم. دو، سه هفته آخری که از حبسم مانده بود، کیمیا از مزاحمت‌های یک نفر به نام یزدان برایم گفت، آن موقع خیلی عصبانی شدم و با تحریک او به یزدان زنگ زدم تا از او بخواهم رابطه‌اش را با کیمیا پایان دهد اما او نپذیرفت. صبح روز حادثه رفتم تا با یزدان، که او را هنوز ندیده بودم، حرف بزنم؛ البته همراه خودم یک چاقو هم برده بودم.

او ادامه داد: وقتی با یزدان مواجه شدم، او را به اسم صدا زدم اما او بلافاصله اسپری به‌صورتم پاشید و لگدی هم به من زد. زمانی که آمد فرار کند با کارد او را زدم . در این زمان خشم و نفرت وجود مرا گرفته بود؛ کارم از روی ناراحتی شدید بود، نمی‌خواستم او را بکشم.

یعقوب درباره تعداد ضربات وارده به مقتول نیز در آخرین مصاحبه‌اش توضیحاتی ارائه کرد و  گفت: فقط چهار، پنج ضربه به او زدم. خون جلوی چشمم را گرفته بود و هیچ‌کس را نمی‌دیدم. او درباره اینکه چرا اجازه نداد مردم به یزدان کمک کنند؟ می‌افزاید: من دچار جنون آنی شده بودم. یادم نمی‌آید به مردم چه می‌گفتم. من از حکمم خبر دارم، اعدام است. زمانش را هم می‌دانم. باید تقاص پس بدهم. اگر بگویم نمی‌ترسم، دروغ است. پدرم بعد از دوستی من با کیمیا چنین روزی را برایم پیش‌بینی می‌کرد و همه‌اش می‌گفت بی‌خیال آن زن شوم اما من گوش نمی‌کردم.

ورود دستگاه قضایی و واکنش‌های مسئولان

رئیس قوه قضائیه و دادستان تهران با اشاره به حساسیت موضوع، رسیدگی سریع و دقیق به پرونده را خواستار شدند و از مردم خواستند در حوادث مشابه نقش فعال داشته باشند. همچنین نشست‌های علمی با حضور حقوق‌دانان و کارشناسان جرم‌شناسی برای بررسی عوامل افزایش جرایم خشونت‌بار برگزار شد.

یعقوب، میدان کاج

برگزاری دادگاه علنی؛ اظهارات متهمان و اولیای دم

دادگاه علنی رسیدگی به پرونده در آبان‌ماه ۱۳۸۹ برگزار شد. مادر مقتول در جایگاه شهادت، خواستار قصاص قاتل و مجازات زن محرک قتل شد. پدر مقتول نیز ضمن تقاضای اشد مجازات، عملکرد پلیس و مردم حاضر در صحنه را مورد انتقاد قرار داد.

یعقوب در دفاعیات خود گفت که قتل را انجام داده اما در حالت جنون بوده و قصد کشتن نداشته است. او از تحریک‌های کیمیا سخن گفت و اعتراف کرد مصرف مواد مخدر نیز در وضعیت روانی‌اش تأثیر داشته است.

کیمیا، متهم دیگر پرونده، خشونت‌های جسمی از سوی یعقوب را تائید کرد و رابطه خود با وی را پرتنش توصیف نمود. او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت هیچ رابطه زناشویی با یعقوب نداشته است.

یعقوب، میدان کاج

صدور حکم قصاص برای یعقوب و تبرئه کیمیا

قاضی پرونده حکم قصاص را برای یعقوب صادر کرد و کیمیا از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد. همچنین حکم شلاق برای اتهام زنا برای برخی متهمان صادر شد. این آرا پس از تائید دیوان عالی کشور آماده اجرا شد.

اجرای حکم در ملأعام و پایان پرونده

دادستان تهران اعلام کرد در صورت درخواست اولیای دم، حکم قصاص به صورت علنی اجرا خواهد شد. سرانجام بامداد چهارشنبه ۱۵ دی‌ماه ۱۳۸۹، حکم قصاص یعقوب در تقاطع بلوار دریا روبه‌روی مسجد قدس سعادت‌آباد به اجرا درآمد.

در حالی که اجرای حکم در ملأ عام انجام می‌شد، از تهیه عکس توسط خبرنگاران و عکاسان مطبوعاتی جلوگیری به عمل می‌آمد. یعقوب در لحظه‌ای که به بالای جرثقیل برده شد تا طناب دار به دور گردن وی آویخته شود، روی زانو‌های خود نشسته و از شدت ترس و وحشت توان ایستادن نداشت و از ایستادن امتناع می‌کرد.

طناب آبی رنگ توسط مأموران اجرای حکم به دور گردن یعقوب بسته شد و سرانجام در ساعت 6 و 16 دقیقه او به دار مجازات آویخته شد. تعدادی از شاهدان حادثه از شهرهای مختلف از جمله اصفهان برای تماشای این حکم خود را به تهران رسانده بودند.

ارسال نظر

آخرین اخبار