به روز شده در
کد خبر: ۲۸۹۶۴
استاد دانشگاه و رییس انجمن زلزله‌شناسی ایران تشریح کرد

جامعه تاب آور در زمان وقوع زلزله چگونه باید باشد؟

در سال‌های اخیر، دانش زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله موفق شده است رمز تاب‌آوری جامعه را در مقابل آسیب‌های ناشی از زلزله در اختیار جویندگان قرار دهد.

جامعه تاب آور در زمان وقوع زلزله چگونه باید باشد؟

پس از زمین‌لرزه 5.1 ریشتری امروز در استان گلستان و موضوع کمربندهای فعال زلزله در ایران، واقعیتی اجتناب‌ناپذیر برای این سرزمین است. چنین واقعیتی ضرورت آگاهی عمومی، تقویت زیرساخت‌ها و استفاده از دانش زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله را دوچندان می‌کند.

دانشمندان علم زلزله‌شناسی مدام نبض زمین را کنترل کرده و متخصصان مهندسی زلزله بسته‌های فنی و اجرایی برای مراقبت از زمین و ساکنان آن را تدوین می‌کنند. جوامعی که بسته‌های تدوین‌شده را باز و به توصیه آن عمل می‌کنند می‌توانند از آسیب‌های ناشی از این مخاطره طبیعی مصون بمانند، در غیر این صورت، آسیب‌های خشم زمین دامن‌گیر آن‌ها می‌شود. ما دو موضوع زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله را در گفت‌وگو با دکتر محمدتقی احمدی، استاد دانشگاه و رییس انجمن زلزله‌شناسی ایران که تجربه‌های ارزنده‌ای در این حوزه دارند، بازکاوی کرده‌ایم.

بین امکان وقوع زلزله و میزان آمادگی عمومی هنگام وقوع آن موازنه‌ای برقرار نیست؛ از همین رو برخی زلزله‌ها با خسارت‌های جانی و مالی فراوان همراه است. باتوجه‌به پژوهش‌‌های گسترده‌ای که در علم زلزله‌شناسی انجام داده‌اید، سوال این است که وقتی از زلزله‌شناسی صبحت می‌شود، این شناخت مشخصا چه موضوعاتی را شامل می‌شود؟

قبل از شروع بحث، لازم می‌دانم ‌این تذکر را بدهم که در این گفت‌وگو، شاید لازم باشد مطالب تخصصی متعدد به‌صورت ساده و همه‌فهم بیان شود. از این بابت در ذکر مسایل پیچیده نمی‌توان دقت کافی علمی انتظار داشت و من با این شرایط به پاسخ نکات موردنظر شما می‌پردازم.

در بحث «زلزله» و «جامعه»، اگر این دو را به‌عنوان علم زلزله مقابل هم قرار دهیم، به دو بخش می‌رسیم؛ یک بخش شناخت خطر زلزله و رفتاری است که زمین در آن منطقه خاص از خود نشان می‌دهد. مثلا اگر درمورد استان تهران حرف می‌زنیم، پوسته زمین در این استان چه رفتاری دارد و چه خطری برای ما ایجاد می‌کند که به آن علم زلزله‌شناسی ‌می‌گوییم؛ بنابراین برای این‌که بتوانیم میزان خطر را ارزیابی کنیم، باید اطلاعات گسترده‌ای داشته باشیم و برای آینده پیش‌بینی کنیم زلزله‌های مهم چند سال یک‌بار و با چه احتمال و چه میزان خطر رخ می‌دهد؟

اگر این را با مطالعات علوم پایه‌ای مثل زمین‌شناسی، زلزله‌شناسی، لرزه‌نگاری داشته باشیم، در بخش کاربردی باید دنبال این باشیم که چگونه بتوانیم با این خطر زندگی کنیم؛ به‌عبارت‌دیگر، بعد از شناسایی خطر، به این‌که در مرحله کاربرد، چه کارهایی را باید مقابل زلزله انجام دهیم، مهندسی زلزله گفته می‌شود.

مهندسی زلزله شامل دانش و دستورالعمل ساخت‌وساز بناها، ساختمان‌ها، جاده‌ها، پل‌ها، تونل‌ها، نیروگاه‌ها، تاسیسات موردنیاز جامعه بر‌اساس اصولی است که در مقابل خطری که زلزله‌شناسی به ما معرفی کرده است، بتوانیم با اطمینان نسبی شرایط مقاوم و ایمنی را برای جامعه فراهم کنیم.

خوشبختانه ما در دانش مهندسی زلزله در سطح بین‌المللی پیشرفت خیلی خوبی داشته و داریم و در دانشگاه‌ها و کنفرانس‌ها، اساتید و محققان ما درخشان هستند. ایران از نظر تولید علم جهان بین رده‌های 3 تا 5 مهندسی زلزله قرار دارد که بسیار ارزشمند است ولی در مرحله عمل و اجرا که به یک سیستم اجرایی نظارت، کنترل، تنبیه و تشویق از طرف مدیریت‌های شهری، مدیریت‌های روستایی و حاکمیت فنی کشور نیاز داریم، مقداری سهل‌انگاری یا در مواردی کمبود‌های شدید را احساس می‌کنیم. دانش خوب را داریم، دستورالعملش را هم داریم ولی گاهی در اجرا درست رعایت نمی‌شود.

ما به این بخش مهندسی زلزله بیشتر حساس هستیم، زیرا درحال‌حاضر هم شناخت بسیار خوبی از سطح خطر و دانش زلزله‌شناسی داریم. برای همان شناختی که داریم، دستورالعمل اجرایی ایمن‌سازی ساختمان‌ها یا طراحی ساختمان‌های مناسب را هم داریم ولی باید با یک اقتدار حکومتی و نظارت مردمی بتوان آن را اعمال کرد. در کنار بحث‌های فنی و مهندسی در حوزه مهندسی زلزله، مساله روش‌های آموزش مردم و مدیریت بحران‌های آینده را هم باید بدانیم و هم اجرا کنیم. این‌ها در حوزه کاربردی و مهندسی مطرح است؛ بنابراین دو شاخه یاد‌شده به‌صورت زنجیروار به هم وصل هستند‌. قبل از آخرین حلقه زنجیره دانش و عمل، تدوین آیین‌نامه‌ها و مقررات فنی خیلی مفید و موثر است که آن را هم داریم. آنچه حالا مهم‌تر است آخرین حلقه زنجیره دانش و عمل بوده که مرحله اجراست و این ما را نگران می‌کند. ما یک غفلت تاریخی داشته‌ایم. ساختمان‌های قدیمی و ساختمان‌هایی که مثلا چند دهه پیش ساخته شده‌اند، گاهی آسیب‌پذیرند، باید مقاوم‌سازی شده و برای روز مبادا آماده شوند.

درباره گسل‌ها و ویژگی‌های آن‌ها هم توضیح دهید. آیا این گسل‌ها قابل‌کنترل یا ترمیم هستند؟

گسل غول عظیمی از خطر را در درون زمین پنهان کرده است. معمولا طول گسل‌های خطرناک بالای 10 کیلومتر است. ایران کشوری زلزله‌خیز است و ما گسل‌هایی در کشور داریم که طول آن بالغ بر 400 کیلومتر است. در نظر بگیرید طول یک گسل 50 کیلومتر و عمقش هم 30 کیلومتر یا بیشتر است که درون زمین نفوذ کرده باشد. این را با هیچ بودجه و امکان بشری نمی‌توان کنترل کرد. ما در پهنه‌ای زندگی می‌کنیم که تحت فشار پوسته زمین از سمت آفریقا به‌سمت عربستان و ازطریق عربستان به منطقه فلات ایران است. هزاران و حتی میلیون‌ها سال است این فشار وارد می‌شود و سبب رشد کوه‌های البرز شده است. گسل‌ها هم همراه رشد کوه‌ها شکل گرفته‌اند. بعضی گسل‌ها دیربه‌دیر و بعضی زودتر زلزله‌‌زایی دارند. گسل‌های زاگرس زود به زود می‌لغزند و زلزله‌هایی که می‌توانند آزاد کنند، نسبتا متوسط است ولی گسل‌های پای کوه‌های البرز دیربه‌دیر می‌جنبند، چون منطقه البرز خیلی جوان‌تر است و فشاری که از جنوب به پهنه ایران وارد می‌شود، در آن‌جا انباشته می‌شود و زلزله‌های نسبتا بزرگ‌تری ایجاد می‌کند؛ بنابراین این‌ها چیزهایی نیست که قابل پیشگیری یا جلوگیری باشد. باید کارهای عمرانی خودمان را با استانداردهای ایمنی هماهنگ کنیم. با این کار است که می‌شود تلفات را به‌شدت کاهش داد. درحال‌حاضر اصطلاحی به نام «جامعه تاب‌آور» مطرح است. در چنین جامعه‌ای زلزله می‌آید و می‌رود ولی جامعه خیلی زود دوباره به همان روال عادی خود برمی‌گردد. این الگویی است که در دنیا، کشورهای پیشرفته به‌دنبال آن هستند و تا حدی به آن نزدیک شده‌اند.

اگر در کوتاه‌مدت و حتی میان‌مدت به جامعه تاب‌آور هم نرسیم، همین که بتوانیم به‌موقع، دسترسی‌ها، ارتباطات و شریان‌های حیاتی ازجمله آب، برق، گاز و راه‌ها را استفاده کنیم و امکان امداد و نجات موثر فراهم باشد، می‌تواند الگوی قابل‌قبولی باشد. باید مقاوم‌سازی‌ها را انجام دهیم که بتوانیم کشور را از بن‌بست‌های بزرگ اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی نجات بدهیم. این مساله‌ای است که می‌تواند برای هر کشور زلزله‌خیزی تبعات سنگین سیاسی هم داشته باشد.

برای نمونه، وقتی منطقه‌ای به‌شدت آسیب‌پذیر باشد و دسترسی نیروهای امدادی، انتظامی، امنیتی و حفاظت اموال مردم سخت باشد، باید به راه‌حل روشنی برای آن بپردازیم؛ بنابراین باید این مقاوم‌سازی را همان‌طورکه در سیاست‌های کلی نظام، ازسوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است به‌صورت جدی دنبال کنیم.

در خصوص پیش‌بینی زلزله چه اطلاعاتی وجود دارد؟

گسل‌هایی که زلزله را ایجاد می‌کند، بسیار پیچیده، پنهان و دارای ابعاد عظیمی هستند. دسترسی به اطلاعات دقیقی نداریم که گسل‌ها را به‌صورت کامل بشناسیم و بتوانیم رفتارشان را در زمان‌های دقیق پیش‌بینی کنیم. اطلاعات ما در این‌باره کلی است؛ از همین رو به‌هیچ‌وجه نمی‌شود زمان وقوع یک زلزله را به‌صورت دقیق یا حتی نیمه‌دقیق پیش‌بینی کرد. تنها راهی که داریم، استفاده از اطلاعات مربوط به تاریخ گذشته مناطق مختلف کشور است که چه زلزله‌هایی در چه مکانی، چه سالی، با چه شرایطی و با چه شدتی رخ داده است. این اطلاعات را از نظر آماری می‌توانیم پردازش کنیم و با استفاده از آن مطالبی را بر‌اساس همان آمار کسب کنیم؛ مثلا هر چند سال یک‌بار چه زلزله‌ای، با چه شدتی در آن منطقه رخ داده است. این را دوره بازگشت هم می‌گوییم. دوره بازگشت زلزله‌های کوچک‌تر چند سال است؟ دوره بازگشت زلزله‌های بزرگ‌تر چند سال است؟ که با دانش حاضر در کشور این را به‌صورت اطلاعات و نمودارهای علمی قابل اعتماد در دسترس داریم. اطلاعاتی را هم به‌صورت آماری جمع‌آوری کرده‌ایم. برخی هم مربوط به تاریخ دوهزار ساله گذشته کشور است که مثلا در دوره‌های حکومت‌های مختلف تاریخ نوشته شده که نشان می‌دهد آن منطقه در چه سال‌هایی تحت چه شرایط زلزله‌ای قرار گرفته و باتوجه‌به ساختمان‌ها و بناهای ایجاد شده، چقدر خسارت وارد شده است و این خسارت‌ها چقدر تلفات انسانی به همراه داشته که موارد یادشده در حد اطلاعات تقریبی مفیدی است.

خوشبختانه در این مورد، کتاب‌های خوبی تدوین شده است؛ ازجمله کتاب ارزشمند آمبرسز با عنوان تاریخ زمین‌لرزه‌های ایران، حاوی اطلاعات زلزله‌های تاریخی کشور و نیز کتاب دکتر «مانوئل بربریان» به نام«زمین‌لرزه و گسلش سطحی هم‌لرز در فلات ایران با رویکرد تاریخی اجتماعی و فیزیکی». آقای بربریان قبلا ریاست سازمان زمین‌شناسی را عهده‌دار بودند. به‌هرحال وقتی این اطلاعات را با اطلاعات دستگاهی که در یکصد سال اخیر ثبت شده تلفیق کنیم، می‌رسیم به این‌که کجای کشور، در چه دوره‌های بازگشتی، چه خطراتی یا چه زلزله‌هایی قرار است رخ دهد؛ مثلا برای برخی شهرهای بزرگ کشور این اطلاعات بیشتر مدون شده که هرچند صد سال یک‌بار یک زلزله مخرب قابل‌توجهی در این مناطق رخ داده است. این‌ها می‌تواند برای ما هشداری باشد که با چه شرایطی روبه‌رو هستیم؛ چون بدین ترتیب، در این مناطق می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که با احتمال مثلا 50 یا 70 درصد، در چند دهه آینده، امکان وقوع زلزله مخرب وجود دارد؛ بنابراین پیش‌بینی ما براساس احتمال وقوع است. به‌هرحال، باید با کسب آمادگی همه‌جانبه دستورات مهندسی زلزله را مدنظر قرار بدهیم.

شما به مستندات تاریخی اشاره دارید. براساس این مستندات بزرگ‌ترین زمین‌لرزه کشور چه زمان و کجا اتفاق افتاده است؟

زلزله چند مقیاس اندازه‌گیری دارد، ازجمله مقیاس ریشتر که برحسب مقدار انرژی‌ای است که آزاد می‌شود. این لزوما مقیاسی نیست که به درد مثلا کاربرد مهندسی یا ساختمان‌سازی یا مثلا مقاوم‌سازی جامعه بخورد. تصور کنید یک بمب در نقطه‌ای در عمق زمین منفجر می‌شود و انرژی را آزاد می‌کند، مقیاسش به‌صورت لگاریتمی و به نام ریشتر است و مقدار آن بین یک تا حدود 10 است. بزرگ‌ترین زلزله‌هایی که در مقیاس ریشتر در پهنه ایران داشتیم زیر 8 بوده که به نظرم آخرین آن حدود 300 یا 400 سال گذشته، حدود سواحل مکران و دریای عمان رخ داده و منجر به بروز سونامی هم شده است. این قسمت استثناست ولی بزرگ‌ترین زلزله‌هایی که در خشکی و پهنه کشور ایجاد شده معمولا زیر 8 ریشتر است که بیشتر در منطقه البرز به وقوع پیوسته است. این زمین‌لرزه‌ها در منطقه زاگرس از شدت کمتری برخوردار بوده است. باید در نظر داشته باشید هر واحد ریشتر که اضافه می‌شود مقدار انرژی بر حسب «اِرگ» تقریبا 32 برابر بیشتر می‌شود. مثلا در قیاس زلزله 7 ریشتر با 6 ریشتر، زمین‌لرزه 7 ریشتر 32 برابر نسبت‌به زمین‌لرزه 6 ریشتر بزرگ‌تر است؛ بنابراین مقیاس لگاریتمی بالا می‌رود ولی این انرژی کجا آزاد می‌شود؟ در عمق 10 کیلومتری زمین یا در عمق مثلا 100 کیلومتری آزاد می‌شود؟ آثار آن بستگی به این دارد که فاصله افقی محل زمین‌لرزه و عمق کانون زلزله چقدر باشد؛ بنابراین با درنظرگرفتن درجه ریشتر نمی‌شود فهمید چقدر خطر در منطقه موردنظرمان داریم. مثلا زلزله‌هایی در ژاپن و شیلی در مقیاس ریشتر در حد 9 یا بیشتر اتفاق می‌افتد (شبیه زلزله سال 2011) که زلزله‌های عظیمی است ولی در اعماق حدود 100 کیلومتری زمین و در کف اقیانوس رخ می‌دهد. البته سونامی قابل‌توجهی ایجاد می‌کند ولی این‌ها در خشکی شتابی که ایجاد می‌کند لزوما خیلی بزرگ نیست؛ بنابراین تلفات کمتری دارد، با این‌حال باید همیشه فاصله و عمق محل زلزله را باید بدانیم تا بفهمیم خطر زلزله چقدر است؛ از همین رو، تنها مقیاس ریشتر کفایت نمی‌کند. از این نظر، مقیاس دقیق مهندسی معمولا براساس شتاب زمین است که این را به‌صورت طیف هم نمایش می‌دهند. شتاب موثر زمین که در کشور مثلا بین حداکثر نیم تا حدود هفت دهم شتاب ثقل است.

در کشور با یک منطقه وسیع زلزله‌خیز روبه‌رو هستیم؛ البته غیر از منطقه کویر و مناطق نزدیک خرمشهر. در بقیه کشور، شتاب‌های بالایی ناشی از زلزله‌هایی که با هر ریشتر اتفاق می‌افتد، امکان تحقق دارد، ازجمله در زلزله بم که با شتابی حدود یک برابر شتاب جاذبه زمین به‌صورت افقی ایجاد شد که البته فقط به‌صورت لحظه‌ای بود. علت هم این بود که آن زلزله با بزرگای حدود 6 ریشتر در عمق هفت، هشت‌کیلومتری زمین رخ داد. یعنی خیلی نزدیک سطح زمین بود و توانست خسارت‌های بزرگی ایجاد کند.

بنابراین در مقیاس علمی، مقیاس ما همان ریشتر است و در مقیاس مهندسی، شتاب موثری که موقع زلزله به ساختمان‌ها و ابنیه و به سکونتگاه‌های مردم و جامعه وارد می‌شود. مقدار آن شتاب یا طیف فرکانسی آن شتاب مهم است، با کمک این اطلاعات می‌توانیم سازه‌ها و ساختمان‌ها را به‌صورت ایمن طراحی یا مقاوم‌سازی کنیم.

شما به علم زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله اشاره کردید، به نظر می‌رسد به‌کارگیری مهندسی زلزله می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از آسیب‌های ناشی از زلزله به همراه داشته باشد. باتوجه‌به پیشرفت علم و رشد سریع فناوری‌های نوین ازجمله هوش مصنوعی، چگونه می‌شود از این فناوری‌ها برای شناخت و به‌کارگیری بهتر دانش زلزله‌شناسی استفاده کرد؟

دانش مهندسی زلزله برای هر کشوری ازجمله ایران در آیین‌نامه‌ها و استانداردهای مهندسی منعکس شده است. یعنی هیچ کار معجزه‌آسا و سختی نیست که بتوان یک ساختمان، پل، سد، نیروگاه یا یک بیمارستان را به‌صورت ایمن مقابل زلزله‌های آینده، طراحی و اجرا کرد. این موضوع یک کار هر روزه و استانداردی است و این آیین‌نامه زلزله ایران همانند آیین‌نامه برخی کشورهای پیشرو در دنیا امتحان خود را به‌خوبی پس داده است. در ایران، آیین‌نامه طراحی ساختمان‌ها در برابر زلزله (استاندارد 2800) به‌صورت خیلی خوب و پیشرفته مدت‌هاست تدوین ‌و به‌روزشده و اگر درست رعایت شود، مطمئن هستیم در هر سطح ایمنی که لازم باشد نتیجه‌بخش خواهد بود. فی‌المثل طراحی و اجرای خاص به‌کار رود، به‌طوری‌که مثلا شیشه ساختمان نشکند، حتی کتاب‌ها از روی کتابخانه سقوط نکند، وسایل اتاق عمل بیمارستان بعد از زلزله بتواند به‌خوبی برای مجروحان استفاده شود. این دانش مدون شده و در دسترس همه مهندسان و شرکت‌های مشاور ساخت‌وساز قرار گرفته است؛ بنابراین می‌خواهم بگویم کار محیرالعقولی نیست. کاری است که شده، مهم مدیریت جامعه است که نظارت کند. مثلا در انجام تکالیفی که استانداردهای اجباری برای ایمنی ساخت‌وساز کشور تعیین کرده است، سهل‌انگاری، اشتباه یا سواستفاده صورت نگیرد. این‌ها مطالبی است که بیشتر از همه دغدغه خاطر ماست که می‌بینیم در ساخت‌وسازها هنوز مقدار زیادی سهل‌انگاری صورت می‌‌گیرد؛ مثلا قانون نظام مهندسی کشور، ‌سال 1374 در مجلس تصویب شد. این قانون تکلیفی را برای دولت تعیین کرد، به‌ویژه برای وزارت مسکن و شهرسازی وقت، بدین معنا که از ورود کارگران و تکنسین‌های بدون گواهی مهارت و صلاحیت فنی به کارگاه‌های ساختمانی جلوگیری شود، طی 10 سال باید این مسوولیت اجرایی می‌شد ولی به دلایل بوروکراسی، این اتفاق درست نیفتاده است. در حال‌حاضر شاهدیم در اجرای ساختمان‌ها، اشتباهات یا سواستفاده‌هایی رخ می‌دهد که آن دانش خوبی که در آیین‌نامه یا نزد دانشگاهی‌ها وجود داشته در اجرا به‌کار نمی‌رود؛ البته این موضوع در بخش‌های عمرانی دولتی که نظارت بیشتری وجود دارد کمتر دیده می‌شود ولی در ساخت‌وساز عمومی نواقص وجود دارد. این‌ها مطالبی است که می‌تواند زندگی جامعه را به خطر می‌اندازد؛ بنابراین این مطالب را با یک نظارت و سیستم کنترلی می‌توان حل کرد؛ البته هوش مصنوعی در مورد مسایل پیچیده‌ای می‌تواند استفاده شود که ما مقدار زیادی اطلاعات به آن بدهیم تا بتواند جامعه یا ساخت‌وساز ما را خوب بشناسد و از روی آن بتواند مثلا راه‌های حل مشکل را به ما نشان دهد. به‌نظرم بیشتر برای مدیریت فنی نظارت و کنترل ساختمان مفید باشد تا مسایل فنی و مهندسی ساخت‌وساز. همان‌طور که گفتم، استفاده از ضوابط فنی و ایمنی ساخت‌وساز، کار محیرالعقولی نیست و کافی است خرد طبیعی را به‌کار ببریم. دانش موجود می‌تواند تقریبا همه این نوع مسایل را حل کند، به شرطی که اراده و مهارت‌های اجرایی هم از آن پشتیبانی کند؛ البته ما در مدیریت بحران که مساله‌ای چندبعدی است، به توجه خاص نیاز داریم. در ساخت‌وسازهای گذشته، غفلت‌های بزرگی رخ داده است؛ برای مثال، در منطقه‌ای که جمعیت فشرده است، کوچه‌ها و خیابان‌های باریک، ترافیک سنگین داریم و مردم هیچ آموزشی ندیده‌اند؛ ازهمین‌رو اگر این منطقه دچار یک زلزله شدید شود، کوچه و خیابان‌ها ‌بسته می‌شود، ساختمان‌های قدیمی یا ساختمان‌هایی که شرایط ایمنی را رعایت نکرده‌اند فرومی‌ریزند و امکان امدادرسانی نیست. در یک کوچه باریک که یک طرفش ماشین‌ها را پارک کرده‌اند، دیگر امکان دسترسی به ماشین آتش‌نشانی، آمبولانس وجود ندارد، درحالی‌که مسیرها باید ایمن و باز باشد که دسترسی‌های نجات و امداد بتواند به‌خوبی وجود داشته باشد.

مثالی در این‌باره وجود دارد؟

30 سال قبل زمین‌لرزه‌ای در کوبه ژاپن اتفاق افتاد. گسل بزرگی از وسط شهر عبور می‌کرد که پنهان بود و حرکت آن باعث تلفات چندهزار نفری و آتش‌سوزی‌های وسیع شد. بااین‌حال امداد و نجات به نسبت خوب عمل کرد. پیش‌بینی این‌که هر منطقه را چگونه باید مدیریت شهری کرد، چطور باید امداد و نجات را بعد از یک حادثه انجام داد، چطور باید خرابی‌ها را پاکسازی کرد، چطور باید سکونتگاه‌ها را بازسازی کرد یا از قبل چطور باید سازه‌های آسیب‌پذیر را مقاوم‌سازی کرد که آن اتفاق خطرناک رخ ندهد، بسیار مهم است. شاید هوش مصنوعی در این زمینه‌ها بتواند بگوید کجاها بیشترین شدت بحران را دارد یا کجاها را باید اصلاح کرد که روز مبادا کمتر به بن‌بست بخوریم. این‌ها موضوع‌هایی است که در بحث‌های مدیریت بحران مطرح است؛ البته در کشور، ما سازمان و ستاد مدیریت بحران داریم. بعد از زلزله بزرگ منجیل، طی 10 سال یکی از سیاست‌های مهم نظام که مقام معظم رهبری ابلاغ کردند به این موضوع بسیار دقیق و خوب پرداخت ولی مراحل اجرایی آن به‌خوبی طی نشد که این موضوع امکان آسیب‌پذیری کشور را بالا می‌برد. در موارد مدیریت بحران، شاید هوش مصنوعی به صرف دادن اطلاعات مفصل به‌ویژه در حوزه سازمان و حکمرانی بتواند کمک کند؛ البته واقعیتش آن است که تجربه کشورهای دیگر راه‌های حل اصلی مساله را به ما نشان داده است. ما مشکل و سرگردانی چندانی در انتخاب راه‌حل نداریم. بیشتر مساله عزم و اراده در آماده کردن جامعه است، این‌که کجاها باید مقاوم‌سازی شود، کجاها باید آموزش داده شود، کجاها باید شرایط دسترسی‌های ترافیکی یا بحث‌های امداد و نجات حل‌وفصل شود. ما در زمینه آماده و مقاوم کردن جامعه باید کار زیادی انجام دهیم. از این بابت عقب هستیم. راه آن مشخص است. مهم عزم، اراده و بودجه‌ای است که این کارها طلب می‌کند.

آیا مقطعی هست که به این موضوع توجه شده باشد؟

بله، خوشبختانه ما تجربه موفقی در دوره معاصر داشته‌ایم. از اوایل دهه 80 این اتفاق رقم خورد. به مدت 10 سال، پروژه‌های مقاوم‌سازی تاسیسات حیاتی و ساختمان‌های حساس کشور ازجمله مراکز پزشکی، نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، مدارس یا دسترسی‌های شریان‌های حیاتی مثل پل‌ها و جاهایی که تمرکز جمعیتی عمومی زیاد است مورد توجه قرار گرفت. حدود سه‌هزار پروژه بزرگ طی 10 سال مطالعه شد که باید مقاوم‌سازی می‌شد. بیش از هزار مدرسه کشور مقاوم‌سازی شد؛ مدارسی که تحت اثر یک زلزله متوسط می‌توانست فروبریزد. تعداد زیادی بیمارستان‌های مهم مقاوم‌سازی شد؛ البته شاید یک‌صدم کاری را که باید می‌شد، انجام دادیم ولی تجربه نشان داد که می‌توان شروع موفقی داشت. اما به‌زودی با تغییر سیاست‌های دولت این پروژه‌ها زمین‌گیر شده و بودجه‌هایش قطع شد و کار متوقف ماند. این کاری است که حداقل سه دهه باید انجام می‌شد تا بتوانیم به درجه قابل‌قبولی برای ایمنی ساختمان‌ها و تاسیسات حساس کشور برسیم. ساختمان‌های مهم قدیمی، ابنیه فنی قدیمی تاسیسات ارتباطی، دسترسی‌ها در فضاهای شهری را به حدی بهسازی کنیم تا در هنگام وقوع خطر کمتر آسیب ببیند. این کاری است که عزم و اراده می‌خواهد و ما گاهی می‌بینیم مدیران ما گرفتار مسایل روزمره هستند. برای زلزله و بحران‌هایی که وقوعش ممکن است در سال‌های نامشخصی در آینده محقق شود، گاهی وقت و اهمیت قایل نیستند. باید این راه را طولانی ادامه بدهیم. تجربه دهه 80 نشان داد می‌توانیم این راه طی کنیم.

تجربه مشابه در کشور دیگری در این‌باره وجود دارد؟

نیوزیلند کشور فقیری بود، ساخت‌وسازهای ضعیفی داشت ولی توانست طی پروژه‌ای حدود 10ساله، کشور را به یک کشور پیشرفته و مقاوم و یکی از قطب‌های علم مهندسی زلزله جهان از نظر اجرایی برساند. این‌ها کارهایی است که نمونه آن در دنیا زیاد است و ما به‌خوبی می‌توانیم از آن استفاده کنیم و خیلی هم به هوش مصنوعی و ابزار پیچیده برای بدیهیات احتیاج ندارد. به‌هرحال بحثی است که همان‌طور که عرض کردم به یک برنامه اجرایی بسیار منسجم و با پشتوانه قوی نیاز دارد که حداقل دو سه دهه ادامه پیدا کند.

شما روی آگاهی‌بخشی عمومی دراین‌باره هم تاکید دارید. این موضوع چگونه باید محقق شود؟

من دوره تحصیلات تکمیلی را در ژاپن سپری کردم. شاهد بودم مرتب به مردم آموزش داده می‌شد؛ از طریق رسانه‌ها، شهرداری‌ها، انجمن‌های محلی، نهادهای دولتی و غیردولتی، پخش بروشور یا تلفن مشورت برای بازدید و کمک به مردم که چگونه محل زندگی‌شان را مقاوم کنند. ما پدیده‌ای به نام آموزش عمومی داریم. مردم را نباید ترساند ولی باید اصولی را به مردم یاد داد که براساس آن، اصول قبل از زلزله، زمان زلزله و بعد از زلزله بدانند چه کارهایی را باید انجام دهند. این آموزش مستمری است که بسیار محدود در ایران انجام ‌شد ولی استمرار نداشت. یکی از آگاهی‌هایی که به مردم داده می‌شود این است که اجازه دهند یک گروه مهندسی ایمنی محل زندگی آن‌ها را بررسی کنند.

از کجا باید درخواست شود؟

ما در دهه 80 این گروه مهندسی را داشتیم. به‌خاطر پشتیبانی زیادی که دولت صورت می‌داد، شرکت‌های مشاور زیر نظر سازمان برنامه، درجه‌بندی شدند. وظیفه این شرکت‌ها این بود که آسیب‌پذیری ساختمان‌ها را ابتدا به‌صورت به‌سرعت ارزیابی کیفی کنند یعنی به‌صورت کیفی بررسی کنند که ساختمان مشکل عمده‌ای دارد یا قابل‌قبول است. این شرکت‌ ها تربیت شدند. حدود 30 شرکت مشاور زیر نظر سازمان برنامه تربیت شدند و ساختمان‌هایی که آسیب‌پذیر تشخیص داده می‌شدند این شرکت‌ها می‌توانستند طرح مقاوم‌سازی به آن‌ها ارایه دهند؛ البته مردم پول این کارها را ندارند ولی این شرکت‌ها به بخش دولتی و زیرساختی کشور خیلی خدمت کردند. همان‌طور که گفتم بیش از هزار مدرسه، ده‌ها بیمارستان و چند صد ساختمان دولتی و پل‌ها و بسیاری از نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها ارزیابی و اکثرا مقاوم‌سازی شد. هزینه‌ها طوری بود که ما همان زمان فهمیدیم مردم توانایی مقاوم‌سازی خانه خودشان را ندارند.

برای این کار، شهرداری تهران در دهه 90 پروژه ارزنده‌ای به نام بهسازی نسبی را راه‌اندازی کرد. ساختمان‌های متداول بافت شهری پایین‌تر از خیابان انقلاب را گروه‌بندی کردند و برای آن‌ها الگوهای ساده‌ و بسیار ارزان‌قیمتی از مقاوم‌سازی لرزه‌ای ارایه شد که بتوان از تلفات زیاد زلزله تهران جلوگیری کرد، ارایه دادند. برای این کار قرار شد ساختمان‌هایی را که مشکلات فاحش دارند در حد این‌که سرپا بماند مقاوم‌سازی کنند. بودجه آن برآورد شد و چند مورد هم اجرا شد؛ طرح‌هایی که طی یک هفته قابل اجرا بود و زندگی مردم را فلج نمی‌کرد. قرار بود شهرداری تهران با بانک‌های مرتبط تسهیلات مالی ساده‌ای را حل و فصل کند که هر کسی مایل بود بتواند وام بگیرد و این بودجه بدون این‌که به دولت تحمیل شود به‌صورت وام درازمدت پرداخت شود. در مورد بهسازی نسبی آیین‌نامه اجرایی ارزشمندی نیز در شهرداری تصویب شد که هنوز هم برقرار است ولی با تغییرات مدیریت شهرداری این موضوع هم متوقف ماند. می‌خواهم بگویم راه‌حل‌هایی هست که بتوان بدون این‌که فشار مالی وارد شود جلوی مصیبت‌های بزرگ را برای مردم گرفت. خیلی وقت‌ها با راه‌حل‌های ارزان‌قیمت، می‌توان بیش از 50 درصد خسارت‌ها را کاهش داد که به آن می‌گوییم بهسازی نسبی و در مورد آن یک دستورالعمل مفصلی هم آماده شد.

 البته اگر بخواهند کارهای خیلی دقیق و ایمنی بهینه را تامین کنند، احتیاج به شرکتهای تخصصی و مخارج نسبتا گرانی دارد و ممکن است هزینه ها هم تا چهل، پنجاه در صد هزینه احداث ساختمان جدید برسد.

اشاره کردید تحصیلات تکمیلی خود را هم در ژاپن سپری کردید. باتوجه‌به فراگیری زلزله در آن کشور مهم‌ترین دستاوردی که ژاپن به آن رسیده است چه می‌تواند باشد؟

بنده بیشتر در پروژه‌های سدسازی کشور درگیر بودم و الحمدلله ما یک دانش و یک به‌اصطلاح سنت‌های بسیار ارزنده‌ای در طراحی سدهای کشور داریم که بسیار درجه ایمنی بالایی را در مقاومت در برابر خطراتی مثل زلزله دارند. من نیز این دانش را به‌طور خاص در ژاپن فراگرفتم و در کشور هم استفاده کردم. در کنار آن چون یک مدت طولانی هم عضو شورای مقررات ملی ساختمان بودم و مدتی هم ریاست آن را برعهده داشتم، با ساخت‌وساز عمومی بخش خصوصی و دولتی و مقاوم‌سازی ساختمان‌ها به‌طور تجربی بسیار درگیر بودم. در این موارد به‌طور پراکنده از کشورهایی نظیر ژاپن استفاده زیادی کردیم و دستورالعمل‌هایی به کمک اساتیدی که بنده هم افتخار همکاری با آن‌ها را داشتم برای سازمان برنامه تهیه شد. این‌ها مواردی است که در کشور تا حد زیادی از تجربه آن کشورهای زلزله‌خیز پیشرفته استفاده شده ولی شاید آخرین نکته‌ای که باید از جامعه ژاپن با مشاهداتمان بتوانیم استفاده کنیم، مساله سیستم آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی مستمر به مردم و خدمات ترویجی مدیریت بحران هست که در این باب الگوی ژاپنی‌ها یک الگوی نمونه و خوب مدیریتی است که هم در بحران‌هایی مثل بحران زلزله کوبه که اشاره کردم یا در بحران سونامی در نیروگاه فوکوشیما که یک نیروگاه اتمی را به‌صورت بسیار خطرناکی تقریبا نابود شد و آثار درازمدتی در منطقه ایجاد کرد، به‌کار برده شد. مدیریت بحران در ژاپن بسیار تعامل قوی با مردم داشت. مردم خیلی زود و البته با همکاری تشکل‌های خودشان وظایف خودشان را با سیستم مدیریت بحران در این بلایای طبیعی توانستند به صورتی ارزنده ایفا کنند. ما این آموزش‌ها و اطلاع‌رسانی را بدون ایجاد نگرانی و بدون ایجاد واهمه ولی با آرامش و به‌طور درازمدت به خانواده‌ها، به مردم، به کارمندان دولت، به نیروهای انتظامی مطابق یک الگوریتم شفاف و مهارت‌افزایی باید یاد بدهیم. برای روز مبادا همه باید وظایفشان را بدانند یا اگر قبل از آن روز مبادا کارهایی را باید انجام دهند، بروند دنبال آن. مردم اگر خواهان مثلا مقاوم‌سازی خانه‌هایشان باشند، قطعا یک راه‌حل ملی می‌شود برایش پیدا کرد که با هزینه کم از فاجعه‌های بزرگ جلوگیری کرد.

 مواردی از این الگوها را هم پژوهشگاه بین‌المللی زلزله ترجمه کرد و در اختیار شهرداری تهران قرار داد. گاهی در شهرهای دیگر کشور هم تبلیغ و اطلاع‌رسانی شد ولی این استمرار می‌خواهد و دایمی باید باشد و اگر مردم آگاه باشند خودشان دنبال راه‌حل و متخصص می‌روند و می‌توانیم در پیمودن یک راه طولانی به آینده‌ای بهتر امیدوار باشیم. ما در انجمن مهندسی زلزله ایران که حدود 30 سال از تاسیس آن می‌گذرد به کمک اساتید و مهندسان برجسته کشور به‌دنبال هموارکردن این راه هستیم.

منبع: مجله دانشمند

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار