تصویر مردان در رسانه به دو قطب «ترسناک» و «مضحک» محدود شده است
رسانهها در سالهای اخیر مردان را عمدتاً در دو قالب افراطی «خطرناک و تهدیدآمیز» یا «بیعرضه و مضحک» به تصویر میکشند؛ امری که طبق نظرسنجی 57 CSJ درصد مردم آن را تأیید کردهاند. این بازنمایی کلیشهای باعث حذف الگوهای مردانه متعادل و انسانی شده و هویت مردان را در فرهنگ عمومی تحریف میکند.
یک نظرسنجی جدید که توسط «مرکز عدالت اجتماعی» (Centre for Social Justice – CSJ) در بریتانیا انجام شده، نشان میدهد که تصویر مردان در رسانههای امروز از فیلم و سریال گرفته تا تبلیغات و کارتونها به شدت به سمت دو کلیشه افراطی رفته است، مردِ ترسناک و تهدیدآمیز یا مردِ احمق، ضعیف و بیکفایت. این نظرسنجی که بیش از دو هزار نفر در آن شرکت کردهاند، نخستین بار از طریق گزارش GB News منتشر شد و بازتاب گستردهای در رسانهها داشت.
طبق نتایج این نظرسنجی، ۵۷ درصد از شرکتکنندگان معتقدند که مردان در رسانهها عمدتاً در قالبهای اغراقآمیز و منفی به تصویر کشیده میشوند؛ یعنی یا خشونتطلب و خطرناک هستند یا بیمسئولیت و ناتوان. تنها حدود یکچهارم افراد با این نظر مخالف بودهاند. در همین تحقیق، حدود دو سوم پاسخدهندگان گفتهاند که مردان مناسب و متعادل یعنی مردانی با مسئولیتپذیری، اخلاقمداری و نقش فعال در خانواده در رسانه امروز کمرنگ شدهاند.
نمونههای تصویری رسانهای نیز این موضوع را تأیید میکنند. برخی از معروفترین کاراکترهایی که در گزارش CSJ و تحلیلهای رسانهای بهعنوان نمونه ذکر شدهاند عبارتاند از:
* هومر سیمپسون در «The Simpsons» که بهعنوان مردی تنبل، بیعقل و ناکارآمد نشان داده میشود؛
* پیتر گریفین در «Family Guy» که اغلب در نقش یک پدر مضحک و بیمسئولیت ظاهر میشود؛
* ددی پیگ در «Peppa Pig» که نمونه دیگری از پدر بیکفایت است؛
و در سوی دیگر طیف، پل اسپکتور در سریال «The Fall» که یک مرد سرد، خطرناک و قاتل سریالی است، و اغلب بهعنوان مدل رسانهای «مرد تهدیدآمیز» شناخته میشود.
گزارش CSJ هشدار میدهد که چنین بازنماییهایی میتواند پیامدهای جدی اجتماعی داشته باشد. وقتی مردان تنها در دو قالب «خطرناک» یا «احمق» نمایش داده شوند، در واقع بخش بزرگی از هویت واقعی مردان نادیده گرفته میشود. این کلیشهها نه تنها تصویر عمومی مردان را تحریف میکند، بلکه الگوهای سالم، مسئولانه و انسانی را از نگاه نسل جوان حذف میکند. به بیان دیگر، رسانه تصویری ناقص و غیرواقعی از مردانگی ارائه میدهد و این میتواند باعث سردرگمی، فشار روانی و حتی اختلال در شکلگیری هویت مردان جوان شود.
مشکل زمانی جدیتر میشود که این دوگانهسازی به بخش ثابت فرهنگ عامه تبدیل شود. مردانی که در زندگی واقعی نقش پدر، همسر یا شریک مسئول دارند یا مردانی که احساسات خود را ابراز میکنند و هویت چندلایه دارند، در اغلب آثار دیده نمیشوند. مردانگی یک هویت سیال و متنوع است، نه کلیشهای محدود که به دلقکها و شکارچیها خلاصه شود.