اینفلوئنسر شدن؛ شغل محبوب نسل زد یا رؤیایی پرهزینه؟
نسل زد اینفلوئنسر شدن را بهعنوان شغلی جذاب و قابلدسترس میبیند؛ زیرا امکان کسب درآمد و دیدهشدن سریع را فراهم میکند. اما پشت این شهرت آنلاین، رقابت شدید، فشار روانی، فرسودگی و فاصله گرفتن از هویت واقعی پنهان است.
اینفلوئنسر شدن طی سالهای اخیر به یکی از محبوبترین انتخابهای شغلی میان نسل زد تبدیل شده است؛ نسلی که بخش عمده هویت و روابط اجتماعیاش در فضای آنلاین شکل گرفته. اما پشت پرده این شهرت دیجیتال، واقعیتهایی نهچندان درخشان وجود دارد که کمتر دیده میشود. نسل زد بیش از هر نسل دیگری در معرض الگوریتمها، چالشها و محتوای کوتاه و سریع قرار دارد. بسیاری از نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۲۵ ساله، اولین تجربه شهرت را با یک ویدئوی ۱۰ ثانیهای تجربه میکنند؛ تجربهای که برای بعضیها آغاز مسیر کسب درآمد است. رشد در بستری که «لایک» و «بازدید» معیار ارزش محسوب میشود، باعث شده بسیاری از جوانان اینفلوئنسر شدن را بهعنوان شغلی معتبر و قابلدسترس ببینند.
بازار تبلیغات در شبکههای اجتماعی نیز به حدی گسترش یافته که اکنون بسیاری از برندها به جای رسانههای سنتی، بودجه خود را مستقیم به صفحات پرمخاطب با دنبالکنندگان نسل زد اختصاص میدهند. با این حال، همه چیز به این سادگی نیست. تنها درصد اندکی از اینفلوئنسرها به درآمد پایدار میرسند و بسیاری از جوانان بعد از ماهها تولید محتوا با کمبود بازدید، فشار روانی و فرسودگی مواجه میشوند.نسل زد دائماً خود را با چهرههای پرمخاطب مقایسه میکند و ترس از دیدهنشدن و از دست دادن فالوور، اضطراب شدیدی ایجاد میکند.
یکی دیگر از پیامدهای این روند، فاصله میان «خود واقعی» و «خود نمایشی» است. برخی اینفلوئنسرها برای جذب مخاطب، سبک زندگی غیرواقعی نمایش میدهند؛ مسئلهای که میتواند به بحران هویت و کاهش رضایت از زندگی منجر شود. در مجموع، اینفلوئنسر شدن برای نسل زد ترکیبی از فرصت اقتصادی، جذابیت هویتی و فشار روانی است؛ شغلی که نه تنها تصویر نسل جدید را تغییر داده، بلکه ساختار مصرف رسانه و اقتصاد تبلیغات را نیز دگرگون کرده است. پرسش اصلی اما همچنان باقی است، آیا اینفلوئنسر شدن برای نسل زد یک مسیر پایدار است یا چرخهای فرساینده که پایان آن نامشخص است؟