در رثای صابر؛ تقدیر را تدبیر نیست، اما یادش جاودانه است

بی تو هر گل به خنده لب گشاید

بی تو یا رب به بستان گل مروید

وگر مروید کسش هرگز مبوید 

بی تو هر گل به خنده لب بگشاید 

رخش از خون دل هرگز مشوید

صابر دیگر نیازی به معرفی ندارد. یک ماه و اندی پیش که صحبت از پیوستن وی به استقلال گنبد بود به البرز ورزشی گفت دوست داشتم در زادگاهم بازی کنم اما قرارداد با الریان مانع پیوستنم به استقلال شد.

در رثای صابر نوشتن شاید دیگر دردی را دوا نکند اما می‌تواند درسی باشد تا قدر همدیگر به ویژه جوانان‌مان را بیشتر بدانیم و بیاموزیم که با مردم بودن و ساده زیستن می تواند سرلوحه فیرپلی باشد که جهان والیبال به آن تاکید می‌ورزد.

در یک ماه اخیر که حادثه جانگدازی که برای یل ترکمن به وجود آمده بود حرف‌ها و سخن‌های زیادی برسر زبان‌ها جاری شد و گاهی هم یک کلاغ و چهل کلاغ پیش آمد ولی باز هم می‌گوییم تقدیر را تدبیر نیست...

هرکس می‌تواند از نگاه خودش این پدیده تلخ را مورد بررسی و حلاجی قرار دهد اما اعتقاد داریم با متهم کردن یکدیگر نمی‌توانیم اصل قضیه را فراموش کنیم به ویژه آنانی که دستی بر توپ داشته و دل بر گرو این ورزش زیبا دارند بدانند که بعد از قضایا مشکلی را حل نخواهد کرد.

اگر اتفاقی رخ می‌دهد یا تصمیمی به وقوع می‌پیوندد تعهد و دلبستگی به والیبال زیبا که مظهر همدلی و دموکراسی است حکم می‌کند نقدها و پیشنهادات خود را به هنگام و از سر دلسوزی بیان کنم. چنگ کشیدن به صورت یکدیگر هیچ‌گاه گره‌ها را نمی‌گشاید...