سرکوب شیرین دلار با اهرم دلنشین دیپلماسی
با آغاز مذاکرات تازه میان ایران و آمریکا در روز شنبه، قیمتها در بازار ارز سقوط کرد. اما تردیدها درباره دوام این افت شدید نرخها همچنان سایه بر سر اقتصاد انداخته است.

بازار ارز، آن موجود همیشه ملتهب، حالا در روزهای آخر فروردین، رفتاری از خود نشان میدهد که دور از انتظار فعالان بازار و مردم کوچه و خیابان بود.
قیمت دلار که تا همین یکی دو هفته پیش حوالی ۱۰۶ هزار تومان میچرخید، حالا به ۸۵ هزار تومان رسیده است. نه با معجزه اقتصادی و نه با تدبیر پولی، بلکه تنها با یک خبر؛ آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در عمان.
یاد تیر ۶۷ بخیر
این اولین بار نیست که دلار، قربانی سیاست میشود. درست مثل آن تیرماه معروف سال ۱۳۶۷ که یک امضای بیصدا پای قطعنامه ۵۹۸، کاری کرد که قیمت دلار در عرض سه روز نصف شود. آنجا جنگ بود که تمام شد و امروز فقط وعده پایان یک تنش. بازار اما گوشش به سیگنالها تیز است، مثل عقابی که از بالا تغییرات زمین را رصد میکند.
در سالهای اخیر هم بارها همین فیلم تکرار شده است. بازار از مذاکرات ۹۲ و امضای برجام گرفته تا شوکهای مثبت دیپلماتیک در دولتهای بعدی بارها شاهد افت شدید قیمتی بوده است. هر بار بازار ارز چند قدمی عقبنشینی کرده، اما دوامش بستگی به فاکتورهایی داشت که بیرون از بورس و بانک مرکزی و صرافیها تعیین میشد؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران!
اگر مذاکره شود... اگر نشود...
پرسش اما هنوز پابرجاست، آیا این ریزش ادامه خواهد داشت؟ یا اینکه صرفا یک استراحت کوتاه در میانه یک ماراتن فرسایشی است؟ اگر مذاکرهای که آغاز شده، به نتیجهای ملموس نرسد، و اگر سایه جنگ همچنان بالای سر اقتصاد ایران بچرخد، بعید نیست دلار دوباره سرش را بالا بگیرد، شاید هم تندتر از قبل.
تحلیلگران بازار میگویند دلار در ایران دیگر فقط یک ارز نیست، بلکه یک شاخص روانی است. به عبارتی نبض بیقراری بازار، نشانگر امید یا ناامیدی، ترس یا اطمینان در اقتصاد است.
اگر خبرها سمت و سوی خوبی نداشته باشند، اگر تحریم ماندگار باشد، اگر توافقی رخ ندهد، بازار هم مثل یک انسان عصبی، از جایش میپرد. اما اگر تحولات به نحو مطلوبی پیش برود، بازار هم در آرامش به مسیر ادامه خواهد داد.
بازارها صبر میکنند، اما تا کی؟
اثر کاهش قیمت دلار، هنوز کامل به بدنه بازار تزریق نشده. ولی اگر این روند ادامه پیدا کند، احتمال دارد آرامآرام نرخهای بازار پول و سرمایه هم تکان بخورند.
نرخ تنزیل کاهش یابد، سود تامین مالی جمعی منطقیتر شود و حتی شاید بازارهای موازی مانند مسکن و خودرو نیز از دوره التهاب خارج شوند. البته اگر اتفاقی رخ ندهد که همه این خوابها را به کابوس تبدیل کند.
اقتصاد ایران، امید یک کالای گرانقیمت است. فعلا این ریزش ۲۰ درصدی نرخ دلار، به اندازه خودش امید آورده؛ نه بیشتر.
برای خیلیها هنوز قابل باور نیست که اسکناس سبز، بدون مداخله جدی، خودش راه افت قیمت را در پیش بگیرد. اما بازار نشان داده که وقتی بوی تفاهم بشنود، گاهی خودش، خودش را اصلاح میکند.
اما چشمها هنوز به دهان سیاستمداران دوخته شده است. آیا این مسیر ادامه پیدا میکند؟ یا اینکه این هم مثل دفعات قبل، فقط یک مکث است در مسیر صعود؟ باید منتظر ادامه مذاکرات بود، اما احتمالا اینبار در رم.