اقتصاد گیگ و نسل زد؛ بازار کار بدون میز و صندلی
هیچ کارت ورود و خروجی، هیچ رئیس بداخلاقی و هیچ ساعت کاری مشخصی در کار نیست. نسل زد، زندگی کارمندی را کنار گذاشته و در دنیای بیمرز اقتصاد گیگ، خودش رئیس خودش شده است.

عصر زندگی کارمندی رو به پایان است. دفترهای پر از بایگانی، میزهای کهنه اما نسبتا مرتب با پروندههای خاکگرفته و دستگاههای پانچ که روی هر کاغذ سوراخی میانداختند، حالا بیشتر به یک قاب نوستالژیک از دهههای پیش شباهت دارند. نسل تازهای از کارگران شهری، که نه به استخدام دائمی علاقه دارند و نه تحمل ساعتها نشستن در یک دفتر را دارند، راه خود را پیدا کردهاند. نسل زد، بچههای اینترنت و موبایلهای هوشمند، حالا از مسیر جدیدی به درآمد میرسند؛ مسیری که به آن اقتصاد گیگ میگویند.
پایان استخدام، آغاز آزادی
اگر پدربزرگها و مادربزرگها با افتخار از «پشت میز نشستن» و «کار دولتی» حرف میزدند، حالا نوههایشان راه دیگری انتخاب کردهاند. برای آنها، آزادی مهمتر از حقوق ثابت است. استخدام شدن برایشان شبیه به بستن پای خود به زنجیر است؛ زنجیری که شاید در گذشته ارزش داشت، اما حالا چیزی جز محدودیت نیست.
اقتصاد گیگ به آنها اجازه میدهد که همزمان در چندین پروژه کار کنند، ساعت کاری خود را تعیین کنند و اگر یک کار را دوست نداشتند، بدون نیاز به عذرخواهی آن را کنار بگذارند. در این دنیای جدید، یک جوان ۲۲ ساله ممکن است صبحها بهعنوان تولیدکننده محتوا فعالیت کند، بعدازظهرها پروژههای فریلنسری بگیرد و شبها در اسنپ مسافر جابهجا کند.
این شیوه جدید، به طرز عجیبی با روحیات نسل زد سازگار است. آنها نیازی به یک اتاق کوچک با یک میز چوبی ندارند. همهچیز در لپتاپ، گوشی و یک وایفای پرسرعت خلاصه میشود. نه مدیر میخواهند و نه کارت ورود و خروج.
اعداد و ارقام چه میگویند؟
این تغییر تنها یک پدیده محدود به ایران نیست. در سراسر دنیا، آمارها نشان میدهند که اقتصاد گیگ با سرعتی غیرقابلتصور در حال رشد است. گردش مالی این حوزه در سال ۲۰۲۱ به حدود ۳۵۰ میلیارد دلار رسید و پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۸، حدود ۹۰ میلیون نفر در آمریکا در این حوزه فعالیت خواهند کرد.
ایران هم از این موج بینصیب نمانده است. هرچند آمار رسمی دقیقی در دست نیست، اما رشد سریع پلتفرمهایی مثل اسنپ، تپسی، پونیشا و جابینجا نشان میدهد که بازار کار کشور به سمت مدل گیگ در حال حرکت است. تخمینها حاکی از آن است که صدها هزار نفر در ایران از طریق این مدل کسب درآمد میکنند؛ از رانندگان تاکسی اینترنتی گرفته تا فریلنسرهای گرافیک، برنامهنویسی و تولید محتوا.
روی دیگر سکه؛ آزادی یا ناامنی؟
اما آیا این آزادی، همیشه به سود کارگران گیگ تمام میشود؟ اینجا همان جایی است که داستان پیچیده میشود. اقتصاد گیگ یک تیغ دو لبه است. از یک سو، میتواند به کاهش نرخ بیکاری کمک کند و فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد کند. از سوی دیگر، مشکلاتی هم دارد که نمیتوان نادیده گرفت.
اولین مشکل، عدم امنیت شغلی است. در این مدل، خبری از بیمه بازنشستگی، سنوات یا قراردادهای بلندمدت نیست. ممکن است در یک ماه، درآمد یک فریلنسر بالا باشد و ماه بعد تقریبا هیچ پروژهای نداشته باشد.
مشکل دوم، کاهش نرخ دستمزدها است. وقتی هزاران نفر در یک پلتفرم آماده انجام یک کار مشخص هستند، رقابت به جایی میرسد که کارفرماها قیمتها را پایین میآورند. اگر یک گرافیست ایرانی قبلا میتوانست برای یک لوگو چند میلیون تومان دریافت کند، حالا باید با گرافیستی از هند یا پاکستان رقابت کند که حاضر است همان کار را با یکسوم قیمت انجام دهد.
اقتصاد گیگ در ایران؛ فرصت یا بحران؟
در ایران، داستان پیچیدهتر است. هنوز قوانین مشخصی برای حمایت از این نوع شغلها وجود ندارد. اگر یک فریلنسر پول پروژهاش را دریافت نکند، امکان پیگیری قانونی چندانی ندارد. اگر راننده اسنپ دچار حادثه شود، هیچ حمایتی دریافت نمیکند. دولت، نه آن را شغل رسمی میداند و نه برایش برنامهای مشخص کرده است.
در چنین شرایطی، اقتصاد گیگ در ایران به یک دوگانگی عجیب رسیده است. از یک سو، فرصتی برای نسل جوان است تا بدون نیاز به پارتی، سرمایه یا روابط خاص، وارد بازار کار شوند. از سوی دیگر، ناامنی این مدل باعث شده که بسیاری از جوانان، بدون آینده شغلی مطمئن، فقط روزمرگی را بگذرانند.
سرنوشت اقتصاد گیگ؛ کدام راه را خواهیم رفت؟
اقتصاد گیگ، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک واقعیت است. این سبک کاری، چه دوست داشته باشیم و چه نه، به سرعت در حال تسلط بر بازار است. در بسیاری از کشورهای جهان، دولتها بهدنبال وضع قوانینی برای حمایت از کارگران گیگ هستند؛ قوانینی که بتواند تعادلی میان آزادی و امنیت ایجاد کند.
در ایران، این مسیر هنوز نامشخص است؛ آیا دولت برنامهای برای حمایت از این کارگران خواهد داشت؟ آیا ساختارهای سنتی بازار کار بالاخره جای خود را به مدلهای جدید میدهند؟
پاسخ این پرسشها هنوز روشن نشده، اما این نکته مشخص است که نسل زد، دیگر به دنیای پشت میز و صندلی بازنخواهد گشت.