خیلی دوست دارم «کلیدر» را صوتی کنم
مسعود فروتن گفت: کتاب «بانوی زیبای من» یک عاشقانه درباره عشق جوان دانشجویی است که عاشق یک خانم بازیگر میانسال میشود.

کتاب «بانوی زیبای من» نوشته مسعود فروتن یک داستان عاشقانه است که انتشارات بدرقه جاویدان آن را منتشر کرده است. این گوینده و نویسنده که کتاب جدیدش امسال در سی و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شده پیش از این کتابهای «صندوقچه» و «عزیز جون» را با همین نشر منتشر کرده است.
برای ما از کتاب جدیدتان بگوئید؟
«بانوی زیبای من» نام تازهترین کتاب من است. این کتاب اسفند ماه چاپ شد و عنوان زیبایی هم دارد. سالهایی که ما مدرسه می رفتیم «بانوی زیبای من» نام یک فیلم سینمایی موزیکال بود که من نام کتاب را از این فیلم وام گرفتم. حتی عکس روی جلد کتاب یکی از عکسهای فیلم است که آن را به یک نقاش دادم تا برایم بکشد. خواستم کمی برای فیلم تبلیغات کنم و کسانی که این فیلم را دیدهاند با نقاشی روی جلد فیلم برایشان تداعی شود. به نظرم عنوان کتاب هم عنوان زیبایی است. کتاب یک عاشقانه درباره عشق جوان دانشجویی است که عاشق یک خانم بازیگر میانسال میشود و در چارچوب جدیدی است. کتاب دو شخصیت دارد یکی شخصیت بانو و یکی هم شخصیت جوان که هرکس ماجرا را از دید خودش تعریف میکند و ماجرا را بانو تعریف میکند. کتاب با دو دیدگاه نوشته شده است.
یعنی در حقیقت راوی دو نفر است؟
بله راوی دو نفر است و هرکس از دید خودش داستان را روایت میکند.
این کتاب را کدام انتشارات منتشر کرده است؟
انتشارات بدرقه جاویدان.
به نظر شما حضور چهرههای سرشناس در صنعت نشر میتواند در رونق و رشد این صنعت تأثیر داشته باشد؟
حتماً دارد که ناشر همین الان از من میپرسد کتاب بعدیات کی آماده است؟ حتماً تأثیر دارد چرا که «بانوی زیبای من» در عرض ۳ ماه چاپ اولش تمام شده است که ممکن است این امر بهخاطر اسم کتاب باشد، یا به خاطر طرح روی جلد کتاب باشد یا به خاطر اسم من است چون بالاخره من چهرهای هستم که حداقل هفتهای یکبار مخاطب من را در تلویزیون میبینند و وقتی از در نمایشگاه داخل میآیم، نیم ساعت طول میکشد تا به مقصد برسم. در این مدت من در حال معاشرت با دوستانی هستم که حتی آنها را نمیشناسم و آنها محبت میکنند و ابراز علاقه دارند و این شانس من است و باعث خوشحالی من است که به من لطف دارند و شاید به این دلیل باشد که بلدم چطور با مردم رفتار کنم من از همین مردم هستم و با این مردم بزرگ شدهام.
ما هم جوان بودیم و چهرههای سرشناس را می دیدیم دوست داشتیم با آنها ارتباط بگیریم. الان این رفتار را دارم که وقتی کسی من را می بیند، به او سلام میکنم و لبخند میزنم برای اینکه این مردم نازنین مارا سرپا نگه میدارند و تماشاچی برنامههای من و خواننده کتابهای من هستند و رفیق من هستند به همین خاطر هرگز هیچ جا احساس تنهایی نمی کنم و جالب اینجاست که مردم از سنین مختلف به من لطف دارند ولی جوانان بیشتر طرفدار من هستند چون در عین سن بالا جوانان را دوست دارم و دوست دارم در آینده آنها من هم نقش و تأثیری داشته باشم.
کمی از مراوداتتان با نویسندگان حال حاضر و علایق کتابخوانیتان بگوئید.
من الان دنبال سوژه های تازه هستم به تازگی کتابی خواندهام به نام «بندر فیلی». طایفه فیلی در عراق زندگی میکردند و در زمان صدام اینها را از عراق اخراج میکنند و یا میکشند و داستان از اینجا شروع میشود که یک خانم از طایفه فیلی در زندان باردار و محکوم به اعدام است. او در زندان بچهای به دنیا میآورد و این بچه در زندان بزرگ میشود. برخورد آدمها با این بچه یک دنیای تازهای را به روی آدم باز میکند و آدم فکر میکند که نویسنده به چه چیزهایی فکر کرده، مثل داستان «کوری» است. دنیای این بچه در زندان که بیرون برایش هیچ معنی ندارد و در نهایت به یک نابغه تبدیل میشود بسیار تأمل برانگیز است. این کتاب یکی از بهترین کتابهایی بود که خواندهام. همیشه فکر می کنم چقدر خوب است آدم محمود دولتآبادی باشد. به قول احمد شاملو کتاب «کلیدر» رشک برانگیز است و هر نویسنده ای رشک این قصه را دارد.
دوست دارید کتاب صوتی «کلیدر» را اجرا کنید؟
خیلی دوست دارم و با عشق انجام میدهم. آن زمان کتاب یک جلد یک جلد چاپ میشد و من هر جلدی را که میخواندم، به دوستانم امانت میدادم. نوشتن برای من عشق و علاقه و زندگی است و هیچ وقت از کتابهایم پول در نیاوردهام. هر کتابی برای من یک عشق است و عشق بعدیام داستانی است که ترجیح میدهم در قالب همین کتاب «بانوی زیبای من» باشد و هر راوی از منظر خودش قصه را روایت کند.
منبع: ایبنا