بازخوانی پرونده هوشنگ ورامینی قاتل سریالی ایران
هوشنگ ورامینی، قاتل سریالی مخوف ایران، با اعتراف به قتل ۶۷ نفر، نامش را در تاریکترین صفحات جنایی کشور ثبت کرد؛ مردی که کودکان و بزرگسالان را قربانی «پاکسازی فساد» خود میکرد.

هوشنگ امینی، که با نام هوشنگ ورامینی نیز شناخته میشد، یکی از مخوفترین قاتلان سریالی تاریخ ایران است. اگرچه بسیاری قاتلان سریالی ایران مانند «اصغر قاتل» را میشناسند، اما هوشنگ ورامینی رکورد بالاترین تعداد قتلها را در کشور به نام خود ثبت کرده است. او در زمان بازداشت تنها ۲۶ سال داشت و پس از اعتراف به قتل ۶۷ نفر، به اعدام محکوم شد. با این حال، تنها اجساد ۲۳ نفر از قربانیان، از جمله ۱۰ راننده، پیدا شد و دیگر قربانیان هرگز شناسایی نشدند.
قربانیان هوشنگ ورامینی
قربانیان او عمدتاً پسران خردسال بودند، اما زنان و مردان نیز در میان قربانیان حضور داشتند. ویژگی مشترک همه قتلها، تجاوز به قربانیان بود. یکی از موارد ویژه، قتل یک مرد آلمانی به نام «ارنست لانگه» بود که باعث توجه ویژه رسانهها شد.
قتل مرد آلمانی در قبرستان مسگرآباد
در سال ۱۳۴۱، رسانهها از قتل فجیع یک مرد آلمانی در قبرستان مسگرآباد خبر دادند. این مرد، پس از مورد تجاوز قرار گرفتن و دست و پا بسته شدن، به قتل رسید و هیچ ردی از قاتل به دست نیامد. ابتدا گمان میرفت که وی قربانی خفتگیری شده باشد.
حوادث مشکوک در ورامین: «بچهخوره» افسانه یا واقعیت؟
گم شدن مکرر کودکان در ورامین، به وحشتی عمومی تبدیل شده بود. بسیاری گمان میکردند یک «بچهخوره» در شهر حضور دارد و کودکان را میدزدد. بیشتر این کودکان از خانوادههای کمدرآمد یا کودکان کار بودند که پس از بیرون رفتن از خانه دیگر باز نمیگشتند.
یک روز مردی جوان به ژاندارمری گزارش داد که در نزدیکی یک چاه، رد خون دیده و احتمال وقوع حادثه وجود دارد. ماموران پس از بررسی، دو جسد کودک را از داخل چاه خارج کردند که قابل شناسایی نبودند.
بازداشت هوشنگ ورامینی
رفتار مشکوک یک جوان ولگرد در نزدیکی محل حادثه، ماموران را به سمت او هدایت کرد. این جوان کسی نبود جز هوشنگ ورامینی. او ۲۶ ساله، مجرد و بیکار بود و در یک خانواده پرجمعیت بدون حضور پدر بزرگ شد. در ابتدا هیچ قتلی را به بازپرس اعتراف نکرد، اما در مصاحبه با خبرنگار روزنامه اطلاعات به قتل هفت کودک و یک مرد خارجی اعتراف کرد.
با پیگیری پلیس، اجساد جدیدی شناسایی شد و مشخص گردید مرد خارجی، ارنست لانگه، اقتصاددان آلمانی بوده است. ورامینی اعتراف کرد که او را نیمهشب در یکی از خیابانهای تهران دیده، به قبرستان مسگرآباد برده، پولهایش را ربوده و سپس به داخل چاه انداخته است.
شخصیت و رفتار قاتل
هوشنگ ورامینی، بر اساس گزارش خبرنگاران، مردی جوان، لاغراندام و ژولیده بود که دهانش بوی بسیار بدی میداد. به «قاتل کلاه نمدی» نیز مشهور شد، زیرا همواره کلاه نمدی به سر داشت. او در اعترافاتش از «اصغر قاتل» به عنوان الگویی برای قتلهای خود نام برده و گفته بود قصد داشته «فساد را از روی زمین پاک کند».
پس از اعترافات و محکومیت به اعدام، خانواده او هرگز به ملاقاتش نرفتند و حتی مادرش حاضر نشد او را ببیند. قضات نیز معتقد بودند که تعداد قتلها احتمالاً بیشتر از اعدادی است که هوشنگ به یاد میآورد.
روز اعدام هوشنگ ورامینی
روز اعدام هوشنگ ورامینی همزمان با اجرای حکم اعدام دیگری به نام صفرعلی رحیمی بود. ساعتها پیش از اجرا، مأموران زندان مقدمات را فراهم کرده بودند. هوشنگ، ساعتی پیش از اطلاع از حکم، در سلول خود خربزه خورده و آن را بین سایر زندانیان تقسیم کرده بود.
لحظاتی قبل از اعدام، برادر و یکی از بستگانش اجازه ملاقات یافتند. برادرش با تأثر و شماتت او گفت: «چند سال پیش به تو گفتم دست از این کارها بردار، اما گوش نکردی. امروز نتیجه آن بیتوجهی را میبینی.» هوشنگ سکوت کرد و به کف اتاق نگاه میکرد.
سپس، پزشک قانونی معاینهای انجام داد و وضعیت جسمانی او مناسب برای اجرای حکم اعلام شد. هوشنگ پیش از رفتن به چوبه دار، درخواست کرد جنازه و وسایلش به دست برادرش سپرده شود و همچنین اجازه داد نامهای به مادرش برسانند.
مصاحبه با پرویز یاحقی
هوشنگ پیش از اعدام، با پرویز یاحقی، ویولننواز و خبرنگار مشهور رادیو، مصاحبهای انجام داد که بیش از ۲۰ ساعت نوار صوتی بهدست آمد. او با خونسردی و جزئیات کامل از قتلهای خود صحبت کرد، اما مسئولان رادیو اجازه پخش ندادند، زیرا محتوای مصاحبه بسیار فجیع بود و ممکن بود خانواده قربانیان را دچار شوک کند.
اجرای حکم و پایان زندگی قاتل
مردم ورامین و تهران که از پیش اجرای حکم را شنیده بودند، از نیمه شب در محل زندان قصر و میدان سپه تجمع کردند. دو چوبه دار با فاصله ده متری از هم نصب شد. هوشنگ ورامینی آخرین درخواست خود را انجام داد: او برای حضار آواز خواند و سپس حکم اجرا شد.
با اعدام هوشنگ ورامینی، یکی از تاریکترین پروندههای جنایی ایران به پایان رسید، پروندهای که سالها افسانه و واقعیت را در هم آمیخته بود و تا امروز از مخوفترین داستانهای تاریخ جنایی کشور به شمار میرود.
منبع: پارسینه