«خبرنگار جنگ»، اینجا «آموزش و امکانات» فراموش شده است
غزاله رضایی- روزنامهنگار

«معصومه عظیمی و نیما رجبپور، خبرنگاران صداوسیما، فرشته باقری، خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس، احسان ذاکری خبرنگار ایکنا و دفاع مقدس، علی طهماسبی، معین نظری و رمضانعلی چوبداری از فعالان رسانهای وابسته به روابط عمومی بسیج، امیرحسین طاووسی، مدیر کانال روشنا و از چهرههای شاخص جبهه فرهنگی انقلاب و محمدجواد الوندی از بنیاد رسانهای «بیان».
این نامها را شاید خیلی از مخاطبان نشناسند، اما آنها برای همه ما خبرنگاران، خاطراتی «شیرین» و« تلخ» هستند، تا همین چند روز قبل، آنها دوستان و همکارانی صمیمی برای ما بودند که شیرین ترین خاطراتمان را کنار آنها داشتیم که اگر در یک رسانه با هم کار نمی کردیم، لااقل در گعدهها و برنامههای خبری یکدیگر را میدیدیم و از دیدارشان شادمان میشدیم، اما جنگ، آنها را ستاره آسمان کرد و این تلخ ترین قسمت داستان یک رفاقت بود.
آنها باید در امنیت باشند
خبرنگاران و اصحاب رسانه به موجب کنوانسیونهای ژنو مصوب 12اوت1949 و پروتکل یک الحاقی، حق دارند در زمان جنگ و ماموریتهای حرفهای خطرناک همانند یک غیرنظامی با آنها برخورد شود، آنها در جنگها بهعنوان غیرنظامی محسوب میشوند و باید مورد حمایت ویژه قرار گیرند، با این حال، واقعیت تلخ جنگ 12 روزه بیانگر بیاعتنایی رژیم کودک کش به این اصول بینالمللی است.
وقتی دفتر یک رسانه عمداً هدف قرار میگیرد، دیگر نمیتوان آن را خطای جنگی دانست؛ بلکه نشانهای است از تلاش برای خاموشسازی آگاهانه صدای یک روایتگر صادق .
حمله به رسانه ها از سوی رژیم صهیونیستی، در حالی صورت می گیرد که طبق قوانین بین المللی، هدف قرار دادن عمدی روزنامه نگاران و غیرنظامیان، جنایت جنگی تلقی میشود و باید به خبرنگاران اجازه داده شود تا از آزادی و حمایت برای انجام کار خود بدون دخالت ناروا در هر درگیری برخوردار باشند. اگر چه جنایت رژیم کودک کش و نادیده گرفتن قوانین بین المللی عامل اصلی شهادت 9 همکار خبرنگار ما است، اما در این سوی ماجرا نیز آنگونه که باید و شایسته است به خبرنگاران در شرایط جنگی توجه نشد.
جلیقه ایمنی، آموزش خبرنگاری جنگ؟
اگرچه ماده ۲۴ قانون مطبوعات از آزادی رسانهها و حمایت از فعالان رسانهای سخن گفته است، اما در هیچ تبصره مشخصی از اینکه تامین امنیت خبرنگاران در شرایط بحران، جنگ یا عملیات نظامی به عهده کیست سخنی به میان نیامده و با این شرایط است که خبرنگاران در میدان جنگ بدون جلیقه ایمنی، آموزشهای اضطراری یا بیمههای خاص حضور مییابند. تاسفآورتر اینکه حتی برنامهای مدون برای اسکان یا انتقال اضطراری آنها در مواقع خطر وجود ندارد و این در حالی است که خبرنگار برای فعالیت حرفهای خود و انتقال پیام درست و صحیح به همه آنها نیاز دارد.
اکنون شاید بهترین زمان برای آن باشد که حوزه رسانهای ایران به این سمت و سو برود که خبرنگاران جنگی را آموزش دهد و امکانات لازم برای حضور آنها در میادین نبرد در شرایط جنگ را فراهم کند.
در هیاهوی این روزها، من هنوز صدای دوستانم را میشنوم. کسانی که دیگر جواب پیامهایم را نمیدهند، ولی یادشان از دلهایمان نمیرود، کارت شناساییشان هنوز روی میز است، دوربینشان هنوز روشن است و ایستاده روی آخرین نمای ناتمام از ویرانی و روایت ناتمام آنها، حالا نوبت ماست که در همین مسیر برویم.