سیم خارداری که مرگش هم بی ادعا بود
اکبر کارگرجم؛ کسی که فوتبال را با عشق زیست و در فراموشی خاموش شد.
فوتبال ایران یکی از شریفترین فرزندانش را از دست داد. اکبر کارگرجم، مدافع آرام و بی ادعای تاج، روز قبل (چهار آبان) چشم از جهان فرو بست. مردی که در زمین فوتبال مثل دیوار استوار بود و بیرون از آن، نجیب و فروتن. او از همان نسلی بود که فوتبال را نه برای شهرت و پول، بلکه برای عشق بازی میکردند. نسلی که حالا یکی یکی در سکوت، چشم بر این روزهای فوتبال ایران میبندند.
کارگرجم متولد 1323 در تهران بود. از کوچههای خاکی بهجت آباد توپ زدن را آغاز کرد و کنار دوستانی چون محمدرضا عادلخانی و حسین فرزامی بزرگ شد. بعدتر، با همان نسل تاریخ باشگاه تاج را نوشت.
مدافعی که هوش، آرامش و درک بالایش از بازی، او را به یکی از ستون های تیم ملی بدل کرد؛ مدافعی که بی آن که فریاد بزند، حضورش امنیت میآورد.
او با پیراهن تاج، قهرمانی آسیا را تجربه کرد، با تیم ملی جام ملتهای آسیا را بالای سر برد و در المپیک مونیخ برای ایران جنگید. درخشش او برابر کره شمالی هنوز در ذهن بسیاری زنده است؛ همان روزهایی که نام اکبر کارگرجم مترادف بود با صلابت و غیرت.
پایان زندگی ورزشیاش اما آغاز فصلی سختتر بود. سیم خاردار فوتبال ایران، سالهای پایانی عمرش را در رنج بیماری و بی مهری گذراند. او در یکی از آخرین مصاحبههایش گفته بود:«سرطان مری دارم، با قرض و کمک دوستان خودم را درمان میکنم. بیمه همه هزینهها را نمیدهد… گاهی از جیبم میدهم، اما مهم نیست، فقط میخواهم زنده بمانم.»
مردی که سالها برای افتخار ایران جنگیده بود، حالا در جنگی خاموش تنها ماند.
بدرود کارگرجم با زندگی، فقط از دست دادن یک پیشکسوت نیست؛ وداع با نسلی است که بدون ادعا، فوتبال را عاشقانه میزیستند. مردانی که پیراهن تیمشان را با ایمان به تن میکردند و امروز نامشان در حاشیه فراموشی میماند.
اکبر کارگرجم، همان «سیمخاردار» معروف خط دفاع تاج، سرانجام در سکوت رفت؛ با وقار، با لبخند کمجان، و با دلی پر از خاطرات قهرمانی.
روحش شاد و یادش ماندگار برای همه آنان که هنوز به عشق فوتبالِ بیادعا ایمان دارند.