مروری بر مهمترین ادعاها درباره سررقت ادبی/ متن را بردار و فرار کن
بازگشایی پرونده سرقت ادبی و هنری در فضای فرهنگ و هنر ایران به بهانه ادعای اخیر افشین هاشمی یکی از اتفاقات اخیر در حوزه سینماست.

یکی از پردامنهترین اتفاقات درخصوص سرقت ادبی و هنری در فضای فرهنگ و هنر ایران، مربوط به شکایت ترانهسرایی چون اردلان سرفراز از شماری از خوانندگان پاپ ایران میشود که در جریان آن سرفراز در مهرماه سال 96 از سه خواننده به نامهای علی لهراسبی، رضا صادقی و سینا سرلک به دلیل استفاده بدون مجوز از اشعار ترانههای «سوغاتی» و غزلی به نام محتاج شکایت و دادگاه نیز در حکم بدوی، هر یک از این سه خواننده را به دو سال حبس تعزیری محکوم کرد.
شکایت یدالله گودرزی، شاعر و ترانهنویس و مدیر گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران که با خوانندگانی چون حجت اشرفزاده، میثم ابراهیمی، مازیار عصری، آوانبند و مهرداد شهسوارزاده همکاری داشته، نسبت به خوانده شدن بدون اجازه آثارش توسط خوانندهای به نام میلاد دیناروند و شکایت خانواده زندهیاد عمران صلاحی از خوانندهای به نام علیرضا پوراستاد بابت سرقت شعر مشهور استاد عمران صلاحی با نام «خونه باهار» از دیگر موارد پروندههای مربوط به سرقت ادبی هستند.
با این حال بسیاری اعتقاد دارند این موضوع را نباید به سرقت ترانه محدود کرد و تقلید یا کپیبرداری خوانندگان اغلب تازهکار از صدا و سبک خوانندگی آوازخوانهای استخوان خردکرده قدیمی از قبیل داریوش، ابی، سیاوش قمیشی، معین، فرهاد، فریدون فروغی و به تازگیها هم محسن چاووشی و شادمهر عقیلی را نیز میتوان در زمینه این مبحث بازخوانی کرد!
سرقت واقعا ادبی!
رد پای سرقت ادبی را اگر دنبال کنیم؛ اولین نمونههای آن قطعا به وادی ادبیات بازمیگردد. این موضوع در فضای فرهنگی ایران نیز بیتردید به همین سرچشمه قدیمی باز خواهد گشت. در واقع دنیای ادبیات ایران در تمام تاریخ خود شاهد ادعاهای سرقت ادبی بوده. اما درباره نمونههای متاخر آن میتوان به ادعای محمود دولتآبادی اشاره کرد که در زمان ساخت فیلمهای «گوزنها» و «خاک» مسعود کیمیایی ادعا کرده بود این سینماگر این آثار را از دو داستان و نمایشنامه او اقتباس کرده است. انتشار بدون مجوز آثار شاعران و نویسندگان محبوبی چون احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، سیمین بهبهانی، سهراب سپهری، احمد محمود و بسیاری دیگر توسط ناشران مختلف را نیز در این راستا میتوان ارزیابی کرد. انتشار غیرمجاز آثار ایرج افشار نیز موضوع مشابهی است که در سالهای اخیر مطرح شده- و ظاهرا ناشران زیادی آثار ایرج افشار پژوهشگر برجسته را بدون اجازه منتشر کرده بودند.
در دنیای ادبیات و نشر ماجراهای کتابسازی از آثار عرفان نظرآهاری را نیز میتوان در راستای این بحث دانست. این نویسنده و شاعر در این اواخر بارها اعلام کرده که برخی از ناشران بدون اجازه، آثار او را منتشر کرده و به نام خود ثبت کردهاند. ادعای سیامک گلشیری درباره کپیبرداری غیرقانونی فیلمهای سینمایی از روی دست نویسندگان رمانها یکی دیگر از نمونههای سرقت ادبی را رسانهای کرده است. این نویسنده شش، هفت سال پیش در گفتوگو با رسانهها ادعا کرد پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از رمان «نفرینشدگان» گرفته شده است. اشاره او به «نهنگ عنبر» سامان مقدم بود. فیلمسازی که چند سال پیش از این هم جنجالهایی درباره استفادهاش از فیلم «کوچه میداک» در فیلم «کافه ستاره» به وجود آمده بود.
سرقت تابلوهای گرانقیمت
در زمینه هنرهای تجسمی نیز میتوان مواردی را درباره سرقت ادبی و هنری مثال زد. از جمله ماجرای سرقت آثار هنری هنرمندان معاصر توسط یک گالریدار به نام اریک آذری که از پیش از انقلاب آغاز شده و تا همین امروز نیز ادامه یافته است. ظاهرا در دهه پنجاه اریک که در خیابان فردوسی وسایل و لوازم بهداشتی میفروخت، با معرفی خود به عنوان گالریدار، با وعدههای توخالی و اغواکننده حدود ۳۰۰ اثر هنری از هنرمندان برجستهای مانند سهراب سپهری، پرویز تناولی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، صادق تبریزی و ناصر اویسی را به امانت گرفته و به آمریکا برده است. او اما این آثار را هیچگاه بازنگردانده است. این کلاهبرداری که به عنوان یکی از بزرگترین پروندههای سرقت آثار هنری در ایران معروف است، اول بار در سال 1391 در جریان افشاگری زندهیاد صادق تبریزی رسانهای شد. آن زمان زندهیاد صادق تبریزی و پرویز تناولی با شکایت از متهم، مانع نمایش و فروش این آثار در حراج کریستیز شدند و شکایت این دو هنرمند، باعث خروج این آثار از آن حراج شد. حالا هم ظاهرا علی پیلارام فرزند زندهیاد فرامرز پیلارام، جلال فاطمی، خواهرزاده زندهیاد سهراب سپهری و رامین عربشاهی، فرزند زندهیاد مسعود عربشاهی، پیگیری حقوقی این پرونده را ادامه میدهند.
اینگونه ادعاها پای تهمینه میلانی را در سینما که در فضای هنرهای تجسمیرانیز به میان کشید. در این زمینه، این فیلمساز در چند مورد از آثارش، به خصوص مجموعه نقاشیهایش که در یکی از گالریهای تهران روی دیوار برده بود، به کپیبرداری از آثار خارجی متهم شد. میلانی اما در پاسخ گفت شاید از آثار خارجی الهام گرفته باشد، اما هیچگاه کپیبرداری نکرده است. با این که در نهایت برخی آثارش را از نمایشگاه حذف کرد.
مورد منحصر بهفرد اصغر فرهادی
این که فیلمسازی به بزرگی و جایگاه اصغر فرهادی نیز درگیر اتهامات مربوط به سرقت ادبی و هنری بوده، نشان از پردامنه و تکراری بودن این موضوع در سینمای ایران دارد. سینمایی که کمتر فیلمسازش توانسته خود را از اتهامات مربوط به سرقت دور نگاه دارد. در واقع دنیای سینما پر است از انواع و اقسام ادعاهای سرقت ادبی و هنری- که کمتر فیلمسازی در این سالها توانسته دامن خود را از این اتهامات پاک نگاه دارد. به بیانی دیگر، این ماجرا در سینما چنان پردامنه و تکراری است که حتی فیلمسازی مانند اصغر فرهادی را نیز درگیر کرده است.
با این مقدمه هنوز و همچنان پرونده سرقت ادعایی اصغر فرهادی در فیلم «قهرمان» که با شکایت آزاده مسیحزاده مطرح شده، هنوز و همچنان معروفترین و مهمترین پرونده سرقت ادبی در سینمای ایران است. فیلمساز دو اسکاری ایران اما با این که ادعای آزاده مسیحزاده را رد کرده و گفته فیلمش را بر اساس گزارشهای خبری جلوی دوربین برده است، اما با این حال این لکه را هنوز از کارنامهاش نتوانسته است پاک کند. به خصوص که پروندههای دیگری نیز درباره اصغر فرهادی مطرح شده است. یکی از این پروندهها را یکی دیگر از دانشجویان سابق فرهادی به نام مصطفی پورمحمدی مطرح کرده است. او ادعا کرده فیلم «جدایی نادر از سیمین» شبیه فیلم کوتاهی است که او در کارگاه فیلمسازی فرهادی ساخته بود. فرهادی اما این ادعا را درست مثل ادعای آزاده مسیحزاده رد کرده است.
اصغر فرهادی البته نه تنها توسط دانشجویانش، بلکه از سوی مانی حقیقی نیز مورد اتهام قرار گرفته است. این سینماگر که زمانی همکاری نزدیکی با فرهادی داشت، فیلمساز اسکاری سینمای ایران را متهم کرد در ساخت فیلم «گذشته» از رویدادهای زندگی شخصی مانی حقیقی استفاده کرده- بدون اینکه اجازهای از وی گرفته شود.
سرقتهای سینمایی
در دنیای سینما مورد مربوط به سرقت ادبی و هنری را به میزان و شدت زیادی میتوان دید. یکی از موارد معروف در این میان اتهاماتی است که سعید عقیقی در این زمینه به مسعود کیمیایی درباره فیلم «ضیافت» وارد کرده است. این منتقد و فیلمنامهنویس ادعا کرده فیلم «ضیافت» ساخته مسعود کیمیایی از یکی از اپیزودهای فیلمنامه «هفتپرده» برداشت شده است. با این حال چند سال بعد، زمانی که فرزاد موتمن تصمیم گرفت فیلمنامه «هفتپرده» را جلوی دوربین ببرد، معلوم شد این دو فیلم حداقل در ظاهر ارتباطی با هم ندارند و در نتیجه این ماجرا به جایی نرسید.
یکی دیگر از فیلمسازانی که با چنین اتهاماتی مواجه بوده، رضا میرکریمی است که در مقطعی متهم بود در ساخت فیلم «به همین سادگی» نیمنگاهی به رمان «چراغها را من خاموش میکنم» نوشته زویا پیرزاد داشته است. این اتهام به جایی نرسید و هیچ اقدام قانونی در این زمینه صورت نگرفت.
ماجراهای جهانگیر الماسی با پروژه «سمفونی صلح» نیز یکی دیگر از جلوههای این مبحث است. این بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون بعد از اینکه فیلم «رنج و مستی» را به جشنواره فجر ارائه کرد، متهم شد که در این فیلم از فیلمنامه «سمفونی صلح» بدون اجازه از نویسنده اصلی بهره گرفته است. با این حال و با وجود شکایات، پرونده پیگیری جدی نشد و الماسی هم در نهایت گفت که «متاسفانه بدون اینکه تحقیقی کنند به من تهمت سرقت ادبی زدند- که اصلاً کار درستی نبود».
ادعای نویسندهای به نام محمدرضا یوسفی مبنی بر اینکه همایون اسعدیان در زمان ساخت سریال «یک وجب از آسمان» از کتاب او به همین نام بدون اجازه استفاده کرده است؛ ادعای نویسندهای به نام مصطفی خرامان مبنی بر سرقت سازندگان یک تلهفیلم کودک از کتابش که به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شده بود؛ و ادعای علیرضا مفتخری مظاهری که ادعا کرده فیلم «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی از فیلمنامهاش به نام «غرش شیر» درباره پرویز دهداری و ماجراهای تیم ملی ایران در دهه 60 کپیبرداری کرده- که چند سال پیش برای ساخت و تولید به بنیاد سینمایی فارابی، سازمان اوج و نهادهای دیگر ارائه شده بود؛ از دیگر موارد مربوط به اتهام کپیبرداری و سرقت ادبی و هنری در سینمای ایران است.
هرچند بسیاری از این اتهامات در نهایت اثبات نشد اما فضای مهآلود حقوق مولف همچنان پا برجاست.