EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۳۴۷۶
وزیر کشور دولت اصلاحات در گفت‌وگو با آوش:

جریان شکست‌خورده اجازه نمی‌دهد، پزشکیان کار کند/ اگر مردم در صف خرید مرغ نباشند به سمت دین گرایش پیدا می‌کنند

وزیر کشور دولت اصلاحات در واکنش به حمله‌های صورت گرفته علیه روحانی و ظریف به دلیل برجام واکنش نشان داد و گفت که سود برجام بیشتر از ضررهای آن بوده است.

جریان شکست‌خورده اجازه نمی‌دهد، پزشکیان کار کند/ اگر مردم در صف خرید مرغ نباشند به سمت دین گرایش پیدا می‌کنند

«پزشکیان فردی دلسوز و واقعاً علاقمند است.» این نکته‌ای است که سید عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات، در واکنش به ابراز نگرانی‌های اخیر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، درباره اختلافات داخلی مطرح می‌کند. البته او برای رفع این نگرانی راه‌حل‌هایی هم ارائه می‌کند کمااینکه می‌گوید پزشکیان برای برخورد با آنهایی که در کشور اختلاف افکنی می‌کنند، از نیروهایی که در انتخابات از او حمایت کردند، استفاده کند.

موسوی لاری در قسمتی از این گفت‌وگو در واکنش به حمله‌های صورت گرفته علیه ظریف و روحانی  به دلیل برجام واکنش نشان داد و گفت که سود برجام بیشتر ضررهای آن بوده و در نهایت گفت «چه کسی باید روشن کند که یک عده در داخل همراه با ترامپ علیه برجام هستند؟ اگر برجام یک موضوع صددرصد علیه جمهوری اسلامی بود چرا نتانیاهو با آن بد بود؟ چرا ترامپ آن را از بین برد؟»

در ادامه گفت‌وگوی تفصیلی سید عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات، با آوش را می‌خوانید:

*حدود 3 ماه از حمله اسرائیل به ایران می‌گذرد. درحالی که هنوز مسئولین بابت انسجام مردم در زمان جنگ قدردانی می‌کنند، عده‌ای از اجرایی نشدن قانون عفاف‌و‌حجاب گله دارند. حاکمیت باید چه پاسخی به حفظ انسجام مردم بدهد؟

باید این مسئله را از زاویه دیگری ببینیم. اینکه جنگ ۱۲روزه به آتش‌بس منتهی شده، یا به ترک مخاصمه و یا به توقف جنگ چندان جای بحث ندارد. مهم این است که ما وارد جنگ کاملاً مشخص شدیم؛ ما را به درون این جنگ کشاندند و خوشبختانه اهدافی که در آن زمان به نظر می‌رسید جزو اهداف اصلی جنگ باشد، محقق نشد و نتوانستند به آن برسند. البته ما خسارات زیادی دیدیم و آسیب‌های فراوانی متحمل شدیم. جنگ بدون خسارت نیست و خسارت زیادی داشت.

اما با همان فرض که این‌ها اهدافی از قبیل ایجاد تغییر نظام یا آشوب فراگیر در داخل کشور داشتند، در رسیدن به این اهداف موفق نشدند. در این عدم توفیق دشمن دو عامل مؤثر بود. عامل اول آمادگی نیروهای مسلح و اقدام متقابلی بود که انجام دادند و موشک‌هایی که به تلاویو و حیفا شلیک کردند و هزینه‌ای که به رژیم صهیونیستی تحمیل شد.

عامل مهم‌تر از آن که، پشتوانه نیروهای مسلح بود و برخلاف انتظار محاسبه‌گران غربی رقم خورد، انسجام مردم بود. مردم در این ماجرا محکم ایستادند. منظور من از مردم، عامه مردم و همه کنشگران سیاسی داخل و خارج از کشور وحتی معترضین است. فکر می‌کنم روز چهارم یا ششم جنگ بود، در گفت‌وگویی توضیح دادم مردم، فارغ از گرایش‌های دینی، مذهبی، سیاسی و قومی با یک کلمه گرد هم آمدند و آن کلمه «ایران» بود. احساس کردند در این قضیه پای موجودیت ایران در میان است.

پزشکیان می‌تواند پیشنهاد آزادی زندانی‌های سیاسی را به رهبری بدهد

از کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب همه خود را زیر پرچم این واژه می‌دیدند تا احزاب چپ، راست، میانه و مارکسیست، مسلمان از داخل تا خارج از کشور همه گفتند «ما ایرانی هستیم و پای ایران ایستاده‌ایم.» من فکر می‌کنم این دستاورد بزرگی برای ما بود. اینکه در بحرانی که دیگران برای ما به‌وجود آورده بودند، با بصیرت، شناخت و قدرت تشخیص فوق‌العاده ملی مواجه شدیم و مردم پای ایران ایستادند. حال یک قدم، دو قدم و یا سه قدم باید حکومت رو به جلو بردارد، حاکمان و تصمیم‌گیرندگان باید حضور مردم را به فال نیک بگیرند و یا حداقل معادله به‌هم‌زن بودنِ حضور مردم را جدی تلقی کنند. حضور مردم معادلات از پیش چیده‌ شده را کاملاً برهم زد. من پیشنهادی داده بودم که خوب است. آقای رئیس‌جمهور برای تقدیر از این احساس ملی مردم در دفاع از ایران پیشنهادی خدمت رهبری ارائه دهد، برای مثال از طریق نوعی عفو عمومی یعنی همان چیزی که خود آقای پزشکیان پیش‌تر به‌عنوان وفاق ملی مطرح کرده بود، را عنوان کند. بسیاری از کسانی‌که در خارج از کشور هستند، با عفو عمومی می‌توانند بازگردند. برای آنهایی که دستشان به خونی آلوده نیست و رسماً وابسته به بیگانه نبودند، می‌شد راهی برای بازگشت‌شان به کشور باز کرد، به این ترتیب که به کشور خود برگردند، سرمایه‌گذاری کنند و یا پیشنهاد آزادی زندانیان سیاسی را ارائه بدهد.

علاوه بر این می‌شد یکسری تغییرات در پاره‌ای از قوانینی که ناکارآمدی خود را نشان داده بودند مانند قوانین مربوط به عزل و نصب مدیران یا قوانین مرتبط به انتخابات مثل نظارت استصوابی شورای نگهبان که رکن جمهوریت نظام را بی معنا کرده است و یا قوانینی که باعث کوچ خود خواسته  نخبگان و ‌مهاجرت آنان شده را با تغییر در شیوه حکمرانی تغییر داد. این اقدامات به مرور زمان فاصله دولت - ملت را تشدید کرده است.  

تجربه ثابت کرده که برخی از این قوانین با حذف، قیچی کردن، تجزیه کردن و کنار زدن نیروها فقط بحران را تشدید کردند و به نفع ملت و کشور نیست. به نظر من، رئیس‌جمهور می‌توانست با یک پیشنهاد مشخص در این مسیر پیش‌قدم شود اما چنین نشد.

تحلیل‌های صداوسیما در دوره جنگ هیچ ارتباطی با واقعیت نداشت

متأسفانه صداوسیما در زمان جنگ هم کارکرد خوبی نداشت و الان هم ندارد. اگر دقت کنید در ایام جنگ، تحلیلگرانی که به تلویزیون می‌آمدند، زاویه دید مشخصی داشتند از یک طیف خاص و در منتها الیه همان طیف خاص بودند. یعنی تندروترین‌ها را دعوت می‌کردند و تحلیل‌هایی به مردم ارائه می‌دادند که هیچ ارتباطی با واقعیت  نداشت. به نظر من  شرایط دوران جنگ و پساجنگ و ‌نوع رفتار  آگاهانه و مسؤلانه ایرانیان اقتضا می‌کرد که مدیران کشور پاسخی روشن به مردمی بدهند که به صحنه آمدند.

باور کنند که عامل انسجام مردم و حضور آن‌ها از هر قوم و قبیله و گرایش همان واژه «ایران» بود و این را به سمت دیگری نبرند. به نظرمن آن‌گونه که باید به این مسئله پرداخته نشد البته گام‌هایی برداشته شد. برای نمونه کاری که آقای پزشکیان در رابطه با کاهش سختگیری در مسئله عفاف‌و‌حجاب انجام داد در آن شرایط کار درستی بود اما در نهایت تنها یک گام بود که مربوط به قبل از جنگ 12 روزه هم بود. آقای پزشکیان گفت که «می‌روم مذاکره می‌کنم» اما واقعاً چارچوبی مشخص برای آن تعیین نشد و مرزها و ‌خط قرمزها همان مرزهای قبلی باقی ماند.  

نیروهای مسلح توانستند به اسرائیل بفهمانند که اگر به ما حمله کنند، ما دست‌بسته نیستیم؛ ما هم پاسخ می‌دهیم. درست است که شهید می‌دهیم، ویرانی‌هایی را تحمل می‌کنیم و تاسیسات زیربنایی از بین می‌رود اما دست‌بسته نیستیم و واکنش نشان می‌دهیم.

حاکمیت آن جوابی که باید به حضور مردم را می‌داد را هنوز نداده است

دوم حضور قدرتمند مردم بود، مردم بصیرت به خرج دادند. وقتی ایرانی‌های مهاجرت‌کرده در خارج از کشور از آقای سروش تا اکبر گنجی و دیگران در این ماجرا حضور پیدا کردند و محکم هم ایستادند، بسیار معنادار بود. این درک درست ‌و فهم مسئولانه مصالح ملی فرصتی برای سلطنت‌طلب‌ها، منافقین و دیگر گروه‌های بی‌وطن باقی نگذاشت، آنها چون در کنار اسرائیل قرار داشتند مورد بی‌اعتنایی ملت واقع شده و نتوانستند عرض اندام کنند. رضا پهلوی که در گذشته افتخار خود را در این می‌دانست که به کنار دیوار ندبه برود و از آن کلاهک‌های یهودی بر سر گذارد و خود را مانند یک شهروند اسرائیل نشان دهد در این حادثه نتوانست نقشی ایفا کند چون مردم به‌طور عام به ایرانی بودن خود پایبند ماندند.

در مجموع هنوز هم فرصت هست. آقای پزشکیان و تیم همراه او باید بنشینند و به این مسئله فکر کنند که حادثه ۱۲روزه تمام نشده است. شیطنت‌های آمریکا و اسرائیل هنوز ادامه دارد و هر لحظه ممکن است اتفاق دیگری رخ دهد. اگر این مردم در برابر حضور اولیه‌شان پاسخی مثبت دریافت نکنند همان ۶۰ درصدی که در مرحله اول انتخابات شرکت نکردند ممکن است به 70 درصد برسد و متأسفانه آثار و علائمش را هم مشاهده می‌کنیم چون جوابی که باید حاکمیت می‌داد، آن طور که باید، نبود.

مردم از شیوه حکمرانی دفاع نکردند بلکه از ایران دفاع کردند

*اگر بار دیگر اتفاقی رخ دهد و تا آن موقع هیچ اقدامی برای قدردانی از مردم صورت نگیرد، ممکن است مردم برای دفاع وارد میدان شوند؟

مردم از این شیوه حکمرانی دفاع نکردند بلکه از ایران دفاع کردند. من بر این جمله تأکید دارم مردم یک‌دست نبودند. فرض کنید من، شما یا دیگری ایرانی‌هایی بودیم که علی‌رغم انتقاد جدی از شیوه اداره کشور از ایران و حاکمیت فعلی دفاع کردیم. اما برخی اصلاً کاری به حاکمیت نداشتند و فقط از ایران دفاع کردند. یک عده هم از هرج ومرج ترسیدند یعنی بُعد منفی قضیه برای آنها اهمیت بیشتری داشت. می‌ترسیدند خشونت کُور کشور را در بَر گیرد. حاصل جمع این طیف‌ها، این شد که همه پشت سر ایران ایستادند. آن روحیه همچنان در میان مردم وجود دارد. من همچنان فکر می‌کنم ایرانی‌ها آن دید باز و شخصیت فرهنگی که دارند را حفظ کرده‌اند. به عبارت دیگر مردم با همه گلایه‌هایی که از نوع رفتار حاکمیت دارند از رئیس‌جمهور گرفته تا دیگر مسئولان این موضوع را به حساب دیگری می‌گذارند.

حضور مردم برای دفاع از کشور کالای یک‌بار مصرف نیست

باید این احتمال را در نظر گرفت، مردمی که آن‌گونه خالصانه برای دفاع از کشور و سرزمین خود آمدند، اگر پاسخ روشنی دریافت نکنند، ممکن است دلسرد شوند. نه اینکه مسیر خلاف بروند امکان دارد بی‌تفاوت شوند و در خیابان و فضای مجازی حضور پیدا نکنند. بنابراین دستگاه اداره‌کننده کشور باید به این مسئله توجه کند. حضور مردم کالای یک‌بارمصرف نیست. حضور مردم کالایی است که همیشه باید باشد، نباید با نگاه تجاری به آن برخورد کرد. بلکه باید این حضور را به‌عنوان یک ارزش معنوی پاس بداریم نه اینکه بسنجیم این حضور «چقدر برای من سود دارد یا چند کیلو ارزش دارد.»

*رئیس‌جمهور در ابتدای دولت از حل‌و‌فصل مشکلات در نتیجه تعامل گروه‌ها و جریان‌های سیاسی می‌گفت اما اخیراً نگرانی از اختلافات داخلی تبدیل به کلید واژه‌ای در سخنرانی‌های او شده است، آیا این اختلافات از قبل بوده؟ اگر از قبل بوده الان چه اتفاقی افتاده که رئیس‌جمهور مدام تذکر می‌دهد؟

من از دولت اصلاحات که آقای پزشکیان عضو دولت شد و دور یک میز می‌نشستیم تا الان او را می‌شناسم. رابطه خاصی با آقای پزشکیان ندارم ولی او فردی دلسوز و واقعاً علاقمند است که دلش می‌خواهد کارهایی انجام دهد. تلقی من این است که او در قامت یک ایرانی مسلمان و علاقمند به ایران و جمهوری اسلامی یکسری آرمان و آرزوها را مطرح می‌کند. اما در قامت یک دولتمرد و رئیس قوه مجریه برای آن آرزوها در عرصه واقعیت تعریفی ارائه نمی‌دهد. آیا دولت خود را به‌عنوان دولت وفاق معرفی می‌کند، وفاق با چه‌کسی و چه کسانی؟ چارچوب‌ها و شاخص‌های وفاق چیست؟ مقوم‌های وفاق چیست؟ طرف مقابل و مخاطب پزشکیان در وفاق کیست؟ هیچ توضیح روشنی در این زمینه ارائه نشده است.

اینکه پزشکیان از اختلافات داخلی نگران است بگوید منظور او اختلاف، چه کسانی با چه کسانی است؟ حدود دو دهه است که جریانی به نام پایداری شکل گرفته است. کارنامه این جریان را می‌توان در عرصه سیاست خارجی، داخلی و حوزه مدیریت داخلی در تنش‌ها و تشنج‌های داخلی بررسی کرد، همه این‌ها قابل شناسایی است.

از سوی دیگر جریان اصلاحات وجود دارد. آن‌ها هشت سال دولت را در اختیار داشتند، دولت آقای خاتمی، دولت اصلاحات بود. آن دولت کارنامه دارد و می‌توان آن را بررسی کرد. آقای پزشکیان شاید تصور می‌کند در دولت اصلاحات مشکل‌تراشی و بحران آفرینی‌ها نبود و همه‌چیز گل و بلبل بود؟ خیر، مگر همین آقای خاتمی نبود که می‌گفت ما هر 9 روز یک بحران داشتیم، آیا بحران‌آفرین‌ها کنار رفتند؟ خیر. اما مشی دولت آقای خاتمی به گونه‌ای بود که بحران‌آفرینی‌ها کارساز نشد.

ما هم در دولت اصلاحات نگرانی‌های پزشکیان بابت اختلافات داخلی را داشتیم

خواهش می‌کنم یک بار شاخص‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای دولت‌ها را محور ارزیابی قرار بدهید و مقایسه کنید. همه شاخص‌های توسعه علی‌رغم کارشکنی‌ها و بحران‌سازی‌ها در دولت اصلاحات که می‌گفتند هر ۹ روز یک بحران، مثبت است. حتی باوجود بحران‌هایی مانند اینکه به دانشگاه‌ها می‌ریختند، کتک می‌زدند، حادثه ۱۸ تیر، حمله به آقای هادی خامنه‌ای در مسجد محمدیه قم و دیگر چهره‌ها و ‌شخصیت‌ها اما در نهایت دولت آقای خاتمی در شاخص‌های مختلف توسعه موفق بود نه اینکه همه آرزوهایش برآورده شده باشد. من به‌عنوان یکی از اعضای آن کابینه، طبعاً دلم می‌خواست شرایط بسیار بهتر از آن باشد، مشکلاتی پیش آمد که نشد اما در مجموع موفقیت داشت.

آقای پزشکیان باید به این مسئله توجه کند که برای اداره کشور صرف گفتن اینکه «ما وفاق می‌خواهیم» کافی نیست؛ چگونگی ایجاد وفاق مهم است. نگرانی‌های آقای پزشکیان درست است؛ ما نیز چنین نگرانی‌هایی را در زمان دولت خاتمی داشتیم. اما آقای پزشکیان باید به خاطر داشته باشد که مجموعه‌ای از کنشگران سیاسی در صحنه حضور پیدا و از همه حیثیت تاریخی خود استفاده کردند تا فردی به نام آقای مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، شد.  

کسانی‌که در ستادهای جلیلی فعال بودند، در بسیاری از مناطق کشور وارد صحنه شدند

آقای پزشکیان شعار وفاق را مطرح کرد، کار درستی هم بود این شعار، شعار زیبایی است اما او در تبیین درست آن حامیان اصلی خود را در بسیاری از جاها مأیوس کرده است. کسانی‌که باید از او دفاع می‌کردند و کردند، در بیشتر استان‌ها به حاشیه رانده شدند. درحالی‌که همان کسانی‌که در ستادهای آقای جلیلی فعال بودند، در بسیاری از مناطق وارد صحنه شدند.

پزشکیان مشخص کند چه کسی اختلاف‌افکن است

من نسبت به اصل کار آقای پزشکیان یعنی میدان دادن به مخالفان انتقادی ندارم و معتقدم باید این کار را انجام دهد. اما آقای پزشکیان باید به‌خاطر داشته باشد، آن عقبه‌ای که او را به صحنه آورد، نباید مأیوس شوند. لازم است رئیس‌جمهور روشن‌تر و شفاف‌تر مشخص کند که اختلاف‌افکن کیست؟ آیا آقای پزشکیان و همراهانش اختلاف می‌آفرینند یا آن جریانی که در انتخابات شکست خورد، اکنون می‌خواهد انتقام بگیرد؟

پزشکیان به مردم بگوید جریان شکست‌خورده اجازه نمی‌دهد چه اقداماتی انجام دهد

باید با مردم صادقانه صحبت کرد. اگر رئیس‌جمهور تنها به کلی‌گویی‌هایی از این دَست بسنده کند که «من از اختلافات داخلی نگرانم»، به جایی نمی‌رسد. او با مردم صحبت کند و بگوید می‌خواهیم این اقدامات را انجام دهیم اما این جریان اجازه نمی‌دهد، این جریان از مردم شکست خورده است نه از رئیس‌جمهور. مردم همان مردمی هستند که در جنگ ۱۲ روزه با رشادت ایستادند. در انتخابات هم همین مردم بودند که پای صندوق آمدند و آقای پزشکیان را انتخاب کردند. 

نگرانی آقای پزشکیان بابت اختلافات را درک می‌کنم

من نگرانی آقای پزشکیان بابت اختلافات را درک می‌کنم اما صریح‌تر بگوید چه کسی اختلاف‌افکن است تا آنها بفهمند که برای پزشکیان فرقی میان ظالم و مظلوم وجود دارد، خود او همیشه می‌گوید «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» و از نهج البلاغه می‌خواند. اینها همان جایی است که رئیس‌جمهور باید بایستد و بیان کند. کلی گفتن مشکلی را حل نمی‌کند.

*ارزیابی شما چیست؟ فکر می‌کنید چه کسی و یا کسانی اختلاف افکنی می‌کنند؟

بیست سال است که داستانی به نام «کرسنت» در جامعه مطرح است، کرسنت میلیاردها دلار به کشور ضرر رسانده است. بازیگران این حوزه چه‌کسانی بودند؟ چرا مسئله را روشن نمی‌کنند؟ چه‌کسانی بر طبل جنگ می‌کوبیدند؟ چه‌کسانی همین قرارداد را یک‌طرفه کنار گذاشتند و ما را در مجامع بین‌المللی دچار بحران کردند؟ چه کسانی تا این لحظه دنبال مسدود کردن راه گفت‌وگو بودند؟ یک اصطلاحی در اذهان رسانه‌ای هست که می‌گویند «کاسبان تحریم».

کسانی‌که هر کاری کردند و بازخواست نشدند، به اختلافات داخلی دامن می‌زنند

*البته مخالفان مذاکره این قضیه را رد می‌کنند؟

بالاخره موردی تحت عنوان کاسبان تحریم واقعیت خارجی دارد یا ندارد؟ اگر دارد صریح‌تر بگویند این‌ها کجا هستند و چه کرده‌اند. کسانی‌که هر کاری کردند و بازخواست نشدند به اختلاف دامن می‌زنند. بالاخره یک جریانی در کشور وجود دارد که در این دو دهه اخیر بر طبل خشونت، بر طبل تجزیه ملت و مخالفت با تعامل با دنیای خارج کوبیده است. الان آن‌ها کجا هستند؟ کجا سنگر گرفته‌اند؟ در چه نهادهایی حضور دارند و چگونه عمل می‌کنند؟

آقای پزشکیان یک قدم جلو بیاید، من نمی‌گویم خیلی یک‌طرفه عمل کند اما یک قدم جلو بیاید. وقتی می‌گوید «از اختلافات داخلی نگرانم» لااقل شاخص‌ها و نشانه‌های عوامل اختلافات را اعلام و به‌ صورت مشخص بیان کند؛ اسم هم نبرد اما شاخص‌ها را مطرح کند و بگوید کسانی که این کارها را می‌کنند، عوامل اختلاف هستند.

*منظور شما این است که اگر پزشکیان منشأ اختلافات را نگوید، به این معناست که در برابر اختلاف افکن‌ها عقب‌نشینی کرده است؟

عقب‌نشینی به چه معنا؟

*برای نمونه تندروها تأکید بر اجرایی شدن قانون عفاف‌و‌حجاب دارند رئیس‌جمهور نیز تا الان در برابر این قضیه ایستادگی کرده است. آیا پزشکیان می‌تواند تا آخر در برابر این افراد ایستادگی کند؟ 

یکی از مباحثی که باید به‌صورت علمی روی آن کار شود این است که چرا یک‌مرتبه موضوع حجاب مسئله اصلی شد؟ هزار مشکل از جمله افزایش مشکلات فرهنگی، آموزشی و بین‌المللی داریم. چه شد که داستان «حجاب» مسئلهٔ اصلی  کشور شد؟

حکومت باید نهادهایی مانند گشت ارشاد را تعطیل کند

معتقدم رسانه و مجلس نباید به این موضوع بپردازد. من یک ایرانی مسلمان و معتقد به حجاب هستم. بنده معتقدم زنان باید با اختیار کامل حجاب را به‌عنوان اصل رعایت کنند. اعتقاد دارم حکومت باید نهادهایی مانند گشت ارشاد را تعطیل ‌و روال ‌رویه گذشته را مورد بازنگری قرار دهد و نباید اتاق عفاف‌و‌حجاب راه بیندازد. هزاران مسئولیت اجتماعی و فردی داریم که جزو واجبات هستند. چرا فقط به این مسئله گیر دادیم؟ چه کسانی ما را در این تله انداختند؟ تورم، فقر، فساد، دزدی و هزار مشکل دیگری که وجود دارند باید جزو اولویت‌های دولت باشند نه اینکه تمرکز صرف بر اجرای قانون عفاف‌و‌حجاب باشد. 

افرادی که اکنون در مجلس با ۶ درصد آرا حضور دارند خود را نماینده مردم می‌دانند. فرض کنیم که اینها نماینده مردم هستند. ببینند اولویت‌های جامعه امروز ما چیست؟ واقعاً اولویت ما حجاب است؟ یقین دارم اگر دولت بتواند یک فضای زندگی نیمه‌آرام را برای مردم فراهم کند و صبح که از خواب بیدار می‌شوند، فکر خرید نباشند و در صف خرید مرغ و نگرانی‌های روزمره نباشند، خود به خود گرایش آنها به مبانی دینی، اعتقادی و حمایت از حاکمیت افزایش پیدا می‌کند. نیازی به بگیر و ببند هم نیست. مگر در گذشته با قانون و ابزارهای آن زنان با حجاب شدند؟

*منظور این است که از تاریخ درس نمی‌گیرند؟

باید بررسی کنیم چرا حجاب مسئله اصلی شد. باید جامعه‌شناسان تاریخ و تجربه‌های گذشته را بررسی کنند.

مردم نشان دادند به اصل آزادی عمل در حوزه مسائل فردی خیلی پایبند هستند. برای مثال هر فرد می‌تواند تصمیم بگیرد که چه لباسی بپوشد؛ این یک اصل انسانی است. البته مسئله حجاب فقط جنبه فردی ندارد و اثرات اجتماعی هم دارد، من این را قبول دارم. اما در نهایت آن خانم می‌گوید: «من می‌خواهم خودم لباسم را انتخاب می‌کنم.» این مسئله اساس انسانی دارد. ممکن است بگوییم خودت انتخاب کن ولی به گونه‌ای انتخاب کن که با هنجارهای جامعه همخوانی داشته باشد. این را باید با زبان خوب، روشن و دوستانه بیان کرد. به قول آن شاعر «درس معلم اربود، زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پا ی را»؛ با زدن، بستن و شلاق معلوم است جواب نمی‌دهد بلکه عکس عمل می‌کند.

من از شما به‌عنوان کسی که در رسانه کار می‌کنید، خواهش می‌کنم مقوله حجاب نباید جزو اولویت‌های رسانه‌ای باشد. اولویت باید تأمین زندگی و آرامش مردم باشد. یافتن نقاط اتصال دولت و مردم مهم است. ما در سیاست‌خارجی با بحران روبه‌رو هستیم؛ هر روز نرخ دلار و سکه افزایش می‌یابد. مهم است که بتوانیم مردم را سرپا نگه داریم. اجازه بدهیم مسائلی مانند قانون عفاف‌و‌حجاب در زمان خود بررسی شود. وقتی مردم به نظام علاقه‌مند شدند و شیوه اداره کشور را پذیرفتند، خودبه‌خود بسیاری از مسائل رعایت می‌شود.

جلیلی و تیمش قرارداد کرسنت را لغو کردند

*درباره موضوع کرسنت صحبت کردید. شما در جریان قرارداد کرسنت بودید؟

خیر، من از آقای زنگنه و دیگران شنیده‌ام که کرسنت قراردادی بود که با امارات بسته شد. آن زمان این قرارداد می‌توانست به راحتی اجرا شود اما کسی آمد و سوالی مطرح کرد و این قرارداد به بهانه واهی، یک‌طرفه لغو شد. این قصه را تبدیل به موضوع سیاسی کرده و نهایتاً لغو کردند. همان زمان وزارت نفت در تلاش بود و هشدار داد که شرکت کرسنت علیه ما شکایت می‌کند اما می‌گفتند غلط می‌کند و نمی‌تواند علیه ما اقدام کند. من اینها را آن زمان از آقای زنگنه شنیدم. الان تبعاتش برای ما معلوم می‌شود.

*اطلاع دارید چه کسی قرارداد کرسنت را لغو کرد؟

آقای جلیلی و تیم او بودند اما من از کم و کیف این قضیه که مجوز شورای عالی امنیت ملی داشتند یا خیر، اطلاع ندارم.

اگر برجام موضوعی صددرصد علیه جمهوری اسلامی بود، چرا نتانیاهو با آن بَد بود؟

*علاوه بر کرسنت تندورها حملاتی هم علیه روحانی، ظریف و برجام داشتند. باید با این افراد چگونه برخورد شود؟

وقتی آقای پزشکیان اختلاف‌افکنی را مطرح می‌کند و نگران است اما نمی‌گوید چه‌کسی اختلاف‌افکن است، چنین مشکلاتی پیش می‌آید. چه‌کسی باید بگوید برجام به نفع ما بود یا به ضرر ما؟ چه‌کسی باید روشن کند که یک عده در داخل همراه با ترامپ علیه برجام هستند؟ اگر برجام یک موضوع صددرصد علیه جمهوری اسلامی بود چرا نتانیاهو با آن بَد بود؟ چرا ترامپ آن را از بین برد؟ در مورد هر توافقی اگر دنبال 100 باشیم، مشخص است که امکان رسیدن به آن وجود ندارد. حتماً برجام جنبه‌های مثبت زیادی داشت که برای ما بیش از جنبه‌های منفی ارزشمند بود.

ظریفریال برجام را با نظر رهبری پیش می‌برد

برجام توافقی بود که قدم به قدم دنبال می‌شد. آقای ظریف می‌گفت که با نظر رهبری آن را پیش می‌برد. مگر می‌شود موضوعی به این صورت مطرح شود و همه چیز آن منفی باشد؟ این حرف شوخی است. البته برجام در برخی جاها اشکالاتی داشت؛ اشکالات که یعنی ما 100 می‌خواستیم اما 60، 70یا 80 درصد شده است، طرف مقابل هم خواسته‌ای داشته که همه آن، محقق نشده است. معنای مذاکره همین است که هیچ‌کدام از طرفین به صَدی که می‌خواهند نمی‌رسند. 

به استثنای ترامپ، نتانیاهو و تندروها در داخل کشور، همه دلسوزان برجام را یک فرصت تلقی می‌کنند

همه دلسوزان جامعه برجام را یک فرصت تلقی می‌کنند؛ به استثنای ترامپ، نتانیاهو و یک عده تندرو در داخل کشور. این هم‌آوایی تندروهای داخلی با نتانیاهو در نفی برجام سوال برانگیز نیست؟

ظریف و یا روحانی قرار بود چه کار کنند؟ قرار بود توافقی حاصل شود که حداکثر منافع ما در آن گنجانده شده باشد. اینکه تندروها در مجلس برجام را آتش زدند و ترامپ هم از این معاهده یا توافق خارج شد چه پیامی دارد؟حتی پس از خروج آمریکا از این توافق، می‌شد آن را اجرا کرد.  

در برجام یک کار ملی صورت گرفت

حرف‌هایی که الان زده می‌شود، فرار رو به جلو است. من در جریان برجام هیچ کاره بودم، یک شهروند عادی بودم و همه چیز را از گردانندگان شنیدم و از رسانه‌ها مطلع شدم. تلقی من این است که یک کار ملی صورت گرفت و بهم زدن آن زیان به کشور بود.

راهی جز گفتگو نداریم

*در حال حاضر شرایط برای مذاکره فراهم هست یا خیر؟

برای مذاکره فرصت‌های زیادی را از دست دادیم اما این تصمیم مدیران کشور بوده است. معتقدم جلوی ضرر از هر جا گرفته شود، نفع است. در برجام فشارهای خارجی، دبه کردن‌ها و دروغ‌های غربی‌ها همه موثر بودند اما فرصت‌هایی داشتیم که از دست رفت. معتقدم راهی جز گفت‌وگو نداریم؛ البته گفت‌وگوی شرافتمندانه، عزتمندانه و بالحاظ شرایط زمان و مکان. چاره‌ای جز باز گذاشتن دریچه گفت‌وگوی دیپلماتیک نداریم و نباید این دریچه بسته شود. باید دنیا بداند که ایران منطق دارد و می‌تواند طبق منطقی که مورد پذیرش جهانی است، وارد مذاکره شود.

ما یک طرف منازعه هستیم؛ نمی‌توانیم بگوییم ۱۰۰ درصدخواسته‌های ما باید عملی شود. حتماً در برخی موارد باید به طرف مقابل حق بدهیم و مصلحت امروز کشور را در نظر بگیریم. ما طرفدار جنگ و خشونت نیستیم و در هیچ مذاکره‌ای یک طرف ۱۰۰ درصد برنده نیست. اگر این دو مورد را بپذیریم بسیاری از مسائل حل می‌شوند.

پیام اصلی انتخابات تناسبی این است که وجود احزاب شناسنامه‌دار به رسمیت شناخته می‌شود

*در پایان، ارزیابی شما از قانون انتخابات تناسبی چیست؟

من به آقای مومنی، وزیرکشور، گفتم، اگر قانون انتخابات تناسبی در مرکز به ‌صورت پایلوت به‌خوبی انجام شود می‌توان آن را در شهرستان‌ها و استان‌ها نیز دنبال کرد. پیام اصلی انتخابات تناسبی این است که وجود احزاب شناسنامه‌دار به رسمیت شناخته می‌شود. در انتخابات همیشه فردمحور بوده‌ایم؛ یعنی کاندیدا برای ما آشنا بوده به او رأی دادیم و دیگری آشنا نبوده که به او رأی بدهیم. با قانون انتخابات تناسبی می‌گوییم این حزب، گروه، ائتلاف و این جریان را قبول داریم و به جای فرد به جریان رأی می‌دهیم. این امر ارزشمند است یعنی بها دادن به حرکت جمعی و میدان‌داری نهادهای مدنی. به نظر من کار مثبتی است و ان‌شاءالله دولت بتواند در این زمینه موفق باشد و سپس انتخابات تناسبی در استان‌ها و شهرهای بالای ۵۰۰ هزار نفر نیز اجرا شود و بعد هم در سراسر کشور.

ارسال نظر

آخرین اخبار