اختیار تصمیمگیری در جریان اصلاحطلب هنوز دست پدرخواندهها است/ همه احزاب عضو جبهه اصلاحات از دولت پزشکیان حمایت نمیکنند
قبل از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان، میهمان استودیو آوش بود. او از هر دری سخن گفت که بهدلیل ایام جنگ انتشار این مصاحبه میسر نشد اما اکنون که روزها با آرامش سپری میشود جا دارد این مصاحبه را بخوانید.

«خاتمی هم در مجموعه پدرخواندگان جبهه اصلاحات قرار میگیرد؟» این پرسش آوش از سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان، است. نورمحمدی هر چند از منتقدین پدرخواندگی در جریان اصلاحات است اما پاسخ متفاوتی به سوال آوش میدهد و میگوید: «خاتمی در مجموعه پدرخواندگان جریان اصلاحطلبان قرار نمیگیرد چراکه او همیشه تأکید و توصیه کرده به جوانان میدان داده شود.»
او در قسمت دیگری از گفتوگو به رابطه اصلاحطلبان با دولت میپردازد و میگوید: «برخی احزاب اصلاحطلب که عضو جبهه اصلاحات هستند نه تنها از دولت پزشکیان حمایت نمیکنند بلکه منتقد هم هستند.»
در ادامه گفتوگوی سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان، با آوش را میخوانید:
*برخی احزاب سیاسی در ایران متهم به پدرخواندهسازی هستند یعنی به جای تقویت تشکیلات و نهاد، حول محور یا چهرهای خاص میچرخند. چه مکانیزمی برای جلوگیری از آن دارید؟
ماهیت کار سیاسی در ایران بر محور افراد است. از زمانیکه کنشگران سیاسی در ایران شروع به فعالیت کردند همگی حول یک فرد تشکیل شدهاند. حتی زمانیکه احزاب سیاسی شکل میگرفتند حول یک نفر که کاریزما داشت شکل میگرفت مانند حزب کارگزاران که حول آقای هاشمی رفسنجانی شکل گرفت یا حزب مشارکت که در حمایت از آقای خاتمی فعالیت میکرد. این مشکل یا فرصت همیشه بوده است. مسئله اصلی این جا است که هیچوقت ارادهای برای اینکه از اشخاص به تشکیلات گذار کنیم، اتفاق نیفتاده است. باوجود اینکه سبقه احزاب بعد از انقلاب کم نبوده و تجربههای خوبی داشتیم اما مقاومتی برای گذار از افراد به تشکیلات و احزاب وجود داشته است.
به جای رقابت با همسنهای خودم با پدرخواندهها رقابت میکنم
سال ۱۳۷۶ که دوم خرداد اتفاق افتاد، ۱۲ سالم بود و دانشآموز کلاس پنجم ابتدایی بودم. در آن زمان بسیاری از چهرههای سیاسی که برای من جذاب بودند در عرصه سیاسی فعال بودند یا مسئولیت داشتند و یا نماینده مجلس یا معاون وزیر و استاندار بودند. اولین کنش سیاسی من چهار سال بعد بود. در دور دوم انتخابات در سال ۱۳۸۰ در ستاد رأی اولیهای آقای خاتمی فعالیت میکردم. ۲۸ سال از زمانی که ۱۲ سالم بود و دانشآموز ابتدایی بودم گذشته است. در این ۲۸ سال، ۲۴ سال فعالیت سیاسی داشتم و علوم سیاسی را هم در یکی از بهترین دانشگاههای ایران خواندم. بعد از ۲۸ سال همچنان تصمیمگیران جریان اصلاحات همان افرادی هستند که سال ۱۳۷۶ فعالیت میکردند. به جای اینکه درون جریان اصلاحات و رقابتهای درون جریانی با هم نسلهای خودم رقابت کنم، به مانعی برخورد میکنم که شاید نامش را بتوان پدرخواندگی یا سیطره نسل اول جریان اصلاحات گذاشت.
پدرخواندگان سیاسی گاردها و واکنشهای بسیار نامنصفانه نسبت به افراد جوانتر دارند
متاسفانه در این سالها نسل اول جریان اصلاحات حاضر نشد که آن را به نسل بعدی بسپارد و تلاشی برای اینکه گذاری از فرد محوری به تشکیلاتسازی صورت بگیرد، اتفاق نیفتاده است. اگر شما درون جبهه اصلاحات انتقادی کنید و حرفی بزنید، مهمترین جواب آنها این است که ما بیانگر دیدگاههای آقای خاتمی هستیم و خود را ذیل ایشان تعریف میکنند. آنها اشاره به پیامی میکنند که آقای خاتمی داده و مدعی هستند بهدنبال اجرای آن پیام هستیم. چیزی که این جا گم شده نقش احزاب است، خصوصاً در چهار، پنج سال گذشته. این مسئله را به عنوان یک کنشگر جوان که از سن جوانی عبور و به چهل سالگی رسیدهام با تمام وجود لمس میکنم. مسئله و رقیب اصلی من درون جریان اصلاحات همان افراد بزرگتری هستند که همچنان سیاستهای کلی را تعیین میکنند و برابر انتقادهایی که مطرح میشود، بعضا گاردها و واکنشهای بسیار نامنصفانه نسبت به افراد جوانتر دارند. این مسئله تنها در مورد من نبوده است. اگر با هر کدام از دوستان نسل دوم و سوم اصلاحطلب صحبت کنید، این دغدغه را دارند و هنوز نتوانستهایم از آن عبور کنیم.
بسیاری از دبیران کل احزاب بالای ۵۰ سال سن دارند
*یعنی اختیار تصمیمگیری در جریان اصلاحطلب هنوز دست پدرخواندههایی است که بعضاً سمت رسمی ندارند؟
برخی سمت رسمی دارند و حتی درون برخی احزاب هستند. به دبیران کل احزاب اصلاحات نگاه کنید. بسیاری از آنها بالای ۵۰ سال هستند و فعالیت سیاسی انجام میدهند و در ساختار و پلنهای تصمیمگیری هستند. آنها هستند که هماهنگیهای بیرونی را انجام میدهند و تصمیمهای کلان را میسازند و در ساختن این تصمیمات به هیچعنوان مشورتی از نسل دوم و سوم نمیگیرند.
*حزب ندای ایرانیان توانسته مستقل از فضایی که پدرخواندهها در آن تصمیم گیری میکنند، عمل کند؟
زمانی که حزب ندای ایرانیان تشکیل شد، مهمترین دغدغه آن همین مسئله بود و بر همین اساس پوستاندازی کرد. جریان اصلاحات، واگذاری امور از نسل اول به دوم و سوم را مطرح کرد اما موانع جدی پیش روی ما بود و همچنان هم هست و حل نشده است. بر همین اساس حزب ندای ایرانیان و حتی افرادی که خارج از این حزب و متعلق به این نسل هستند، در رسیدن به این آرمان موفق نبودهاند. ما نتوانستهایم اجماع ایجاد کنیم. در بین نسل دوم و سوم تا به امروز اجماع ایجاد نشده است که باید برای گذار از این شرایط کنار هم بایستیم و از نسل اول اصلاحطلب مطالبه کنیم. برخی دوستان با نسل اول همراهی کردهاند و برخی اوقات مسائل دیگری پیش آمده است. در نهایت این اجماع شکل نگرفته است.
چریک نیستیم که برای مبارزه سیاسی با تانک به جلسه برویم
نظام سیاسی ایران و نهادهای نظارتی و امنیتی حاضر نشدهاند فعالیت نسل دوم و سوم را به رسمیت بشناسند. ما چریک نیستیم. اگر بخواهیم مبارزه سیاسی کنیم نباید با تانک به جلسه جبههاصلاحات ببریم. جاییکه میتوانیم بایستیم و مبارزه کنیم و حرف خود را بزنیم، جایی است که با رأی مردم سروکار دارد. باید حرفها و ایدههایمان را بیان کنیم و حول محور یک نفر یا افرادی از جریان خودمان جمع شویم و برنامهها و دیدگاههای خود را به رأی بگذاریم ولی زمانیکه با عرصه انتخابات مواجه میشویم عملاً این نسل اجازه حضور در عرصه انتخابات شوراها، مجلس و ریاست جمهوری را نمیدهد. در شرایطیکه در جریان رقیب و هم نسلهای ما دو، سه گزینه خوب برای ریاست جمهوری دارند اما ما نتوانستیم گزینه خوبی برای ریاستجمهوری و یا ریاستمجلس مطرح کنیم. این فضا از سوی بزرگان اصلاحطلب به نسل دوم و سوم اصلاحطلبان داده نشده و هم نظام سیاسی ایران و نهادهای حاکمیتی آن را نپذیرفتهاند. ما همیشه با سد عدم صلاحیت مواجه هستیم. سد عدم صلاحیت حتی نسل دوم و سوم اصلاحطلب را بیشتر از نسل اول درگیر خود کرده است.
حزب ندای ایرانیان برابر دیدگاه سنتی جریان اصلاحات ایستاده است
*یعنی حزب ندای ایرانیان هنوز موفق نشده مرز خود را با این دیدگاه سنتی سیاسی مشخص کند؟
مرز ندای ایرانیان کاملاً مشخص است. مواضع حزب را در چند سال گذشته مانند انتخابات مجلس مشاهده کنید.
به دنبال عبور از خاتمی نیستیم
*منظور شما از عبور کردن از پدرخواندهها، عبور از سیدمحمد خاتمی است؟
از صحبتهای آقای خاتمی میتوان تفاسیر متفاوتی داشت البته نه در تضاد هم بلکه در تکمیل هم. ایشان دیدگاههایی دارد که منجر شده همچنان درون ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران تعریف شود. آقای خاتمی هرگز حاضر نشده از جمهوری اسلامی عبور کند و حتی قدمی برای تضعیف جمهوری اسلامی بردارد. حزب ندای ایرانیان بر اساس دیدگاه ایشان تشکیل شده است. از آن طرف دوستان تفاسیری از صحبتها و بیانیههای آقای خاتمی دارند که به نظر ما شاید تفسیر کاملی نباشد و جنبههایی که به نظر من براساس دیدگاههای خودشان است، پررنگ میکنند.
اصلاحطلبی جدای از اصلاحطلبان است/ اصلاحطلبی برشی از جمهوری اسلامی است
*بنابراین معتقد هستید که طرح مسئله پدرخواندهها به معنای عبور از آنها نیست بلکه در جهت تقویت آن گام بر میدارید؟
در تقویت افراد اصلاحطلب گام برنمیداریم بلکه میخواهیم در راستای تقویت جریان اصلاحطلبی گام برداریم. اصلاحطلبی جدای از اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان چه بپذیرند چه نپذیرند در این سالها اشتباههای زیادی مرتکب شدهاند. نمیشود عملکرد آنها را به رویکرد و روش اصلاحطلبی تعمیم داد. حزب ندای ایرانیان به دنبال تقویت جریان اصلاحطلبی است. امکان دارد در یک دوره زمانی برخی از افراد در مقابل جریان اصلاحطلبی قرار داشتهاند اما گذر زمان دیدگاههای آنها را تعدیل کرده و امروز موضعی که دارند، درون اصلاحطلبی تعریف شود. یا افرادی بودهاند که زمانی درون جریان اصلاحات کنش و فعالیت سیاسی میکردند اما امروز دیدگاههای آنها تغییر کرده و رادیکال شدهاند و از اصلاحطلبی عبور کردهاند. بنابراین اینکه این افراد زمانی اصلاحطلب بودهاند و در گعدههای اصلاحطلبی نشست و برخاست میکردند، به این معنی نیست که درون کنش اصلاحطلبی قرار دارند. بسیاری از اصلاحطلبان هستند که از مرز اصلاحطلبی عبور کردهاند و نمیتوانیم آنها را اصلاحطلب تلقی کنیم. اصلاحطلبی برشی از جمهوری اسلامی و کنشی درون جمهوری اسلامی برای اصلاح و رسیدن به آرمانهای آزادی و عدالت است.
خاتمی موافق میدان دادن به جوانان اصلاحطلب است
*دیدگاه تقویت جریان اصلاحطلب با این محوریت که مقداری از تصمیم گیریها و اختیارات برعهده جوانان باشد را با آقای خاتمی در میان گذاشتهاید. استقبال کردند؟
از سال ۱۳۹۲ در جمع مشاورین آقای خاتمی این مسئله را پیگیری کردم و پیگیر بودهام. آقای خاتمی همیشه این دغدغه را قبول داشته است، تاجایی که هر زمان بحث بستن لیستهای انتخاباتی میشد ایشان به کسانیکه لیست انتخاباتی را میبستند، تاکید میکرد که جوانان در لیست پُررنگ باشند. حتماً آقای خاتمی معتقد بوده و هست که باید نسل جدید روی کار بیاید. قرابت ایشان با نسل جدید حتماً از نسل گذشته بیشتر است، چون این افراد در دامن سیاسی خود ایشان بزرگ شدهاند. آقای خاتمی همیشه موافق این مسئله بوده است ولی در عمل در درون جریانهای سیاسی اصلاحطلب نسبت به حضور جوانان بیتوجهی میشود. در لیستها و ثبت نامها که انجام میشد، همه افرادی که در سی چهل سال گذشته مسئولیت داشتند، مجدداً صف کشیده و ثبتنام میکنند. دستگاههای نظارتی این بها ندادن به جوانان را تشدید میکردند کمااینکه زمانی که اسامی تایید صلاحیتها اعلام میشد، میدیدیم یک نفر و در بهترین حالت دو چهره نسل دومی و سومی داریم و مابقی متعلق به نسل اول هستند و یا افرادی بودند که به آن معنی در درون کنشگری اصلاحطلبی حضور نداشتند. شاید تنها جایی که میتوانست این اتفاق بیافتد و نسل دوم و سوم، امور را در دست بگیرد درون جبهه اصلاحات بود. باید تغییراتی خیلی جدی درون احزاب رخ دهد. ما دبیرکلهای کمی در جریان اصلاحات نداریم که از زمان تاسیس حزب تا به امروز تغییر نکردهاند. وقتی سرچ میکنید، میبینید خیلی از احزاب حول یک فرد شکل گرفتهاند و آن فرد از روز اول دبیر کل است و حاضر نشده که پرچم حزب خود را به یک نسل دومی و سومی بسپارد که در جلسات جبهه اصلاحات شرکت کند.
جریان اصلاحات دچار یک رکورد فکری سیاسی شده است/ مهمترین کنش جریان اصلاحات انفعال بوده است
*فامیل بازی هم در احزاب زیاد است؟
بعضاً بله. بهدلیل اینکه نمیتوانند نیرو جذب کنند. گفتمان و حرف جذابی ندارند که جامعه جوان و سیاسی ایران را جذب کنند بنابراین به سمت فامیل بازی میروند. وقتی به ترکیب اعضای شورای مرکزی نگاه میکنیم متوجه میشویم بستگان دبیرکل یا اعضای شورای مرکزی در حزب حضور پررنگ دارند. وقتی نسل اول در مسند کار قرار میگیرد و قرار است اعضای حقیقی را انتخاب کند از آن دیدگاه نمیتوان انتظار داشت که نوگرایی درون جریان اصلاحات اتفاق بیافتد. به همین دلیل جریان اصلاحات دچار رکورد فکری سیاسی شده است و حرف و کنش جدیدی ندارد. به نظر من مهمترین کنش جریان اصلاحات در چند سال گذشته انفعال بوده است. تئوریزه کردن انفعال از سوی بسیاری از چهرههای نسل اول اصلاحات در حال رخ دادن است و به نوعی در جبهه اصلاحات با بنبست مواجه هستیم.
اعضای هیات دولت باهم، همسویی ندارند/ بخشی از جریان اصلاحات منتقد دولت هستند
*روی کار آمدن دولت برخاسته از جریان اصلاحات نمیتواند جلوی انفعال را بگیرد؟
به نظر من خیر به این دلیلکه ترکیب دولت آقای پزشکیان ترکیب هم سویی نیست البته نه این که این ترکیب در تضاد باهم باشند بلکه به لحاظ سیاسی و اقتصادی همسو نیستند. نمیتوانید مصداقهایی را بگوئید که اعضای هیات دولت باهم همسویی خیلی جدی و دغدغههای مشترکی داشته باشند همین مسئله را در چینش مدیران سیاسی هم مشاهده میکنیم. در حقیقت با یک ترکیب نامتقارن و نامرتب در اعضای هیات دولت روبرو هستیم که مدیرانی از هر طیف و جریان با دیدگاههای مختلف در تضاد با دیدگاههای رئیسجمهور در مسند کار هستند. دولتی که یک دست نیست، نمیتواند تأثیری بر جریان اصلاحات بگذارد. ضمن اینکه بخشی از جریان اصلاحات منتقد دولت و بعضاً بهدنبال این هستند که شاید مرزبندی با رئیسجمهور و دولت انجام دهند. برای همین دولت نمیتواند بَر جریان اصلاحات تاثیر بگذارد.
حزب ندای ایرانیان حامی دولت پزشکیان است
* مقداری برای مرزبندی میان دولت و اصلاحطلبان زود نیست؟
بالاخره این دیدگاه دوستان حزب ندای ایرانیان است که همچنان حامی آقای پزشکیان و دولت است. بعضاً مواردی بوده که انتقاد داشتهایم، مانند ماجرای معاون پارلمانی رئیسجمهور که در این مورد به صورت خصوصی به رئیسجمهور نامه نوشتیم و ضمن طرح نظراتمان به این نکته اشاره کردیم که سیاست حزب ندای ایرانیان حمایت تمام قد از دولت است ولی این دیدگاه همه احزاب عضو جبهه اصلاحات نیست.
* این نامه خصوصی را حزب ندای ایرانیان به رئیسجمهور نوشته بود؟
بله.
* آیا با برکناری شهرام دبیری از معاونت پارلمانی، یعنی رئیسجمهور به نامه حزب ندای ایرانیان پاسخ دادند؟
نامه به دست رئیسجمهور رسید و بهطور کلی حزب ندای ایرانیان این فرصت را داشت که بهراحتی دیدگاه و نظرات خود را به شخص رئیسجمهور، معاونین و وزرا منتقل کند.
* پاسخ هم گرفته است؟
بله. پاسخ هم گرفته است.
پزشکیان با هدف حل ابر بحرانها این کابینه را چیده است
* شعار اصلی دولت چهاردهم وفاق ملی است. از طرفی خودتان به یک سری انتسابات در دولت چهاردهم اشاره کردید. به نظر شما دولت چهاردهم آن@طور که به نظر میرسد، وفاق ملی را در عمل نشان داده است؟
به نظر من آقای پزشکیان مسئله کشور را خیلی درست و دقیق تشخیص داده است. در شرایطیکه با انبوهی از مشکلات سیاسی، بینالمللی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستیم برای عبور از این شرایط به یک عزم و وفاق ملی نیاز داریم. آقای پزشکیان بر این مبنا شعار وفاق ملی را مطرح کرد. اگرچه کم لطفی از سوی روشنفکران و فرهیختگان صورت گرفت و برای ارائه تعریف درست از وفاق حاضر نشدند به میدان بیایند و کمک کنند. به نظر من تشخیص مسئله از سوی آقای پزشکیان درست بود. در چنین شرایطی یک سری بحرانهای بزرگ و ابَر بحران در کشور وجود دارد، طبیعتاً باید تمرکز روی آن بحرانها گذاشته شود و تلاش کنند تا در سایر حوزهها دچار تنش نشوند. حتماً بخشی از چینش کابینه توسط آقای پزشکیان با این هدف انجام شده است.
آقای پزشکیان یکسری اهداف مهم مانند حل مشکل سیاست خارجی دارد که در برنامههای خود اشاره و گفته است. به نظر من اگر آقای پزشکیان کل کابینه را به جریان رقیب میداد و در عوض میتوانست به چند هدف بزرگ در عرصه فیلترینگ و در مجموع آزادیهای اجتماع برسد، ارزش داشت. الان صحبت درمورد اینکه آقای پزشکیان موفق شده به آن اهداف برسد یا نه زود است. به نظر من آقای پزشکیان در مسیر رسیدن به اهداف در حال قدم برداشتن است و تمرکز اصلی ایشان روی حلوفصل ابر بحرانها مانند ناترازی انرژی است. البته نباید انتسابات را بهانهای برای تضعیف دولت کنیم. باید همان برنامههایی که آقای رئیسجمهور گفته و عهدی که با مردم بسته را به عنوان مطالبه از او بخواهیم، نه انتسابات لایههای اول و دوم و سوم دولت را.