همه ما از کاستی شناختی رنج میبریم
محمدجواد ظریف با انتقاد از برداشتهای رایج در سیاست جهانی گفت: نباید منافع ایران را قربانی کرد و هیچکس برای ما نمیجنگد.

محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه، در نخستین کنفرانس بینالمللی مطالعات اروپا و آمریکا که امروز (۱۹ خرداد ماه) برگزار شد، گفت: مطالعه درباره اروپا و آمریکا یک موضوع مهم برای جمهوری اسلامی ایران است که بداند چگونه روابطش را تنظیم کند. همه ما از کاستی شناختی رنج میبریم. برگزاری چنین کنفرانسهایی که به شناخت بهتر کمک کند، موثر است و باید از عوامل برگزاری آن تشکر کرد. نگاه بنده به مسائل جهان یک مسئله پساقطبی است. معتقدم آنچه در پایان دهه ۸۰ اتفاق افتاد، شکست شرق بود نه پیروزی غرب، چون سیاست امروز بازی با حاصل جمع صفر نیست.
رئیس پیشین وزارت خارجه خارجه تاکید کرد: فروپاشی شوروی شکست شرق بود، نه پیروزی غرب؛ و این دو الزاماً یکی نیستند، چون بازی در دنیا، بازی حاصلجمع صفر نیست که شکست یکی، پیروزی دیگری تلقی شود. آمریکا قطعاً شکست خود را پیروزی تصور کرد و تلاش شد این پیروزی نهادینه شود، مخصوصاً از سوی ایالات متحده که با سیاست غلط نظامیگری، که در فاصله بین سال ۱۹۹۱ میلادی تا سال ۲۰۰۶ دنبال کرد، یک شکست قابلتوجه را متحمل شد. خود آمریکا نیز به این شکست در گزارش همیلتون که در سال ۲۰۰۶ به دستور کنگره آمریکا منتشر شد، اعتراف کرد؛ گزارشی که بیان میداشت سیاست نظامیگری سیاستی نبوده که بتواند آن پیروزی مفروض و موهوم را نهادینه کند و جایگاه آمریکا را بهعنوان تنها ابرقدرت حفظ کند.
او افزود: به نظر بنده بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و شروع جهان، بعد از جنگ سرد جهان تک قطبی شروع شد. اروپاییها تلاش کردند در حوزهای که توان دارند با آمریکا رقابت کنند. البته چینیها هزینه نظامی کردند در حد اینکه بالون به آمریکا فرستادند و وقتی بالون آنها را گرفتند، اعلام کردند که اشتباه شده است. چینیها در دوره جدید وارد رقابت تجاری، صنعت و نوآوری شدند و امروز در حوزه علمی ورود کردند.
اروپاییها بعد از جنگ دوم جهانی یاد گرفتند که چگونه باهم زندگی کنند
ظریف ادامه داد: آمریکا در حوزه سخت افزار رقابت را شروع کرد کمااینکه دکترین نیکسون و کسینجر در این حوزه مطرح شد. لذا آمریکا با این روند وارد جهان شد. اروپا با رقابت هنجاری وارد شد. اروپاییها بعد از جنگ دوم جهانی یاد گرفتند که چگونه باهم زندگی کنند. آنها یاد گرفتند هنجارسازی کنند، مثلا در برجام ایران و آمریکا مذاکره کردند اما هر کدام به دلیل دیدگاهی که داشتند سمت خود را می گرفتند. اروپاییها با اینکه خیلی نقش نداشتند اما می گفتند، برجام خیلی ارزش دارد و رسیدن به تفاهم خیلی مهم است. در حالی که ایران و آمریکا به سمت تعامل نمیروند اما رسیدن به توافق برای اروپاییها خیلی اهمیت داشت به همین دلیل در مورد برجام، ایران و آمریکا به سختی آن را قبول کردند اما اروپاییها به راحتی از برجام سخن میگفتند.
من به رابطه با روسیه و چین اعتقاد دارم
وی تاکید کرد: ما در این دنیا باید جایگاه خود را چون منافع خودمان مطرح است، درست تشخیص بدهیم و بفهمیم کجا میتوانیم با اروپا ارتباط برقرار کنیم. بدون ارتباط نمیشود. من کاملاً معتقدم که باید با روسیه و چین رابطه داشته باشیم، اما اگر ما با روسیه رابطه نداشته باشیم، آنها از ما یکطرفه امتیاز خواهند گرفت. ما ناگزیریم هم با اروپا و هم با روسیه و چین رابطه داشته باشیم. چون اگر نداشته باشیم، حتی در فرض حلشدن مشکلاتمان با اروپا، آنها هم همین رفتار را خواهند کرد.
ظریف گفت: سعودی هم همین کار را کرد و روابط خود را متنوع کرده است. چون عنصر اصلی در جهان این است که وفاداری وجود ندارد. شما فقط با ائتلافهای موقتی طرف هستید. عربستان هم پس از آنکه فهمید چتر حمایتی آمریکا سوراخ است و در واقع اصلاً چتری در کار نیست، این مسیر را در پیش گرفت. چون دوران اتحادهای دائمی به پایان رسیده؛ دوران ائتلافهای موقتی و موضوعمحور است و ما باید این واقعیت را درک کنیم. هیچکس برای ما خودش را نخواهد کشت. هیچکس منافعش را برای ما فدا نخواهد کرد. اگر این واقعیت را بفهمیم، نه از کسی دلخور میشویم، و نه خودمان دچار این اشتباه میشویم که منافعمان را فدای دیگران کنیم.
اینکه از اروپا توقع داشته داشتیم اینستکس را راه بیندازد، اشتباه بود
دیپلمات ارشد ایران با اشاره به ورود اروپاییها به صحنه رقابت با آمریکا در حوزه هنجارسازی گفت: هر وقت آمریکا با اروپا در صحنه هنجارسازی رقابت کرد، شکست خورد. از دیوان بینالمللی کیفری گرفته تا جریانهای متعدد درباره فلسطین، که متأسفانه الان اروپاییها حتی قدرت خود را هم فراموش به دلیل وابستگی شدید به رژیم صهیونیستی فراموش کرده و باعث شدند قدرت هنجاری اروپا به سمت نابودی برود.
ظریف درباره پرونده و روند برنامه هستهای ایران گفت: تا سال ۲۰۰۵، که رئیسجمهور وقت ایران آقای دکتر احمدینژاد آن مسیر را شروع کرد، اروپاییها در برابر آمریکا ایستاده بودند. آمریکا در سال ۲۰۰۴ میخواست ایران را از شورای حکام به شورای امنیت ببرد، اما اروپاییها همکاری ایران را میخواستند و حتی میخواستند پرونده ایران را در شورای حکام ببندند و بنابراین دو گرایش معتبر وجود داشت، و تا زمانی که ما با اروپا کار میکردیم و در آنسو هم آمریکا در برابر اروپا قرار داشت، یعنی دوره اول بوش پسر، آمریکاییها متوجه شدند که نمیتوانند بدون اروپا در صحنه جهانی کاری انجام دهند.
وزیر پیشین امور خارجه تصریح کرد: در دوره دوم بوش پسر چندجانبهگرایی آمریکا شروع شد. زمانی که اروپاییها در دور اول هستهای با آمریکا نبودند آمریکاییها مدام شکست میخوردند اما ایران این پل را زد که اروپا و آمریکا همسو شدند. اینکه از اروپا توقع داشته داشتیم اینستکس را راه بیندازد اشتباه بود چون اروپا در حوزه اقتصادی رقابتش را شروع نکرده است.
دیپلمات ارشد ایران با تاکید بر اینکه همین کانونپنداری هنجاری اروپا باعث میشود که همان توان هنجاری را نیز از دست بدهند، گفت: همانطور که ترامپ هم در نهایت متوجه شد که استفاده بیشازحد آمریکا از قدرت نظامی و مالی، موجب کاهش اثر همان قدرتها میشود. یعنی هرچقدر آمریکا بیشتر تحریم اعمال کند، توان تحریمیاش کاهش مییابد و اروپا هم هرچقدر بیشتر فشار بیاورد با این ادعا که من مرکز هنجار جهان هستم، در واقع، قدرت هنجارسازیاش تحلیل میرود.
ظریف مخاطره دوم اروپا و آمریکا را درگیری در تغییر واژگان دانست و گفت: در حقوق بینالملل ما یک "حقوق بینالملل" داریم و یک "نظم بینالمللی قانونمحور" (Rule-Based International Order). یعنی یک ساختار مبتنی بر قوانین داریم، نه صرفاً ملاحظات سیاسی. این موضوع را بیش از همه، دوستان روسی ما دریافتند و نسبت به آن بسیار حساس بودند و به ما میگفتند: "اروپاییها و آمریکاییها دیگر 'International Law'، حقوق بینالملل را کنار نهادهاند.
وی ادامه داد: در واقع این یک دام آمریکایی بود که اروپاییها نیز در آن افتادند. چرا؟ زیرا امروز آقای ترامپ به مرحله نهایی رسیده و میگوید: «اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد!» البته پیش از ترامپ، جان بولتون نیز این مسئله را بیان کرده بود. بولتون گفته بود: «حقوق بینالملل یک ابزار در جعبه ابزار ماست. اگر فایدهای نداشته باشد، استفاده نمیکنیم.» این یعنی چه؟ یعنی روابط بینالملل دیگر نه قانونمحور است و نه حتی قاعدهمحور. تفاوت میان اینها مهم است. چون حقوق بینالملل یک چارچوب پایدار، قدیمی، ثابت و مبتنی بر قواعد مشخص دارد.
رئیس پیشین دستگاه دیپلماسی با اشاره به اینکه قاعدهی جدیدی که وضع و اتفاقاً امروز اروپا گرفتار شده، همان Rule-Based International Order ترامپ است، گفت: ترامپ میگوید باید بر اساس این «قانون» عمل کنیم و نه مقررات WTO مهم است، نه مقررات بینالمللی، نه قواعد بینالمللی مهماند، نه قراردادها؛ فقط "قاعده" مهم است. این "قاعده" هم بر اساس قدرت شکل میگیرد. تفاوت "قاعده" با رژیم بینالمللی در این است که رژیم بینالمللی بر اساس قدرت شکل میگیرد، اما فراتر از قدرت پایدار میماند. در حالیکه قاعده اگر در قالب یک رژیم نباشد، فقط تابع قدرت است. اینجا دقیقاً جایی است که به نظر من، اروپاییها یک اشتباه اساسی مرتکب شدند و با دنبالهروی از این روند، امکان هنجاری خودشان را از دست دادند و بزرگترین اشتباه اروپا به نظر من همین بود. دیگر اروپا نمیتواند ادعای هنجاری داشته باشد؛ یعنی دیگر کسی در دنیا این ادعا را از آنها نمیخرد.
ظریف ادامه داد: از کسانی که از اینهمه جنایت، اینهمه نسلکشی، اینهمه کودککشی دفاع کردهاند، نمیتوان انتظار داشت که از حقوق بشر یا قانون حرف بزنند و این مسئله، علاوه بر اینکه از نظر انسانی، اخلاقی و انسانی نادرست است، از منظر معادلات قدرت نیز اشتباه است؛ یعنی اروپا در معادلات قدرت هم ضربه خورد، چون خود را در موقعیتی قرار داد که دیگر نمیتواند به گذشته بازگردد. با این همه این به معنای آن نیست که قبلاً اروپا خیلی هنجارمحور بود؛ من همان زمان هم نقدهایی به آن داشتم، اما این تصمیم اخیر، به نظر من، «میخ آخر» بود. به قول آمریکاییها، "میخ بر تابوت" نظم مبتنی بر محوریت اروپاست. دیگر در دنیا رنگی ندارد.