ابعاد پیدا و پنهان ترور هیثم علی طباطبایی
ترور هیثم علی طباطبایی، نفر شماره دو حزبالله لبنان و نفر اول بازوی نظامی این جنبش از جمله رخدادهای کلیدی 5 ماه اخیر در رویاروییهای اسرائیل با جبهه مقاومت بود.
ترور هیثم علی طباطبایی که درست در آخرین روز پنجمین ماه از پایان جنگ 12 روزه (23 خرداد تا 3 تیر1404) انجام شد، تروری حسابشده و با اهدافی فراتر از یک ترور معمولی و از میان برداشتن یک مهره کلیدی بود. اسرائیل در این ترور چند هدف مشخص را دنبال میکرد.
1- نخستین هدف اسرائیل حذف مهرهای بود که شیخ نعیم قاسم در مراسم بزرگداشت او که هفته پیش در ضاحیه برگزار شد، خبر داد که او در حال آمادهسازی برای فعالیتهای آتی بوده است. اسرائیل به همین دلیل با این ترور بر آن بود، مانع تلاشهای حزبالله برای بازسازی تسلیحاتی، تجدید سازماندهی و پُر کردن مجدد زرادخانه موشکی شود.
2- دومین هدف تلآویو نیز هشدار به دولت لبنان بود؛ دولتی که در یکی از سختترین برهههای تاریخی خود قرار دارد و تحت فشارهای خارجی بسیاری برای خلع سلاح حزبالله است. بویژه که پس از این ترور نیز شاهد سخنان برخی سیاستمداران لبنانی مانند نواف سلام بودیم که تاکید کرد: «سلاح حزب الله بازدارنده نیست زیرا اگر بازدارنده بود، مانع ترورها علیه رهبران آن میشد.» همین فشارها بود که باعث شد، شیخ نعیم قاسم در سخنرانی پایان هفته قبل خود اعلام کند، «شما می گویید که سلاح (مقاومت) مشکل بازدارنده در داخل است اما این یک نظر سیاسی است و ما برای بررسی این نظر سیاسی آماده هستیم.»
3- سومین هدف اسرائیل نیز در همین راستا بود. تلآویو که میداند، حزبالله براحتی سلاح خود را بر زمین نخواهد گذاشت و آن را از خط قرمزهای خود میداند با ترور طباطبایی تلاش کرد، به خود حزبالله نیز این پیام را بدهد که ترورهای آن علیه اعضای رده بالای مقاومت میتواند ادامه داشته باشد. پیامی که حزبالله بهخوبی آن را دریافت کرد و شیخ نعیم قاسم در مراسم طباطبایی گفت: «اسرائیل هرگز به هدف خود در این ترور نخواهد رسید.»
4- تلآویو در چهارمین هدف خود باتوجه به اینکه حزبالله با گذشت بیش از یک سال از ترور سید حسن نصرالله هنوز انتقام او را از اسرائیل نگرفته است بر آن بود، با انجام تروری در این سطح، حزبالله را در میانه انتخاب دشوار انتقام یا سکوت قرار دهد و میزان تابآوری آن را در قبال چنین اقداماتی بسنجد. زیرا سکوت دوباره حزبالله میتواند نشانهای از تضعیف آن باشد. ضمن اینکه این احتمال وجود داشت بدنه داخلی حزبالله با تداوم سکوت سران این جنبش در ترورهایی در این سطح، یا دچار انشقاق شده، یا احساس سرخوردگی کنند و به این ترتیب دولت و ارتش لبنان هم جرات و جسارت بیشتری برای خلع سلاح این جنبش پیدا کنند. این تیر با تاکید شیخ نعیم قاسم بر اینکه انتقام خود طباطبایی در زمانی که حزبالله مشخص خواهد کرد، گرفته میشود، به سنگ خورد.
5- پنجمین هدف نتانیاهو از صدور دستور ترور طباطبایی، هشدار به دولت عراق و مقاومت آن بود. هشداری مبنی بر اینکه سلاح مقاومت عراق نیز باید از آن گرفته شود. بویژه که بلافاصله پس از آن جنگندههای اسرائیلی اقدام به انجام مانورهایی در آسمان عراق کردند. در این مسیر آمریکا نیز با اسرائیل همسویی کرد و فرستاده ترامپ به عراق به دولت این کشور هشدار داد، «تصمیم درست را بگیرد.»
6- بنیامین نتانیاهو در نامه درخواست عفو خود به اسحاق هرتزوگ نوشت و مدعی شد: «خاورمیانه در آستانه رویدادهایی غیر عادی است» این تهدید در واقع تشدیدکننده ششمین هدف اسرائیل از ترور طباطبایی بود. اسرائیل با این ترور قصد داشت این پیام را به ایران بدهد که نبرد بین آن و مقاومت که به ایران در راس آن قرار دارد، تمام نشده است. ایران نیز در یک هفته اخیر بارها پاسخ این تهدید را با تاکید بر آمادگی خود داده است.
تبعات حاشیهای ترور طباطبایی
البته ترور طباطبایی در تبعاتی پیشبینی نشده، منجر به برخی فشارها بر ایران شد. درحالی که تهران معتقد است این گونه ترورها ناشی از استیصال اسرائیل در برابر بحرانهای داخلی و ناکامیهای میدانی بوده و بیشتر جنگ روانی است تا استراتژیک؛ برخی سیاستمداران قدیمی سوا از موضعگیریهای دولتی بر انتقام خون طباطبایی تاکید کردند.
این اظهارنظرها طیفی از مقامات لبنانی و سیاستمداران این کشور را بر آن داشت تا با حمله به ایران، تهران را عامل مداخلهجو در مسائل داخلی لبنان عنوان کنند. این درحالی است که وزارت خارجه ایران تاکید کرده، ایران هرچند همواره همبستگی خود را با لبنان اعلام کرده و از مقاومت لبنان و حق ذاتی آن برای دفاع از خود حمایت میکند اما هیچ مداخلهای در امور این کشور ندارد و معتقد است، موضوعات آن مربوط به خود لبنانیها است.
نقشه راه آینده
مجموعه اهدافی که اسرائیل از این ترور دنبال میکرد سوا از اینکه به نتیجه خواهند رسید یا نه باعث شده است، این ترور یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی 5 ماه اخیر در خاورمیانه تلقی شود. حتی میتوان آن را جرقه رویدادهای مهمتری دانست که اگر همسو با آنچه نتانیاهو در نامه درخواست عفو خود به آن اشاره کرده نباشند، تعیینکننده آینده خاورمیانه یک، دو دهه آینده باشد.