EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۲۹۷۷

بنیامین نتانیاهو پس از دوحه به سراغ چه کشوری خواهد رفت؟

تصرف کامل غزه، ادامه تلاش برای ترور رهبران یمنی و حماس، تداوم حملات علیه حزب‌الله در جنوب لبنان و تحت‌فشار قراردادن حاکمان لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله و در نهایت تلاش برای آغاز جنگی فراگیر در منطقه غرب آسیا احتمالاتی هستند که ممکن است نخست‌وزیر هراسان و خشمگین اسراییل در سه ماه آینده در دستور کار خویش قرار دهد تا به بقای خویش کمک کند.

بنیامین نتانیاهو پس از دوحه به سراغ چه کشوری خواهد رفت؟
زینب اسماعیلی، مهدی ملک محمد/ گروه سیاسی آوش

حمله ناکام اسرائیل به دوحه و محل مذاکرات صلح بین نمایندگان حماس و دولت تل‌آویو موجی از شگفتی و محکومیت دیپلماتیک را با خود همراه کرد. دولت قطر تقریبا دو ماه و نیم بعد از حمله ایران به پایگاه آمریکایی «العدیده» حمله‌ای از طرف اسرائیل را متحمل شد و این برای کشور ثروتمندی مانند قطر که در رقابت با عربستان و امارات به‌دنبال ساختن محلی امن برای سرمایه‌گذاران خارجی است، قابل پذیرش نیست.

این کشور سال‌ها تلاش کرده تا توانسته در رتبه‌های برتر جهان از نظر سرانه‌ تولید ناخالص داخلی قرار بگیرد و یکی از قطب‌های گاز جهان شود. شیوخ عرب بهتر از هر کسی می‌دانند که بالا‌نبردن هزینه هر حمله‌ای خطر تکرار آن‌را افزایش خواهد داد اما از طرفی آن‌ها هنوز تجربه جنگ با اسرائیل را به خاطر دارند و جنس حاکمان این رژیم را به‌خوبی می‌شناسند. از طرف دیگر نمی‌خواهند یا نمی‌توانند در چرخه خشونتی که نتانیاهو ابایی از آن ندارد بیفتند. قطری‌ها خوب می‌دانند تکرار چنین حوادثی به راحتی نمایندگان شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری را فراری می‌دهد بنابراین بااحتیاطی قابل‌توجه به محکومیت و تقابل با این حمله پرداختند و در اقدامی سران کشورهای عربی و اسلامی را به دوحه کشاندند تا همبستگی آن‌ها را با خود نشان دولت تل‌آویو دهند و اعضای شورای امنیت بدون نام‌بردن از رژیم اسرائیل حمله به قطر را در بیانیه‌ای محکوم کردند؛ اقدام دیپلماتیکی قابل تامل. 

علاوه بر این‌ها نباید از یاد برد که قطر بعد از تحریم توسط عربستان سعودی و چند کشور عربی دیگر در سال 2017 توانست همچون مرواریدی از قفس صدفی شورای همکاری خلیج فارس خود را به بیرون بکشد. از درون همان تحول که مسیر کمان انزوای قطر را معکوس می‌کرد، دوحه به بازیگری جدی در روابط بین‌الملل و دیپلماسی بدل شده، بازیگری که بازی‌اش در زمین منطقه خلیج‌فارس محدود نبود و از میانجی‌گری در مذاکرات آمریکا و دولت افغانستان و بعد طالبان به میانجی‌گری در مساله حماس و اسراییل رسید. برای قطر پذیرفتنی نیست که از محل همین تلاش مورد حمله و آسیب قرار گیرد.     

هرچند واکنش‌های قطر به حمله اسرائیل را می‌توان یکی از بهترین نمونه‌های استفاده از دیپلماسی دانست اما باید پذیرفت که این واکنش‌های سیاسی مانع جدی‌ای برای نخست‌وزیر مهاجمی چون بنیامین نتانیاهو نخواهد بود. به عبارت دیگر، بازدارندگی متصور نیست.

 حال سوال تحلیل‌گران عرصه‌ روابط بین‌الملل این است که گام احتمالی بعدی بنیامین نتانیاهو چیست. اگر روزشمار را به  7 اکتبر 2023 برگردانیم که عملیات حماس اسرائیل را غافلگیر و توجه جهان را بار دیگر به مساله فلسطین جلب کرد، می‌توان گفت که نتانیاهو همه تلاشش را از آن روز تاکنون انجام داده تا بازنده این میدان به‌نظر نرسد. او در مقابل هر اقدامی علیه اسرائیل اقدام تهاجمی بی‌محابایی طراحی کرده است: 

حمله به غزه تا سر حد ویرانی و غیرقابل سکونت کردن آن تلاش برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی از مسیر مذاکره و موفقیت در تعدادی از آنها، ترور فرماندهان محور مقاومت،‌ حمله به جنوب بیروت و موفقیت در ترور سید‌حسن نصرالله سید هاشم صفی الدین و اعضای ارشد حزب‌الله، حمله به سوریه و به‌دست‌آوردن بخش‌های مورد مناقشه 50‌ساله با خاندان اسد از جمله بلندی‌های جولان، حمله به یمن و ترور کابینه انصارلله در صنعا، ترور هنیه در تهران، حمله به ایران و شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی و شهروندان ایرانی و همراه کردن آمریکا با خود در حمله به تاسیسات هسته‌ای و اقدام اخیر یعنی حمله به میز مذاکره در قطر.   

اما گام بعدی نتانیاهو چه خواهد بود؟ 

شاید پاسخ این سوال را در عالم سیاست با احتمالاتی بتوان داد اما یکی از گره‌گشا‌ترین علومی که می‌تواند به یافتن پاسخ این پرسش کمک کند، روان‌شناسی است. 

بنیامین نتانیاهو از همان روزهایی که تحصیلاتش در ایالات متحده ناتمام گذاشت و به ارتش پیوست یک آرزو را در دل می‌پروراند، اسرائیل بزرگ. چراکه با باور او تحقق این آرزو امنیت روانی‌ای که از ابتدای کودکی تاکنون به‌دنبال آن بوده را به ارمغان می‌آورد. این آرزو همان آرمانی است که یهودیان افراطی از آغازین روز تشکیل کشور اسرائیل به آن فکر می‌کردند و از همین‌رو شهرک‌ها توسعه داده شدند و شهرک‌نشینان گاه مجبور به شهرک‌نشینی. یهودیانی که همچون نتانیاهو از دوران کودکی در جست‌وجوی امنیتی بوده‌اند که هیچ‌گاه در دامان مادر خویش آن‌را ندیده‌اند و از همین‌رو در داشتن یک سرزمین بزرگ به‌دنبالش هستند.

یهودیانی که باور دارند ترس و خشم همیشگی‌شان با داشتن یک سرزمین بزرگ و نابودی دشمنان به پایان می‌رسد اما همان‌طور که واقعیت جهانی در دو سال اخیر به‌خوبی نشان داده تحقق چنین آرزویی جز با خشونتی عریان و عبور از همه قوانین و اصول بین‌المللی دست‌یافتنی نیست. بنیامین نتانیاهو نیز این را به‌خوبی می‌داند. او از همان روزی که در برابر اسحاق رابین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، به‌دلیل تلاش برای صلح با یاسر عرفات ایستاد و سپس چند سال بعد از دولت آریل شارون به‌دلیل عقب‌نشینی از غزه استعفا داد و نوشت: «من نمی‌توانم به تصمیمی که امنیت کشور را تهدید می‌کند احترام بگذارم»، به همه نشان داد که او یک رهبر سیاسی انعطاف‌ناپذیر و خشونت‌طلب است که صلح را صرفا در قدرت معنا می‌کند و قدرت را نیز در خشونت.

او ماه‌هاست که برای کاهش اعتراض‌ خانواده‌های گروگان‌های اسرائیلی به نمایش صلح با حماس مشغول است اما بسیاری از این خانواده‌ها و البته جریان‌های سیاسی اپوزیسیون در اسرائیل به‌خوبی می‌دانند که این مرد ۷۵ساله صرفا به دنبال اجرای نمایش صلح است و آن‌چه عطش او را سیراب می‌کند و البته تشنگی بیشتر به‌سراغش می‌آورد، تهاجم و خشونت است. چراکه از منظر روان‌کاوانه او مظهر انسانی است که غریزه مرگ بر غریزه‌ زندگی‌اش غلبه دارد و در یک وضعیت روانی اسکیزویید-پارانویید قرار دارد؛ احساس تنهایی در جهان و تهدید دانستن کل جهان. حتی آن‌هنگام که دونالد ترامپ، دوست صمیمی‌ و همراهش را از تصمیم خود باخبر نمی‌‌کند، باور دارد که در جهان واقعی دوستی واقعی ندارد و او همیشه در خطر است. بنابراین برای آن‌که این تهدید ذهنی دائمی را از خود دور کند به حمله‌های پیش‌دستانه اقدام می‌کند و این تهدیدها چنان او را می‌‌ترساند که فرصت و امکان تحلیل‌هایی که از دل تأمل برمی‌آیند را به خود نمی‌دهد و از همین‌رو شتاب‌زده عمل می‌کند برای مثال حمله به دوحه بدون هیچ دستاورد مثبتی به قماری بزرگ برای او تبدیل می‌شود. شتاب‌زدگی او و میل غریزی‌اش به خشونت را می‌توان در گزارشی که اخیرا از شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل درباره جلسات محرمانه کابینه این رژیم در جنگ دوازده روزه با ایران منتشر شد، دریافت. در این گزارش اشاره می‌شود که نتانیاهو در برابر پیشنهاد توقف جنگ عصبانی شده و می‌گوید توقفی در کار نخواهد بود و تا رسیدن به همه اهدافمان پیش خواهیم رفت. توقف جنگ و فراتر از آن صلح موقعیت‌هایی هستند که نخست‌وزیر ناآرام و مضطرب اسرائیل را می‌ترساند. او در دنیای ذهنی ناآرامی زندگی می‌کند که می‌پندارد به‌صورت مداوم و همیشگی باید از خود مراقبت کند، وگرنه آسیب خواهد دید. 

چنین فردی که در داخل اسرائیل در سه ماه پیش رو با ضرب‌العجل‌هایی همچون بازگشایی کنست، تهدیدهای اپوزیسیون، انتخابات احتمالی و دادگاه‌ فساد مالی روبروست و در عرصه بین‌الملل نیز افزایش انزوای جهانی و احتمال کاهش همراهی دونالد ترامپ را تهدیداتی جدی می‌بیند، خطرناک‌تر از هر زمان دیگری عمل خواهد کرد. تصرف کامل غزه، ادامه تلاش برای ترور رهبران یمنی و حماس، تداوم حملات علیه حزب‌الله در جنوب لبنان و تحت‌فشار قراردادن حاکمان لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله و در نهایت تلاش برای آغاز جنگی فراگیر در منطقه غرب آسیا احتمالاتی هستند که ممکن است نخست‌وزیر هراسان و خشمگین اسراییل در سه ماه آینده در دستور کار خویش قرار دهد تا به بقای خویش کمک کند. ترکیب ترس و خشم در او وقتی تکمیل می‌شود که شرمی پنهان نیز در کار باشد؛ شرم از طردشدگی در داخل و خارج اسرائیل. چنین معجونی را فقط با اراده واقعی قدرت‌های جهانی می‌توان متوقف کرد در غیر این صورت باید منتظر خشونتی ویران‌کننده‌تر از هر زمان دیگری در عرصه جهان بود.          

ارسال نظر

آخرین اخبار