ترور چارلی کرک و هراس سیاستمداران/ چه تعداد از روسای جمهوری آمریکا هدف ترور یا خشونت بودهاند؟
نگاهی به شبکههای اجتماعی در آمریکا نشان میدهد، شکافها بین جامعه دوپاره این کشور نه فقط عمیقتر از هر زمان شده که در حال حرکت به سمت خشونتی جدید و در بعد سیاسی است. آیا ترور چارلی کرک آتش زیر خاکستر جنگهای داخلی آمریکا را در قالبی جدید شعله ور خواهد کرد؟

الیزابت بامییر در تحلیلی در روزنامه نیویورکتایمز، این روزهای آمریکا را با وقایع آوریل 1968 یعنی زمانی که مارتین لوترکینگ، فعال سیاسی و حقوق بشری سیاهپوست، ترور شد مقایسه کرده و نوشته است: شب همان روزی که مارتین لوترکینگ ترور شد، سناتور رابرت کندی که در آن ایام کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود، در کمپین خود در ایندیاناپولیس خطاب به صدها سیاهپوستی که بهت زده از این ترور در سخنرانی او حاضر بودند، گفت: «شاید بهتر باشد، بپرسیم، ما چه ملتی هستیم و میخواهیم به چه سمتی حرکت کنیم. برخی از شما که سیاهپوست هستید، ممکن است میل به انتقام داشته باشید اما این ملت میتواند تلاش کند، درک را با خشونت جایگزین کند.»
این سخنرانی به عنوان یکی از بهترین سخنرانیهای رابرت کندی شناخته شده است اما نتیجه آن قوی نبود. زیرا در پی ترور مارتین لوترکینگ آمریکا تبدیل به صحنه خشونت، شورش، غارت و آتشسوزی شد. خود رابرت کندی هم اندکی بعد از آن ترور شد.
اکنون 57 سال از آن زمان میگذرد و آمریکا در برهه دو قطبی جدیدی قرار گرفته است. درست است که چارلی کرک و مارتین لوترکینگ هیچ شباهتی با هم جز توانایی الهام بخشی به دیگران ندارند اما ترور هر دوی آنها در شرایطی انجام شد که آمریکا غرق در لفاظیهای خشونتآمیز سیاسی بوده است.
این روزها آمریکاییها با قتل بیرحمانه رهبر جوانی دستوپنجه نرم میکنند. کرک در جناح راست بهعنوان رهبری الهامبخشی برای نسلی جدید از جمهوریخواهان ستایش میشود و در جناح چپ نیز او را به عنوان کسی مینگرند که عامل تفرقهافکنی است و بخاطر ایدههایی که درباره حقوق مدنی، فمینیسم و اسلام دارد، مورد انتقاد بوده است.
مردم عادی که حامی هر یک از این دو جناح هستند نیز در حال تکرار ایدههای احزاب خود و کشمکش با یکدیگر هستند و این وضعیت را آزمونی برای خود میدانند. عبارت «جنگ داخلی» نیز بین مردم و شبکههای اجتماعی رواج بسیار یافته است.
در این میان دونالد ترامپ نیز به حامیان حزب جمهوریخواه قول داد علیه همه کسانیکه به این فاجعه کمک کردند، اقدام کند. دموکراتها و جمهوریخواهان در کنگره آمریکا نیز به یکدیگر حمله کرده و هر کدام دیگری را به خشونتی که رخ داده، متهم کردند و در عین حال هر دو نگران جان اعضای خود در کنگره هستند.
در همین ارتباط روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز در تحلیلی نوشته است، ترور چارلی کرک نشان داد، آمریکا بیش از هر زمانی به جنگ داخلی نزدیک شده است. استفان مارک، نویسنده کتاب «جنگ داخلی بعدی»، که این تحلیل را نوشته است، تاکید میکند: آمریکا همیشه درگیر خشونتهای سیاسی بوده است و نگاهی به تاریخ آمریکا نشان میدهد، چهرههای سیاسی در این کشور بیش از هر کشور و دموکراسی دیگری ترور شده و بیش از یکچهارم روسای جمهوری آمریکا هدف ترور یا خشونت بودهاند.
اما فقط آنها نبوده و نیستند که هدف خشونتهای سیاسی قرار میگیرند. قضاتی که باید درباره این ترورها و خشونتها تحقیق کرده و مجازاتها را تعیین کنند نیز بخاطر این موضوع هدف بعدی خشونتهای سیاسی بودهاند.
اگر میخواهید به ویرانی آمریکا در میانه این دو پارگیها ایمان آورید، بهتر است نگاهی به خشونتهایی که علیه خبرنگاران رخ میدهد، بیندازید. آنها نیز بخاطر افشاگریها علیه هر کدام از دو جناح غالب آمریکا تحت خشونتهای مختلف بودهاند.
ترور چارلی کرک برای جمهوریخواهان رویدادی تلخ بود اما دموکراتها نیز تلخی آن را حس کردند. با بالا گرفتن خشونتهای سیاسی از این پس هرکسی باید نگران آن باشد که آیا نفر بعدی خود او خواهد بود؟