نقش آلبرایت در پرونده هستهای ایران و آغاز تحلیلهای جنجالی
یکی از انتقادات اصلی به آلبرایت استانداردهای دوگانه او در قبال برنامههای هستهای است در حالی که او ایران را به دلیل فعالیتهای صلحآمیز تحت نظارت آژانس مورد انتقاد قرار میدهد، به زرادخانه هستهای اسرائیل که خارج از چارچوب NPT است، اشارهای نمیکند.

در آستانه نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که گمانهزنیها درباره اقدامات ضدایرانی شدت گرفته، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در شبکه ایکس به سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) هشدار داد که ایران هرگونه نقض حقوق مشروع خود را با واکنشی قاطع پاسخ خواهد داد. وی با اشاره به همکاریهای گسترده ایران با آژانس، که به مختومه شدن پرونده «ابعاد نظامی احتمالی»PMD) ) در سال ۲۰۱۵ منجر شد، اتهامات اخیر علیه ایران را سیاسی و مغرضانه خواند. سکاندار سیاست خارجی کشورمان با یادآوری فشارهای مشابه اروپا در سال ۲۰۰۵، که به توسعه غنیسازی ایران انجامید، تأکید کرد که ادامه این مسیر میتواند پیامدهای مشابهی داشته باشد. او اتهامات بیاساس درباره نقض پادمانها را تلاشی برای بحرانسازی دانست و مسئولیت آن را متوجه بازیگران بیمسئولیت با انگیزههای سیاسی عنوان کرد.
در پاسخ، دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی، با طرح ادعاهای کذب و اتهامات بیاساس علیه برنامه هستهای ایران و شخص عراقچی سعی در تحریف مواضع ایران داشت. این واکنش که با بزرگنمایی تهدیدات و بدون شواهد معتبر ارائه شد، نمونهای از کارزار سیاسی-رسانهای است که به نظر میرسد از اتاقهای فکر مرتبط با اسرائیل هدایت میشود. آلبرایت، که سابقهای طولانی در اتهامزنی به برنامه صلحآمیز هستهای ایران دارد، با این اظهارات بار دیگر اعتبار خود را زیر سؤال برد و نشان داد که تحلیلهایش بیش از آنکه مبتنی بر دادههای علمی باشد، در خدمت اهداف سیاسی خاصی قرار دارد.
پروپاگاندای سیاسی و دو دهه سوگیری علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران
دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی ISIS، که خود را تحلیلگری غیرحزبی در حوزه عدماشاعه تسلیحات هستهای معرفی میکند، در دو دهه گذشته نقشی محوری در پروندهسازی علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران ایفا کرده است. او که زمانی به دلیل تحلیلهای فنی مبتنی بر گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در محافل غربی تلقی میشد، اکنون به دلیل اظهارات مغرضانه و اتهامات بیاساس در شبکههای اجتماعی، به چهرهای جنجالی و سوگیر تبدیل شده است. تحلیلهای آلبرایت، که اغلب تحت فشارهای سیاسی و با انگیزههای غیرعلمی ارائه میشوند، به ابزاری برای فضاسازی علیه ایران و توجیه فشارهای دیپلماتیک و تحریمهای غرب بدل گشتهاند.
آلبرایت، فیزیکدان آمریکایی با مدارک تحصیلی از دانشگاههای رایت استیت و ایندیانا، از دهه ۱۹۸۰ وارد حوزه تحلیل برنامههای هستهای شد و در سال ۱۹۹۳ مؤسسه ISIS را تأسیس کرد. این مؤسسه، که ادعای بیطرفی دارد، با استناد به دادههای آژانس و تصاویر ماهوارهای، برنامههای هستهای کشورهایی مانند ایران را رصد میکند. با این حال، گزارشهای آلبرایت درباره ایران، از جمله ادعاهای بیاساس درباره سایت پارچین در سال ۲۰۱۲، فاقد شواهد معتبر بوده و به تشدید جنجال و تنش سیاسی – رسانه ای علیه تهران کمک کرده است. او که در سال ۲۰۰۶ جایزه جوزف ای. برتون را دریافت کرد، اکنون به دلیل مواضع سیاسیشدهاش، از جمله در شبکه ایکس، مورد انتقاد قرار گرفته است.
اظهارات اخیر آلبرایت در ایکس، مانند اتهامات بیپایه علیه مقامات ایرانی، نشاندهنده تنزل او از تحلیلگری فنی به مروج پروپاگاندای سیاسی است. این رویکرد، که با لابیهای ضدایرانی همسو است، نهتنها اعتبار علمی او را مخدوش کرده، بلکه نقش او را بهعنوان مهرهای در کارزار سیاسی علیه ایران آشکار ساخته است. ایران، با تأکید بر حقوق خود در چارچوب NPT، این اتهامات را رد کرده و بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش تأکید دارد.
نقش آلبرایت در پرونده هستهای ایران و آغاز تحلیلهای جنجالی
آلبرایت از اوایل دهه ۲۰۰۰ توجه ویژهای به برنامه هستهای ایران نشان داد. گزارشهای او و مؤسسه ISIS اغلب بر ادعاهایی متمرکز بودهاند که فعالیتهای هستهای ایران را بهعنوان تهدیدی برای امنیت جهانی معرفی میکنند. این گزارشها، که معمولاً با استناد جانبدارانه از تصاویر ماهوارهای و دادههای آژانس ارائه میشوند، در رسانههای غربی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست و سیانان بازتاب پیدا می کند.
یکی از اولین نمونه فعالیت های آلبرایت در راستای پروپاگاندای سیاسی علیه برنامه هسته ای ایران، ناظر به گزارش موسسه متبوعش (ISIS) در سال ۲۰۰۲ بود که ادعا کرد ایران در حال توسعه برنامه غنیسازی اورانیوم در تأسیسات مخفی است. این گزارش که همزمان با افشاگریهای منافقین(مجاهدین خلق) درباره تأسیسات نطنز منتشر شد، به PMD (Possible Military Dimensions) که همان «ابعاد نظامی احتمالی» است، منجر شد و این موضوع به سرفصلی در جهت تشدید فشارهای بینالمللی علیه ایران کمک کرد. اگرچه ایران این تأسیسات را تحت نظارت آژانس قرار داد و بر صلحآمیز بودن فعالیتهایش تأکید کرد، تحلیلهای آلبرایت بهعنوان مبنایی برای اتهامات غرب مورد استفاده قرار گرفت.
در نمونه ای دیگر که به سال ۲۰۱۲ باز می گردد، ISIS گزارشی مغرضانه درباره سایت پارچین منتشرو ادعا کرد که ایران در حال پنهانسازی فعالیتهای ممنوعه است. این گزافه گویی که بر اساس تصاویر ماهوارهای و بدون شواهد قطعی بود، به شدت در رسانهها تبلیغ شد و به فشارها برای بازرسیهای بیشتر از سوی آژانس دامن زد. محمد صحیمی، تحلیلگر مسائل هستهای، در مقالهای در Antiwar.com (ژانویه ۲۰۱۳) این گزارش را «اغراقآمیز» و فاقد شواهد محکم خواند و معتقد بود که آلبرایت با «ایجاد چیزی از هیچ» به جنجال سازی علیه ایران کمک کرده است.
تحلیلهای سطحی و به شدت سیاسی آلبرایت در دو دهه گذشته به شدت بر راهبرد غرب در قبال ایران تأثیر گذاشته است. گزارشهای او که اغلب در رسانههای غربی بازتاب مییابند، به توجیه بی پایه و اساس تحریمها، فشارهای دیپلماتیک و قطعنامههای شورای حکام علیه ایران کمک کردهاند. برای مثال، گزارش ISIS در سال ۲۰۱۸ درباره اسناد ادعایی برنامه هستهای ایران (معروف به آرشیو هستهای)، که توسط اسرائیل منتشر شد، بهعنوان مدرکی علیه ایران در رسانهها تبلیغ شد. ایران این اسناد را جعلی خواند و تأکید کرد که فعالیتهایش تحت نظارت آژانس است، اما موضع گیری های سراسر اتهام آلبرایت به تقویت روایت غرب کمک کرد. این گزارشها همچنین به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ منجر شد، که نتیجه آن تحریمهای گسترده علیه ایران بود. ایران بارها اعلام کرده که این فشارها با هدف محدود کردن حق قانونیاش برای غنیسازی اورانیوم صورت گرفته و تحلیلهای آلبرایت بخشی از این کارزار بوده است.
همکاری معنادار با آژانس و تقویت اتهامات
اقدامات ضدایرانی آلبرایت در این اقدامات مذکور خلاصه نمی شود. او در فضای مجازی نیز به شدت فعال است. حساب دیدود آلبرایت @DAVIDHALBRIGHT1 عملا به پلتفرمی برای انتشار دیدگاههایش با انگیزه های سخیف سیاسی علیه برنامه هستهای ایران تبدیل شده است. آلبرایت به دلیل همکاری نزدیک با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اغلب گزارشهای این نهاد (آژانس) را در شبکه ایکس منتشر و تحلیل کرده و آنها را بهعنوان شواهدی از «عدم پایبندی» ایران به تعهدات پادمانی معرفی میکند. برای مثال، در پستی در ۳۱ مه ۲۰۲۵ (۱۰خردادماه)، او گزارش آژانس را تأیید کرد که ادعای عدم پایبندی ایران به NPT را مطرح کرده بود و مدعی شد ایران در تلاش برای «فریب» آژانس است.
این رویکرد آلبرایت که بر برجستهسازی اتهامات علیه ایران متمرکز است، از منظر ایران، تلاشی برای سیاسی کردن گزارشهای فنی آژانس تلقی میشود. تهران بارها تأکید و ثابت کرده که فعالیتهای هستهایاش تحت نظارت آژانس بوده و هیچ انحرافی به سمت مقاصد غیرصلحآمیز نداشته است. با این حال، تحلیلهای آلبرایت، که اغلب با لحنی هشداردهنده ارائه میشوند، بهعنوان ابزاری برای توجیه تحریمها و فشارهای سیاسی علیه ایران استفاده شدهاند. آلبرایت در پستهای دیگری، مانند پست ۵ ژوئن ۲۰۲۵ (۱۵ خرداد)، ادعاهای بحثبرانگیزی مطرح کرده و مدعی شده که ایران با استفاده از تأسیسات فردو و نطنز میتواند در مدت کوتاهی مواد کافی برای تولید چندین سلاح هستهای فراهم کند. این ادعاها، که فاقد شواهد قطعی و مبتنی بر فرضیات هستند، از سوی ایران بهعنوان بخشی از کارزار رسانهای برای تخریب برنامه هستهای صلحآمیز این کشور رد شدهاند.
او طی پستی و در پاسخ به نوشته سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را به «دروغگویی» متهم کرد و هشدار داد که تصمیم ایران برای ساخت سلاح هستهای میتواند به «نابودی ساختار» منجر شود. این اظهارات آلبرایت که هشدارهای عراقچی درباره نقض حقوق ایران را تحریف کرد، نمونهای از تلاش هایش برای تبدیل مواضع دفاعی ایران به تهدیدی جهانی است. البته رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر ارشد حوزه منع اشاعه طی پستی در شبکه ایکس و ذیل پاسخی به اتهامات آلبرایت، نقش وی(آلبرایت) را در حمایت از زرادخانه غیرقانونی اسرائیل و تحریف مواضع ایران، خطاب به شخص او گوشزد کرد و استانداردهای دوگانه آلبرایت را افشا نمود.
انتقادات به آلبرایت؛ اتهامات سیاسی و استانداردهای دوگانه
البته منتقدان آلبرایت صرفا به رضا نصری و چهره های ایرانی محدود نمی شود. بله در سطح بینالمللی هم کسانی چون اسکات ریتر و محمد صحیمی، آلبرایت را به ارائه تحلیلهای اغراقآمیز و تحت تأثیر فشارهای سیاسی متهم کردهاند. ریتر در نقدی تند، آلبرایت را «بلاگری با بودجه خوب» خواند که اطلاعات را از منابع ثالث دریافت کرده و به شکلی رسانهپسند ارائه میدهد. صحیمی نیز در سال ۲۰۱۳ گزارشهای آلبرایت درباره ایران را فاقد شواهد محکم دانست و معتقد بود که او با بزرگنمایی تهدیدات، به سیاستهای مداخلهجویانه غرب کمک میکند.
یکی از انتقادات اصلی به آلبرایت استانداردهای دوگانه او در قبال برنامههای هستهای است. در حالی که او ایران را به دلیل فعالیتهای صلحآمیز تحت نظارت آژانس مورد انتقاد قرار میدهد، به زرادخانه هستهای اسرائیل، که خارج از چارچوب NPT است، اشارهای نمیکند. رضا نصری در پست ایکس به این تناقض می پردازد و آلبرایت را به پیشبرد روایتی متهم نمود که به نفع اسرائیل و به زیان صلح جهانی است. آلبرایت همچنین با اندیشکدههایی مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها FDD، که به دیدگاههای نومحافظهکارانه شهرت دارند، همکاری داشته است. این همکاریها، از منظر ایران، نشاندهنده نفوذ لابیهای سیاسی در تحلیلهای اوست. با این حال، آلبرایت خود را غیرحزبی معرفی کرده و در مصاحبهای با فارن پالیسی (ژوئیه ۲۰۱۵) از برچسب مخالف برجام ابراز نارضایتی کرد، اما این ادعا با گزارشهای تند او علیه ایران در تضاد است.
چرا دروغ؟! چرا استانداردهای دوگانه؟!
اما پیرامون «دروغسازی» و «استاندارد دوگانه» کسانی مانند دیوید آلبرایت باید از نگاه کلان تر این موضوع را واکاوی کرد؛ جایی که حتی برخی از چهرههای یهودی هم به آن اذعان و اعتراف دارند. همچنانی که پروفسور آوی شلایم (Avi Shlaim)، (تاریخنگار برجسته و استاد روابط بینالملل در دانشگاه آکسفورد که با کتاب «۳ دنیا» در ایران شناخته می شود)، در پاسخ به دنی آیالون، دیپلمات و سیاستمدار اسرائیلی، با زبانی صریح و مستند به افشای تناقضهای آشکار در سیاستهای هستهای اسرائیل و برخورد دوگانه تل آویو با تهران می پردازد و با یادآوری تاریخ، عنوان داشت که «ایران هیچ وقت به هیچ یک از همسایگانش حمله نکرده است، اما اسرائیل بارها به همسایگان خود حمله کرده است. در حالی ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرده که اسرائیل از امضای آن خودداری نمود.»این عضو پیشین ارتش اسرائیل در ادامه دروغ سازی ها و استانداردهای دوگانه علیه برنامه هسته ای ایران، خاطرنشان کرد که «ایران اجازه بازرسی توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی را میدهد، اما اسرائیل از این کار سر باز میزند. ایران هیچ سلاح هستهای ندارد، اما اسرائیل ۷۵ تا ۴۰۰ بمب هستهای دارد.»
با ذکر همین نکات است که آوی شلایم نتیجه می گیرد: «این اسرائیل است که تهدید وجودی برای ایران به شمار میرود. چون در طول ۴۰ سال گذشته،اسرائیل کارزار سازمان یافتهای از انتشار اطلاعات نادرست درباره ایران به راه انداخته است؛» در پایان، این منتقد سرسخت سیاستهای اسرائیل دو سوال کلیدی را خطاب به دَنی آیالون می پرسد: «چرا دروغ؟! چرا استانداردهای دوگانه؟!» در نهایت باید یادآور شد که ایران در برابر تحلیلهای کسانی چون آلبرایت و اتهامات آژانس، همواره بر حقوق قانونی خود در چارچوب NPT تأکید کرده است. چرا که تهران معتقد است «اتهامات افرادی چون دیوید آلبرایت که متاسفانه شمار آنها کم نیست، با تمرکز بر تهدیدسازی، بخشی از تلاش غرب برای محروم کردن ایران از حق غنیسازی است، در حالی که کشورهایی مانند اسرائیل از نظارت بینالمللی معاف هستند.»